دوشنبه, 10 مرداد 1401 22:03

کنشگری بانوان قبل از حادثه کربلا

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

کنشگری بانوان قبل از حادثه کربلا

یادداشتی از فاطمه حیدری استاد حوزه و پژوهشگر مرکز پژوهشی مبنا

 هر حرکتی که منشأ اثر است ،بی‌شک نقش پنهان و آشکار بانوان را در خود تجربه کرده است.نقش‌آفرینی‌های پیدا و پنهان که گاه در هنگامه جنگ اثر تربیتی زنی چون لیلا در علی‌اکبر حسین علیه اسلام متبلور می‌شود و گاه مادری چون ام‌البنین عباس را در نبودش راهی دفاع از حریم ولایت می‌کند.این اثر در هشت سال دفاع مقدس مشهود بود .مادرانی که رنگ جبهه به خود ندیدند اما در تمام صحنه‌ها نماینده‌ای خستگی‌ناپذیر را باتربیت دقیق خود آماده کرده بودند.

گاهی این تأثیر، حضور اجتماعی و کنشگری است که تاریخ را به تعظیم و تکریم وامی‌دارد.سخنرانی‌های پرشور حضرت زینب کبرا سلام‌الله علیها و پرستارانی که با دلگرمی و امید درصحنه‌های مردانه با نگاه و عشق مادرانه چون اُم وهب و خواهرانه و زنانه تبلور ایمان و شوق و امید بودند.صحنه‌های انقلاب اسلامی کم نیست از حضور زنانی که انقلاب مدیون حضور کنشگرانه آنان است. در بررسی حضور اجتماعی زنان در کربلا باید از ابعاد مختلفی این موضوع را بررسی و تدقیق نمود.

 

گام اول:نقش‌آفرینی قبل از واقعه کربلا

ماریه بنت سعد، طوعه، دُلهم و بانویی از قبیله بکر بن وائل ازجمله بانوانی هستند که قبل از واقعه کربلا کنشگری فعال و نقطه زنی دقیقی از شناخت  زمانه را به نمایش گذاشتند.

ماریه بنت سعد معروف به عبدیه بصریه از شیعیان مخلص بصره بود .همسر ماریه و فرزندش در جنگ جمل درراه حمایت از امیرالمؤمنین علی(ع) به شهادت رسیده بودند. منزل این بانوی باشهامت، محل تجمع شیعیان بصره بود و به‌عنوان یک پایگاه فرهنگی برای انتشار فرهنگ شیعی و مناقب و فضایل اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از آن استفاده می‌شد . در جریان کربلا بسیاری از افرادی که در این منزل رفت‌وآمد داشتند، به یاری امام حسین (علیه‌السلام) شتافته و به‌سوی کوفه رهسپار شدند(محدثی،جواد،فرهنگ عاشورا،ص396) (شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ص532)

 طُوعه" همسر اسید حضرمی، نخستین زن عاشورایی است که قبل از قیام کربلا وفاداری خود را به اباعبدالله الحسین(ع) نشان داد، زمانی که کوفیان بی‌وفایی خود را به نماینده امام حسین(ع) نشان دادند و او را تنها گذاشتند، بانویی باایمان و شجاع به نام "طُوعه" صداقت و وفای خود را به نمایش گذاشت و به مسلم پناه داد، بدون آنکه ترسی به دل راه دهد.(شیخ مفید،الارشاد،ج2،ص400)

 با جوّ ارعاب و موج خشونت‌آمیزی که ابن زیاد به راه انداخته بود، مردان وزنان از همراهی با مسلم کناره‌گیری کردند تا جایی که زنان به سراغ همسران، فرزندان و برادران خود می‌رفتند و آن‌ها را از  همراهی با نهضت بازمی‌داشتند؛ با این بهانه که دیگران این کار را انجام خواهند داد، مردان نیز به سراغ فرزندان و برادران خود می‌رفتند و آنان را از لشکر شام می‌ترساندند و با خود می‌بردند.  

