شنبه, 27 فروردين 1401 19:26

جستاری بر حمایتگرهای فرهنگی مسئله ازدواج سفید در ایران

این مورد را ارزیابی کنید
(5 رای‌ها)

جستاری بر حمایتگرهای فرهنگی مسئله ازدواج سفید در ایران، یادداشتی از دکتر یاور عیوضی، پژوهشگر مرکز پژوهشی مبنا

تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی در سالیان اخیر به‌قدری فراگیر، عمیق و منحصربه‌فرد بوده است که تقریباً هر ایرانی فارغ از تنوع شخصیتی و بینشی به آن واقف می‌باشد. تغییرات حول نهاد خانواده به‌زعم خیلی از صاحب‌نظران در این میان وجهی مضاعف و متمایز به خود داشته است. به این معنا که خانواده در عصر حاضر به لحاظ محتوایی و ساختاری دچار تغییرات جدی شده است؛ یکی از این تغییرات، «تغییر محتوایی ازدواج» می‌باشد.

اگر ازدواج را تمهیدی اجتماعی برای برقراری پیوند بین دختر و پسر نیازمند تلقی کنیم که به‌واسطه چنین قراردادی در نقش‌های جدید «همسری» ایفای نقش می‌کنند، بایستی بپذیریم شکل‌گیری نهاد خانواده بدون چنین مکانیسمی ناشدنی است. تغییرات وسیع و بنیادینی که امروزه در عرصه‌های مختلف زیستی رخ‌داده، به تغییر «فرهنگ خانواده» و متعاقب آن «فرهنگ ازدواج» منجر شده است. به این معنی که ارزش‌ها، هنجارها، نگرش‌ها و بینش‌ها نسبت به خانواده و ازدواج نزد بخش وسیعی از جامعه ایرانی با شدت کم‌وزیاد دچار دگردیسی شده است. تغییری که منجر به ایجاد چالش با قرائت فرهنگ رسمی در این مقولات شده است.

در کنار تغییراتی که حول فرهنگ خانواده و ازدواج رخ‌داده مجموعه‌ای از تحولات منفی همچون؛ تشدید موانع ازدواج، نفوذ گفتمان‌های رقیب، بالا رفتن توقعات برای آغاز زندگی، ازدواج‌های ناموفق و افزایش تعداد مطلقه‌ها و غیره را در جهان زیست ایرانیان شاهد هستیم که زمینه‌ساز و تقویت‌کننده شکل‌های غلط روابط جنسی شده‌اند. آمارها، حساسیت نخبگان و از همه بیشتر نگرانی رو به تزاید خانواده‌ها و والدین، مؤید میزان اهمیت بسیار بالای این مسئله در جامعه ایرانی است. یکی از نمودها و اشکال مسئله مذکور «هم‌خانگی» یا «همباشی» می‌باشد؛ که در ادبیات مرتبط تحت عنوان «ازدواج سفید» از آن یاد می‌شود. «هم‌خانگی یا همباشی» با توجه به عدم ابتنا به چارچوب‌ها، تعهدات و مقیدات اجتماعی، در نزد صاحب‌نظران به «ازدواج سفید» معنی شده است؛ هرچند که در واکنش به معنای مثبتی که از واژه «سفیدی» متبادر می‌شود برخی از متفکران سعی دارند از عنوان «ازدواج سیاه» بهره ببرند تا تداعی‌گر پیامدهای منفی این واقعه باشد.

فرهنگ، امری اجتماعی و تغییرپذیر است؛ ازاین‌رو به‌زعم نخبگان اجتماعی می‌توان به بازسازی آن متناسب با اقتضائات و نیازها دست زد. امری که امروزه از آن تحت عناوینی چون مهندسی فرهنگ، مدیریت فرهنگ یا جراحی فرهنگ یاد می‌شود. فرهنگ جامعه ایرانی در کنار سایر فرهنگ‌ها علاوه بر دارا بودن کارکردهای مشابه، وجهی متمایز نیز دارد. این در حالی است که فرهنگ عمومی و ملی به دلایل مختلف داخلی و خارجی، در دهه‌های گذشته دچار برخی از تغییرات منفی شده که به حساسیت‌هایی نیز نزد عوام و خواص دامن زده است. با نگاهی آسیب شناسانه می‌توان به رگه‌هایی از این آسیب‌های فرهنگی دست‌یافت که در کنار هم فضای فرهنگی آلوده‌ای برای رشد و تقویت مسئله ازدواج سفید مهیا می‌سازند. فارغ از منشأ (داخلی/ خارجی) حمایتگرهای فرهنگی؛ می‌توان مختصات آن را در موارد زیر جستجو کرد.

