یادداشتی از حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی شجریان- مدیرگروه نهادهای دینی مرکز پژوهشی مبنا
حجاب واجبی فقهی و عفاف آموزهای اخلاقی است. حجاب مربوط بهظاهر و پوشش بدن است اما عفاف مربوط به باطن و زینتی برای جان آدمی است. حجاب فقهی تنها توسط کسانی الزامی قلمداد میشود که دل درگرو فقه اسلامی دارند اما عفاف اخلاقی مرزهایی فراتر از فقه دارد و آموزهای بینالمللی است که میتوان با هر انسان عاقلی آن را به اشتراک گذاشت.
تفاوتهای فوق و بیش از آن نشاندهنده تمایز این دو مفهوم است. در نسبت با این دو مفهوم از سه زن میتوان سخن گفت: اول زنی که هم حجاب دارد و هم اهل عفاف است. چنین زنی در نگاه عموم اندیشمندان اسلامی، کاملترین زن در مواجهه با این دو مفهوم است. دوم زنی که حجاب دارد اما عفاف ندارد. اهل پوشش است و در ظاهر حجاب فقهی را رعایت میکند اما در خفا اهل هرزگی است و دامنی آلوده دارد. این زن از کمال اخلاقی برخوردار نیست. سوم زنی که حجاب فقهی ندارد و مثلاً بخشی از موی سر یا دستهای او در حد مجاز شرعی پوشیده نمیشود اما در روابط خود با مردان کمال مراقبت را دارد و تمایلات جنسی خود را صرفاً از راههای مشروع دنبال میکند و به پاسداشت از مرزهای خانواده التزام کامل دارد.
با توضیحات اجمالی فوق به نظر میرسد جواب سؤالی که در عنوان این یادداشت آمده است روشن میشود. حجاب و عفاف هر دو مهم هستند اما عفاف مهمتر است. حجاب سنجهای بیرونی برای حفظ گوهر عفاف در درون است و عفاف خصیصهای درونی است که حجاب از آن سر برون میآورد. عفاف درخت است و حجاب میوه آن. اهمیت درخت بهمراتب بیشتر از میوه است. درختی که ریشهاش معیوب، ساقهاش ناتوان و شاخهاش خشکیده است، میوه نمیدهد. اما درختی که ریشه و تنه و شاخه سالم و سلامت دارد، میوه خواهد داد، هرچند ممکن است چند صباحی آفت به میوههایش بنشیند اما با برطرف کردن آفات، حاصل درخت خوب درنهایت میوه خوب خواهد بود.
امروزه در جامعه ما درخت عفاف با تهدیدهای فراوانی مواجه است. تمایل دختران و پسران مجرد به تشکیل خانواده روزبهروز کمتر و آمار مجردها روزبهروز بیشتر میشود. سفره مردم در حال کوچکتر شدن است و نگرانیهای اقتصادی ذهن آنها را درگیر کرده است. امر مقدس ازدواج دیگر تنها با «موانع فرهنگی» و سختگیریهای بیمورد اجتماعی مواجه نیست بلکه «موانعی واقعی» نظیر فقدان امنیت شغلی، نبود درآمد کافی، عدم امکان تأمین مسکن مناسب و مانند آن، راه ازدواج را مسدود کرده است. سخت شدن ازدواج و خشک شدن درخت عفاف رابطه مستقیم دارند. اولویت امروز در نظام اسلامی، رسیدگی به درخت عفاف و آسیب زدایی از آن است. تسهیل امر ازدواج و تأمین شغل مناسب برای جوانان، بیشترین مطالبهای است که میتوان در هفته عفاف و حجاب آن را مطرح کرد؛ مطالبهای که مخاطب مستقیم آن نه بانوان بیحجاب بلکه مسئولین و حکمرانان است.
در هفته عفاف و حجاب روی سخن را به جامعه زنان نکنیم و صرفاً آنها را مکلف به حفظ حجاب نشماریم. مکلف درجه اول در این مقام متولیان سیاسی هستند. آنها باید آفتی که به ریشههای درخت عفاف واردشده است را برطرف کنند تا میوههای شاداب و طبیعی حجاب متولد شوند. گشت ارشاد، اعمال محرومیتهای اجتماعی برای زنان بیحجاب، تندی و خشونت با آنها که مرزهای حجاب فقهی را پاس نمیدارند و مانند آن، رسیدگی به میوههای درختی است که خود در معرض آسیبهای جدیتر است. خود این میوهها نیز با چنین رفتارهای سلامت نمیشوند. تجربه نشان داده است که برخوردهای پلیسی ازایندست، امکان استمرار ندارند و آنگاهکه این برخوردها افول کنند، آن ریشه خشکیده و ساقه و تنه آسیبدیده میوهای برای عرضه نخواهد داشت.
آری حجاب و عفاف هر دو مهماند، اما عفاف مهمتر است و رسیدگی به وضعیت آن در اولویت اول قرار دارد. امام علی (ع) فرمود: «يُسْتَدَلُ عَلَى إِدْبَارِ الدُّوَلِ بِأَرْبَعٍ تَضْيِيعُ الْأُصُولِ وَ التَّمَسُّكُ بِالْفروعِ وَ تَقْدِيمُ الْأَرَاذِلِ وَ تَأْخِيرُ الْأَفَاضِلِ؛ چهار امر نشاندهنده زوال دولتها است: ضایع کردن مسائل اصلی و ریشهای؛ تمسک کردن به مسائل فرعی و شاخهای؛ مقدمساختن انسانهای پست و مؤخر ساختن انسانهای فاضل» (غرر الحکم، ص 800).
مرکز پژوهشی مبنا