 اوضاع به‌گونه‌ای شد که از آن جمعیت انبوه در نماز مغرب، تنها 30 نفر باقی‌مانده بودند. مسلم از مسجد که بیرون آمد، همین تعداد اندک هم پراکنده شدند، مسلم بن عقیل در کوچه‌های کوفه راه می‌پیمود تا به در خانه زنی به نام "طُوعه" رسید که منتظر فرزند خویش بود.

مسلم بن عقیل از "طوعه" در خواست آب کرد و این بانو برای مسلم آب آورد و مسلم نوشید و همان‌جا نشست. طوعه به خانه رفت و برگشته به مسلم گفت: مگر آب نیاشامیدی؟ برخیز و به خانه‌ات برو. مسلم جواب نداد. "طُوعه" دوباره تکرار کرد. اما بازهم پاسخی نشنید. آنگاه گفت: سبحان‌الله، ای بنده خدا برخیز به‌سوی اهل خود برو! چراکه بودن تو در این وقت شب بر در خانه‌ی من شایسته نیست و من نیز از بودنت در اینجا راضی نیستم. مسلم سخن گفت و "طُوعه" وقتی فهمید او نماینده امام حسین (ع) است به او پناه داد.

 در کتب تاریخی آمده است که اسید حضرمی و پسرش بلال، از حضور مسلم بن عقیل آگاه شدند و به مأموران ابن زیاد اطلاع دادند و او سرانجام در روز هشتم ذی‌الحجه، همراه با هانی بن عروه که از یاران مخلص امام حسین (علیه‌السلام) بود، به شهادت رسید

  دُلهم دختر عمرو ،همسر زهیر بن قین که از شخصیت‌های برجسته کوفه بود، با سخنان منطقی و تأثیرگذار خود، همسر خویش را به یاری امام حسین (علیه‌السلام) تشویق کرده و درواقع، زمینه سعادت در سایه شهادت را برای او فراهم نمود . بنابرآن چه تاریخ‌نگاران نگاشته‌اند، زهیر و همسرش و چند تن از خویشان او، هنگام بازگشت از مکه و مراسم حج، به‌گونه‌ای حرکت می‌کردند که همیشه یک‌منزل از کاروان امام (علیه‌السلام) عقب‌تر بودند . در آخرین منزل به علت نیافتن آب، ناچار شدند در همان منزلی که حضرت خیمه زده بودند، بافاصله اندک، شب را به سر برند . امام (علیه‌السلام) پیکی به‌سوی زهیر فرستاد و او را به یاری طلبید، اما زهیر نپذیرفت و از این دعوت آشفته و نگران شد . دلهم که بانویی با درایت و وارسته بود، نزد همسر خود رفت و گفت: «آیا فرزند دختر رسول خدا تو را می‌خواند و پاسخ نمی‌دهی ؟

سخنان او در زهیر اثر کرد و به همراه پیک امام به‌سوی خیمه اباعبدالله (علیه‌السلام) حرکت کرد . هنگام بازگشت، نور ولایت قلب او را روشن نمود و نام او در بین یاران عاشورایی امام حسین (علیه‌السلام) ثبت شد 

زهیر پس از بازگشت به خیمه خود، همسرش، دلهم را طلاق داد تا از همان‌جا نزد خویشان خود بازگردد . این بانوی وارسته و تقواپیشه در آخرین لحظات گفت: «همسرم! از تو یک تقاضا دارم و آن این اساست که روز قیامت در پیشگاه پیامبر خدا (صلی‌الله علیه و آله) ، جد بزرگوار امام حسین (علیه‌السلام)، از من یاد کنی(شیخ مفید،الارشاد،ج2،ص421)

 زهیر پذیرفت و از او جدا شده و به خیل جاودانگان تاریخ و شهدای کربلا پیوست . اثرگذاری و بینش بلند و همت والای این بانوی بزرگ را در کلام و رفتار او می‌توان مشاهده نمود; آنگاه‌که برای قیامت خود، شفاعت پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله) را درخواست می‌کند.

 

مرکز پژوهشی مبنا

بازدید 422 آخرین ویرایش در سه شنبه, 11 مرداد 1401 20:49
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز پژوهشی مبنا است