تقدس زدایی از زندگی خانوادگی: از دیرباز مقوله ازدواج علاوه بر اینکه در نزد ایرانیان قراردادی اجتماعی تعبیر می‌شد، قراردادی قدسی نیز بوده است. به همین دلیل است که ازدواج در ادبیات دینی، پیوند و واقعیتی قدسی به خود گرفته و در نقطه مقابل آن؛ طلاق مذموم انگاشته شده و عرش خدا را به لرزه می‌اندازد. تقدس زدایی از زندگی خانوادگی و برجسته‌سازی ابعاد دنیوی و مادی آن علاوه بر تزلزل نهاد خانواده به انحراف آن نیز منجر می‌شود. از این نقطه‌نظر، فضایی برای شکل‌گیری گونه‌ای انحرافی از خانواده - هم‌خانگی‌ها و آسیب‌های خانوادگی- مهیا می‌سازد. همچنین در این شرایط خانواده و شکل‌دهی به آن با تردید مواجه می‌شود.

 رواج فلسفه هدونیسم: فلسفه هدونیسم، گرایش و سبک زندگی ویژه‌ای است که توسط بخشی از نسل کنونی (نسل Z) پذیرفته و دنبال می‌شود. گرچه شاید به‌صورت آگاهانه پیروانی قابل‌ملاحظه‌ای را برای این فلسفه زندگی در جامعه ایرانی نتوان متصور شد، ولی به‌صورت ناخواسته و سهوی بخشی از جوانان با مختصات چنین فلسفه‌ای همراه هستند. مختصات چنین فلسفه‌ای عبارت‌اند از: تنوع‌طلبی، اکنون گرایی، نگاه سطحی و عشرت طلبی (خوش‌گذرانی). در این دیدگاه، پیروان چنین فلسفه‌ای در جامعه حاضر تقویت‌شده و به‌موازات آن شاهد رشد هم‌خانگی یا ازدواج سفید هستیم.

فمینیسم و اشاعه عناصر فرهنگی - روانی آن: گفتمان فمینیستی که با محوریت حقوق زن و نقش‌آفرینی زنان در عرصه‌های برون خانگی شکل گرفت؛ به‌واسطه افزایش تحصیلات زنان ایرانی فراگیر شده و عرصه‌ها و فضاهای مختلف اجتماعی را درنوردیده است. البته شکل‌های افراطی چنین گفتمانی شرایط را بغرنج نیز کرده و تأثیر شگرفی را در نظم اجتماعی ایرانیان به‌جای گذاشته است. متناسب با تقویت چنین حساسیت‌ها و نگرش‌هایی زنان و دختران ایرانی ضمن رویگردانی از نقش‌های خانوادگی، در برابر نظام ارزشی نیز سرکش و عاصی عمل می‌کنند. توأمانی چنین روحیه‌ای با سایر مؤلفه‌ها می‌تواند مخرب نیز باشد.

تغییر زیاد نزد زنان در مقابل مقاومت مردان: شاید اگر ادعا شود که یکی از تغییرات بنیادی مدرنیته، حول زن و زنانگی بوده، بیراه نگفتیم. تسهیل ورود زنان به نقش‌های برون خانگی، دستیابی به حقوق و نقش‌های مساوی با مردان، افزایش تحصیلات زنان در مقابل مردان به همراه تقویت حساسیت‌ها، جریانات و جنبش‌های حامی زنان ازجمله مصادیق چنین واقعیتی است. متناسب با چنین رخدادی، جهان ذهنی زنان (مطالبات، انتظارات، نقش‌ها، امیال، سلایق و تعلقات) دچار تغییرات عمده‌ای شده است. این در حالی است که مردان به دلایل مختلفی همسو با چنین تغییراتی نشده‌اند و یا دچار تأخر بوده‌اند. در این شرایط شاهد ناهم‌سویی و ناهماهنگی ذهنیتی زن و مرد ایرانی هستیم که ره‌آورد آن عدم میل هر دو جنس به شکل‌دهی به ازدواج و ناپایداری ارتباطی با همدیگر است؛ از سوی دیگر با توجه به اینکه نیازها به لحاظ ماهیتی در وجود انسان می‌باشد، در این شرایط شاهد شکل‌گیری روابط نامشروع و روابط موقت و ناپایدار جنسی (ازجمله هم‌بالینی) هستیم.

