شاخصههای سنجش کاهش یا افزایش امید اجتماعی در کشور چیست؟
قبل از ذکر شاخصها و طرح هرگونه بحث در خصوص «امید اجتماعی»؛ به دست آوردن یک تلقی نسبتاً مشترک و مورد وفاق از امید اجتماعی، ضرورت منطقی دارد.
در ارتباط با افزایش شاخصهای امید اجتماعی، موارد و مطالبی وجود دارد که بهاختصار به آنها اشاره خواهد شد.
اولین شاخص، اشتیاق جمعی به گفتوگو میباشد. به عبارتی بایستی مسئولین امر به طرح ذهنی سناریوها پرداخته و سپس با پردازش روایات مختلف از جریان پیشرفت کشور، به حل تدریجی مشکلات همت گماشته و با تعامل و همکاری سعی در به اجرا درآوردن راهکارهای بهدستآمده داشته باشند.
شاخص بعدی افزایش امید اجتماعی، مشارکت، تحرک اجتماعی و اعتماد متقابل در بین مسئولین و مردم است که در این صورت طرفین با کار و تلاش جدی، در جهت رسیدن جامعه به رشد و تعالی با تمام قوا حرکت خواهند کرد.
یکی دیگر از شاخصها، بسط ظرفیتهای آرزومندی و به تعویق انداختن موقت برخی خواستهها به دلیل موانع تحقق است که قطعاً شادابی و نشاط عمومی را به همراه خواهد داشت. از طرفی ترجیح منافع جمعی بر منافع شخصی، اعتمادبهنفس بالا، رویارویی قاطع با مشکلات و موانع، فرصتآفرینی و تبدیل تهدیدها به فرصت هم از شاخصهای دیگر افزایش امیدواری در جامعه میباشد. البته شایانذکر است که در این میان، مالاندیشی و آیندهنگری و مسئولیتپذیری جمعی و میل وافر به حل منطقی مشکلات و همراهی با اجرای سیاستهای مرحلهای نظام نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. درنهایت، میتوان مشارکت در اجرای فریضه امربهمعروف و نهی از منکر، استحکام نسبی خانواده و کاهش اختلافات و کاهش نسبی آمار انحرافات و کجرویها را نیز بهعنوان دیگر شاخص افزایش امید اجتماعی برشمرد.
اما در رابطه با شاخصههای کاهش امید باید گفت که ویژگیهای فوق در شکل معکوس آن، میتواند شاخص و نشانه کاهش امید اجتماعی در یک جامعه تلقی شود. بعلاوه، فقدان تصور روشن از آینده و عدم امکان پیشی بینی، عدم برنامه در سطوح خرد و کلان به دلیل مبهم بودن وضعیت نیز از مباحث مهم مطروحه در این زمینه میباشند. از طرفی میتوان عنوان کرد که سرخوردگی، افسردگی، کرختی اجتماعی و بهتبع آن تنفر و خشونت اجتماعی _ سیاسی نیز میتواند ناشی از کاهش امیدواری در بین افراد جامعه باشد. چنانکه کاهش تعهد به انجام وظایف و اهمالکاری، تضعیف حس نوعدوستی نیز ازجمله موارد دیگر کاهش امید هستند. البته که به نظر میرسد، افزایش تعارضات خانوادگی، میل به بیبندوباری اخلاقی، بالا بودن آمار آسیبها و انحرافات اجتماعی، بالا بودن نرخ خودکشی و افزایش پروندههای قضایی نیز، معضلاتی هستند که نیاز به بررسیهای تخصصی و تحلیل و ارائه راهحلهای کاربردی دارند؛ و در آخر، احساس نیاز بیشتر امنیت روانی، اخلاقی، اقتصادی، شغلی، روزمرگی، میل به عزلت، میل به بیتفاوتی مدنی، میل به تمرد و عصیان مدنی و میل به مهاجرت، نیز ازجمله موارد غیرقابلانکاری هستند که باعث کاهش امید اجتماعی میشوند.
علل و عوامل فرهنگی، اجتماعی کاهش امید اجتماعی در ایران کدماند و به نظر شما مهمترین عامل چیست؟
ازجمله علل و عوامل فرهنگی میتوان به فساد ساختاری، ناکارآمدی مدیریتی، عدم چرخش نظاممند نخبگان و عدم شایستهسالاری در اعطای مسئولیتها اشاره نمود. گرچه مسئولیتگریزی مسئولان از پاسخدهی به افکار عمومی در خصوص عملکردهای ضعیف خود نیز، از دلایل اصلی کاهش امید اجتماعی برشمرده میشود؛ از طرفی مشکلات مزمن اقتصادی، بیکاری شایع، تبعیضهای توجیهناپذیر، بیعدالتی و گونههای مختلف نابرابری و شکاف طبقاتی مسبب بسیاری از نارضایتیها و مشکلات عدیده مردم شده است؛ چراکه بیثباتی اوضاع اجتماعی – اقتصادی و احساس وخیمتر شدن مستمر آن، امیدآفرینیهای کاذب و وعدههای نامحقق مسئولان، هرروز بیشتر از روز قبل باعث افزایش ناامیدی جامعه گردیده است. شایانذکر است، کاهش توان ملی در تولید ثروت، رشد تدریجی حاشیهنشینی و شیوع انواع مواد مخدر، خود نیز از عوامل کلیدی ناامیدی در جوامع هستند.
البته نباید از اثر نامیمون شیوع انواع رانت اطلاعاتی، سیاسی و اقتصادی و صدالبته پدیده آقازادگی، گذشتهگرایی، عدم توجه به اقتضائات حال و آینده و همچنین دعواهای جناحی فرساینده و بیحاصل دراینبین غافل شد. همچنین نباید فراموش کرد که تغییرات سریع جامعه و بروز شکاف میان بخشهای مختلف، ناهماهنگی موضعی میان عناصری از فرهنگ سنتی بافرهنگ مدرن، غیرقابلپیشبینی بودن اوضاع و تحریمهای دشمن و تهاجم فرهنگی تا چه میزان بالایی در کاهش امید اجتماعی در جامعه میتواند مؤثر باشد.
کاهش تدریجی درآمد ناخالص ملی و ارزش پول ملی، خام فروشی و عدم بهرهگیری درست از ثروتها و منابع طبیعی و بحرانهای زیستمحیطی را نیز بهعنوان علل و عوامل کاهش امید اجتماعی نباید نادیده گرفت و در انتها، تهدیدات محیطی و جنگ روانی، رسانهای شدن محیط و اطلاعیابی مستمر از اوضاع متغیر، دلمشغولی زیاد به واقعیتهای عینی و انضمامی و کمتوجهی به آرمانها و ایدهآلها و مهاجرت برخی نخبگان از کشور و استقرار کشور در منطقه پرآشوب میتواند بهعنوان تیر خلاصی در این زمینه شمرده شود.
پیامدها و تبعات منفی کاهش امید اجتماعی در ایران برای جامعه چیست و مشخصاً در زمینه فرهنگ دینی چه تبعاتی به دنبال دارد؟ اگر در خصوص تأثیرات کاهش امید اجتماعی در ایران بر مسائل امنیتی نیز توضیحی دارید، بفرمایید؟
بهطور حتم کاهش امید در سطح جامعه تبعات منفی بسیار زیادی در پی خواهد داشت که از این میان میتوان به ضعف انسجام و همبستگی اجتماعی و ضعف تمایل به مشارکت اجتماعی و ضعف توان در رویارویی با مشکلات و بحرانها اشاره نمود. نباید از این مسئله مهم غافل شد که امید رابطه مستقیمی با تحرک و پویایی دارد و هر چه میزان ناامیدی افزایش بیابد، انگیزه برای کار و تلاش سازنده کمتر و درنهایت عدم راندمان و نتیجه بخشی مطلوب فعالیتها افزایش مییابد و بهتبع آن رخوت و سستی قالب شده و امید به آینده بهتر، از بین مردم رخت بربسته و استقبال مردم از مشاغل کاذب شایع میگردد. نکته قابلتوجه اینکه در جامعهای که امید روند نزولی دارد، تنفر و خشونت افزایش مییابد؛ چراکه اعتماد به ساختارهای حاکم در بین مردم کاهشیافته و درنتیجه باعث ضعف تمایل مردم به شرکت در فعالیتهای دموکراتیک و میل به نافرمانی مدنی، انزوا گزینی، تشدید میل به تولید و پذیرش افکار تقدیرگرایانه میگردد. از طرفی در چنین جامعهای علاقه و سوق مصرف مواد مخدر و در شکل حاد آن میل به خودکشی افزایشیافته و حساسیتهای اخلاقی کاهش مییابد که درنهایت باعث افزایش تمایل به ارتکاب ناهنجاریها و طرح وسایل و اهداف فاقد مقبولیت اجتماعی و افزایش هزینههای امنیتی و قضایی خواهد شد. طبیعی است که ادامه چنین وضعیتی جامعه را به رکود و رخوت و درماندگی ذهنی، روانی و حرکتی گرفتار میسازد. در چنین وضعیتهایی معمولاً ارادههای ضداجتماعی به جریان افتاده و هزینههای مادی، روانی و فرهنگی سنگینی را بر جامعه تحمیل میکند.