دسترس‌پذیری روابط نامشروع: امروزه به دلایلی چون؛ کاهش حساسیت‌ها به مصادیق روابط نامشروع، تقویت جایگاه رسانه نزد جامعه و افزایش ارتباطات اجتماعی (مسافرت‌ها و مهاجرت‌ها) دسترسی به روابط نامشروع افزایش پیداکرده است. بدیهی است با افزایش شانس برقراری رابطه نامشروع امکان افزایش هم‌خانگی نیز تقویت می‌شود.

قبح زدایی از روابط نامشروع: اگر برای روابط نامشروع که همباشی یا هم‌خانگی هم بخشی از آن است سطوح و مراحل مختلفی تصور کنیم؛ کاهش شرم به‌واسطه کاهش قبح مسئله (حتی برای سطوح و مراحل کم ریسک آن مثل گفتگوهای صمیمی و شوخی‌ها) مجوزی نانوشته برای هم‌خانگی و ازدواج سفید صادر می‌کند.

فشار مُد: مُد را اگر به معنای سبک ویژه‌ای از مصرف کالا، خدمات، سرمایه و منابع در نظر بگیریم که خصلتی تمییز گر و منزلت بخش دارد؛ در این صورت به‌صورت طبیعی بخش قابل‌توجهی از جمعیت، خودشان را با مد همسو می‌سازند و افرادی که خارج از استانداردها و قواعد مد عمل می‌کنند خارج از «ارزش» تعریف می‌شوند. برچسب‌های اجتماعی و محرومیت از مزایا و روابط انسانی مهم‌ترین ابزارهای تنبیهی برای این دسته از افراد تلقی می‌شود. طبق بررسی‌های صورت گرفته چنین به نظر می‌رسد بخش قابل‌توجهی از میل جوانان و نوجوانان به برقراری روابط نامشروع و به‌تبع آن ازدواج سفید، مد شدگی آن و فشارهای وارده به‌واسطه دوستان، همکلاسی‌ها و حتی همکاران است؛ بنابراین مُد، الزام‌آور می‌باشد و چنین به نظر می‌رسد که برای بخشی از جمعیت جامعه برقراری رابطه نامشروع، مُد است.

روشنفکر گرایی: از کلیشه‌های جاافتاده، تصویر انحرافی از مفهوم «روشنفکری» است که به تقویت مسئله در جامعه ایرانی منجر می‌شود. به این معنا، برای بخشی از جامعه ایرانی روشنفکری توأم با مختصاتی چون؛ استقلال از والدین، منزل مجردی، سهل گیری در برقراری روابط اجتماعی، بی‌قیدی و تن دادن به هم‌خانگی می‌باشد که به تقویت ازدواج سفید می‌انجامد.

فراگیری روحیه فردگرایی منفی: فردگرایی منفی به معنای خودرأیی و بی‌میلی به تعاون و جمع گریزی است. چنین روحیه‌ای در عرصه‌های مختلف (خانوادگی، سازمانی، جامعه و غیره) دردسرساز شده و از منظر صاحب‌نظران فارغ از منشأ وجودی این آسیب (استبداد یا پیامد مدرنیته) یکی از موانع توسعه جامعه ایرانی تلقی می‌شود. این روحیه نزد ایرانیان (بخصوص نسل جدید) قرین با برخی از جهالت‌ها و موانع ازدواج، به تقویت سرکشی در برابر نظم موجود منجر می‌شود؛ ازدواج سفید یکی از نمودهای چنین طغیانگری در برابر ارزش‌ها و الگوهای مشروع ارتباطی تلقی می‌شود.

مرکز پژوهشی مبنا

 

 

بازدید 525 آخرین ویرایش در دوشنبه, 29 فروردين 1401 20:01
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز پژوهشی مبنا است