راهبردها و راهکارهای افزایش امید اجتماعی در ایران چیست؟ از منظر دینی و فرهنگی و اجتماعی توضیح بفرمایید.
برای افزایش سطح امید در جامعه راهکارهایی وجود دارد که به نظر میرسد با رعایت آن نتایج مطلوبتری حاصل خواهد شد. از آن جمله میتوان به اصلاحات ساختاری، فضاسازی فرهنگی، اصلاح باورها و نگرش و خلق تصاویر و بازنماییهای مثبت، اشاره نمود. بعلاوه نباید از تأثیر، افق گشایی و بشارت به وضعیتهای بهتر و کاهش مخاطرات، خلق آرزوهای بزرگ و امید به تحقق تدریجی آنها در آینده، در بین افراد جامعه غافل شد. بهطورقطع اگر ذهنگرایی بهجای عینگرایی انضمامی تقویت شود یعنی مواضع ایدئالیستی بهجای رئالیستی متعصب در برخورد با واقعیتهای اجتماعی تقویت گردد و همچنین اگر به ظرفیتهای بالقوه بهجای فعلیتها توجه بیشتری شده و عطف توجه به موفقیتها بهجای شکستها صورت پذیرد یعنی توجه بیشتر به نقاط قوت بهجای نقاط ضعف انجام پذیرد، در این حال میتوان به آینده روشن، امید بیشتری پیدا کرد؛ چراکه در فرهنگ دینی و ادبیات فارسی نیز، تأکیدات بسیاری بر آموزش امیدوارانه زیستن با توجه به اصل «این نیز بگذرد»، «در نومیدی بسی امید است»، «ان مع العسریسرا» و غیره شده است؛ بنابراین جهت کاهش ناامیدی، لازم و ضروری است که شکاف میان دولت و ملت کاهشیافته و با تلاش برنامهریزیشده در جهت رفع و کاهش موانع توسعه، برنامهریزی و سیاستگذاری مقطعی و هدفمند متناسب با امکانات و محدودیتها، به فعالسازی ظرفیتها و قابلیتهای موجود پرداخته و با توزیع عادلانه فرصتها و امکانات، در جهت تأمین نیازهای اساسی و پایه که همان نیازهای مادی، امنیتی، شناختی، ارتباطی است، تلاش کرد. راهکارهای بعدی که به نظر میرسد در افزایش امید اجتماعی نقش بسزایی داشته باشند عبارتاند از تقویت میزان همبستگی اجتماعی، ایجاد فرصتهای سیاسی و اجتماعی برای مشارکت هرچه بیشتر تودهای، ایجاد زمینه برای رقابتهای آزادانه و عادلانه، تأمین آزادیهای مشروع اعم از آزادی عقیده، آزادی بیان، گردهمایی و انتقاد، اقدام در جهت حذف و بیاعتبار سازی گونههای مختلف رانتداری و ویژهخواری، افزایش سهم تولید ناخالص ملی. از طرفی میتوان با اعطای حقوق شهروندی متناسب با سطح انتظار و اقدام اساسی در تأمین ملزومات آن، سعی در رفع حداکثری تبعیضها و امکاندهی به درک و احساس عدالت داشت و با آموزش توانمندی و تلاش در جهت زدودن آثار «درماندگی القاشده» توسط نهادهای آموزشی از موارد و تزریق مستمر امید به جامعه توسط نهادهای مختلف بهویژه رسانهها، زمینه را برای افزایش بهرهوری در سطوح خرد افراد و خانوادهها و سطح کلان ایجاد کرد. بهعنوان نکته آخر باید گفت که بایستی با واکنش دهی ضابطهمند به خدمتها و خیانتهای گروهها و جریانات ذینفوذ و ایجاد زمینه برای مشارکت بیشتر سازمانهای مردمنهاد، دانشبنیاد و بخش خصوصی، اهتمام به سیاستهای اجرای عدالت توزیعی و رویهای در سطوح مختلف به افزایش روزافزون امید در جامعه کمک کرد و با تقویت این احساس جمعی که افراد در سرنوشت خود مشارکت و تأثیر دارند و امکان عملی تعهدورزی دموکراتیک دارند، به تقویت راههای گفتوگو میان افراد و گروههای مختلف پرداخت.
بر اساس روند فعلی، آینده کاهش امید اجتماعی در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
پیشبینی وضعیت یا وضعیتهای آتی، تنها بهصورت مشروط و طرح مجموعهای از اگر- آنگاه های محتمل، ممکن است. معمولاً پیشبینی وضعیتها در جهان پرتلاطم کنونی به دلیل کثرت متغیرهای دخیل و نقش پررنگ عوامل بیرونی غیرقابل رصد، بسیار پیچیده و جز در قالب طرح سناریوهای محتمل، غیرممکن خواهد بود.
به نظر میرسد جامعه ایران، به دلیل سابقه و صبغه دینی و مذهبی، عمق و غنای اعتقادی، زندگی در ظل نظام ولایی دینمحور بهویژه با توجه به سرمایههای معنوی و عمق و غنای آموزهای اسلام و مشخصاً مکتب اهلبیت (ع)، هیچگاه به یاس و نومیدی جمعی در اشکال فرساینده آن مبتلا نخواهد شد. امید اجتماعی بهعنوان یک امر روانشناختی یا جامعهشناختی و حتی یک امر وجود شناختی، اگرچه بهتبع متغیرهای متعدد محیطی و اوضاع و شرایط سیال اجتماعی، نوساناتی را تجربه میکند و گاه به دلیل اعمال برخی سیاستهای ظالمانه دشمن مثل تحمیل جنگ، تحریم، تهدیدهای نظامی و اوضاع متغیر اقتصادی به کمترین میزان ممکن تقلیل مییابد اما در پرتو وجود برخی پارامترهای فرهنگی و مذهبی و برخی زیرساختهای اعتقادی و ارزشی، هیچگاه به مرحله فرسایش شتابنده و مهارناپذیر نمیرسد.
دینداری خود همواره زمینه و ظرفیت بالایی برای ساخت آرمانشهر فراهم میسازد. ازاینرو، جامعه ایمانی، به معنای واقعی کلمه، جامعهای همواره امیدوار و متوکل است و بیشتر از اتکا و اعتماد به شرایط، امکانات و سرمایههای موجود و در دسترس، به دستهای پنهان و عوامل غیبی چشم امید دارد. از سویی، خوشبینی به آینده و امید و انتظار به تحول اوضاع موجود در جهت وضعیتهای مطلوب، مقتضای فطرت انسانی ما و لازمه زندگی در جهان پرتلاطم و پر تزاحم مادی است. این خوشبینی طبق یافتههای روانشناختی، بیشتر از آنکه تابع واقعیتهای عینی باشد، تابع تصورات و نوع نگاه ما به هستی و تفسیر ما از رویدادهای جهان پیرامون وقایع اتفاقیه است.
راهکارها:
راهکارهایی که توسط مسئولین باید پیگیری پیگیری و اجرایی شود؛
- تعیین شاخصههای امید اجتماعی توسط جامعهشناسان به یک تلقی مورد وفاق از امید اجتماعی
- افزایش تعامل، همکاری، مشارکت اجتماعی و اعتماد متقابل و ارجحیت منافع جمعی بر منافع شخصی بین مردم و مسئولین
- استحکام نسبی خانواده و کاهش اختلافات توسط نهادهای فرهنگی با همراهی و اجرای سیاستهای مرحلهای نظام
- ایجاد حس امنیت روانی، اخلاقی، اقتصادی و شغلی، و جلوگیری از افزایش نرخ خودکشی و افزایش پروندههای قضایی
- ایجاد زمینههای مناسب جهت جلوگیری از مهاجرتهای روزافزون
- مبارزه مسئولین با فساد ساختاری و ناکارآمدی مدیریتی، برگرداندن نظاممند نخبگان به چرخه اداری و مدیریتی، شایستهسالاری در اعطای مسئولیتها و جلوگیری از انواع رانت اطلاعاتی، سیاسی و اقتصادی و پرهیز از شیوع پدیدهی آقازادگی
- جلوگیری از رشد تدریجی حاشیهنشینی و شیوع مصرف انواع مواد مخدر در جامعه
- راهکارهایی در جهت افزایش توان ملی در تولید ثروت و زمینههایی جهت مشارکت بیشتر سازمانهای مردمنهاد، دانشبنیان بخش خصوصی
- نگاه ویژه مسئولین به بحث بحرانهای زیستمحیطی و تهدیدات محیطی و جنگ روانی (یکی از ملموسترین جنگهای روانی، دعواهای جناحی فرساینده و بیحاصل میباشد.)
- تبیین صحیح آموزههای ناب فرهنگ اسلامی توسط مسئولین دینی بویژه مشارکت در اجرای فریضه امربهمعروف و نهی از منکر و نیز تأکید وافر بر آموزش امیدوارانه زیستن در جامعه و ایجاد زمینه جهت رقابتهای آزادانه و عادلانه و تأمین آزادیهای مشروع (آزادی عقیده، بیان، گردهمایی، انتقاد)
مرکز پژوهشی مبنا