شنبه, 02 مهر 1401 09:07

امید اجتماعی در ایران

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

امید اجتماعی در ایران

گفتگوی مبنا با آقای دکتر محمدجواد شعبانی- پژوهشگر دین ورسانه، قائم مقام مرکز طرح برنامه و ارزیابی سیما

 شاخصه‌های سنجش کاهش یا افزایش امید اجتماعی در کشور چیست؟

در ابتدا باید به مفهوم واحدی از امید اجتماعی رسید و برای این منظور باید واژه امید را به‌تنهایی بررسی کرد. تعریف مرسومی که از امید در بین جامعه شناسان وجود دارد، به معنای آرزوی تحقق یک امر مطلوب در آینده است. امید را می‌توان در دوشاخه امید صادق و امید کاذب بررسی کرد. امید صادق، امیدی است که مبتنی بر واقعیات است. امید کاذب، امیدی است که مبتنی بر خیالات و وهم است. مثل‌اینکه فردی امیدوار باشد که شاید شیشه‌ای بشکند و پرنده‌ای بیاید و یک پولی به وی بدهد. این‌ها خیال و وهم است و چه‌بسا انسان را از حرکت هم بازدارد؛ اما امید واقعی، امید حقیقی و امید صادق، امیدی است که بر واقعیات منطبق است و امکان تحقق آن وجود دارد. درواقع انتظار تحقق امر مطلوب در آینده، انتظاری مبتنی بر یکسری موارد پیش‌بینی‌شده و موارد ابتدایی است که این، امید صادق است.

نکته بعدی این‌که اساس امید بر حرکت است؛ یعنی امید به معنای تحرّک و تغییر وضع موجود است. درواقع زمانی که وضعیت مطلوبی را ترسیم می‌کنید، باید از وضع موجود به سمت وضع مطلوب حرکت کنید؛ بنابراین امید بدون تحرّک و بدون جنبش اصلاً معنادار نیست و زمانی که در جامعه‌ای تحرّک دیده نشود، یعنی این جامعه امیدوار نیست، بلکه جامعه ناامیدی است.

بنابراین می‌توان گفت، اولین شاخص امید اجتماعی، تحرّک جامعه است. در اینجا لازم است که یک تعریفی در مورد جامعه و فرد بیان گردد. برخی می‌گویند که جامعه اصیل است و فرد را با جامعه تعریف می‌کنند و می‌گویند اصالت برای جامعه است؛ اما تفکر دوم می‌گوید که جامعه، مجموعه افراد است، یعنی افراد هستند که اصالت دارند. فارغ از اینکه کدام نظریه صحیح است؛ اجتماع برای خودش یک حیات و یک روح دارد؛ یعنی همان‌طور که امید فردی مایه حیات آدم است، حیات اجتماع هم به امیدواری اجتماعی بسته است. اما اینجا یک حلقه مفقوده‌ای وجود دارد و این‌طور نیست که به‌صرف اینکه افراد امیدوار باشند، جامعه هم امیدوار بشود. چراکه این تحرّک یک عقلانیت می‌خواهد که این، همان حلقه مفقوده است، یعنی باید امید فردی به همراه عقلانیت و هدفمندی و برنامه‌ریزی باشد تا جامعه امیدوار شود و اگر این‌طور نباشد، همه افراد امیدوار هستند ولی جامعه امیدوار نیست.

به‌عبارت‌دیگر راه رفتن یک بحثی است ولی درراه رفتن هم یک بحث دیگری است. خیلی از افراد راه می‌روند ولی درراه نمی‌روند. «لا یَزیدُه سُرعَهُ السِیرِ إلّا بُعدَها»، یعنی هر چه بیشتر راه می‌رود، از مسیر اصلی دورتر می‌شود؛ بنابراین نمی‌توان گفت به‌صرف اینکه همه راه می‌روند، جامعه هم به سمت مقصد می‌رود بلکه چیزی که جامعه را درراه می‌آورد همان عقلانیت و هدفمندی است.

برخی از صاحب‌نظران در این عرصه معتقدند امید فردی یک امید احساسی است، اما امید اجتماعی یک کنش است. درحالی‌که به نظر می‌رسد این نظریه صحیح نباشد؛ چراکه امید فردی مبنای امید اجتماعی است. درواقع حرکت جامعه منوط به حرکت افرادش است.

 علل و عوامل فرهنگی، اجتماعی کاهش امید اجتماعی در ایران کدم‌اند و به نظر شما مهم‌ترین عامل چیست؟

اولین عامل کاهش امید در جامعه سکون و بی‌تحرکی و یکجا ماندن است که مسلماً این مسئله، با ماهیت امید در تعارض است.

عامل دیگر که در امیدواری اجتماعی مهم است، بحث ارتباطات و تعاملات است؛ به این معنا که انسان‌ها موجودات اجتماعی هستند، به همین دلیل در جوامع انسانی وقتی کسی خطایی انجام می‌دهد، او را از جامعه جدا می‌کنند و به زندان می‌اندازند، یعنی این فرد لیاقت حضور در جامعه را ندارد. حتی اگر در زندان هم خرابکاری کند، او را به سلول انفرادی می‌اندازند و سلول انفرادی بزرگ‌ترین شکنجه انسان است، زیرا ذات انسان اجتماعی است. به‌عبارت‌دیگر امکان ندارد انسان در جامعه حضورداشته باشد و ذاتاً اجتماعی باشد ولی ارتباط نداشته باشد. بنابراین یکی از عللی که باعث کاهش امیدواری اجتماعی در جامعه می‌شود، کاهش تعاملات و ارتباطات مردم با مردم، مردم با مسئولین و مسئولین با مسئولین است؛ زیرا زمانی که فاصله‌ها زیاد و ارتباطات کم شود، ناخودآگاه اختلافات عقیده‌ای و ارزشی افزایش‌یافته و ارزش‌ها متفاوت می‌شود و با متفاوت شدن ارزش‌ها، مقصدها متفاوت خواهد شد. وقتی معرفت افراد نسبت به دنیا، به دین و به ارزش‌ها متفاوت می‌شود، آرام‌آرام مقصدهایشان نیز متفاوت خواهد شد.

نکته بعدی یکسری دوگانه‌ها است. مثل دوگانه حوزه و دانشگاه، اصلاح‌گر و اصول‌گرا، چپ و راست، دین و سکولاریسم، دولت و ملت، شیعه و سنّی و غیره. باید بدانیم که با ایجاد دوگانگی، باعث ایجاد اختلاف است. با ایجاد اختلاف، آرام‌آرام دوگانه‌های گذشته و حال، حال و آینده، زمان شاه و انقلاب و غیره پیش می‌آید و همین برای اعمال‌نفوذ دشمنان در ذهن جوانان کفایت می‌کند.

مقام معظم رهبری(مدظله العالی) می‌فرمایند: تحریف و تحریم دوقلو هستند. واقعیات ما و واقعیات آن زمان را تحریف می‌کنند. این هم باعث می‌شود که امیدواری در جامعه پایین بیاید.

نکته مهم بعدی تفاوت بین دیدن و شنیدن می‌باشد. به این معنا که جامعه از مسئولین می‌شنود که مردم باید تقوا و زهد داشته باشند ولی مردم شاهد زهدی در بین خود ایشان نیستند.

مسئله بعدی این است که تصور جامعه بر واقعیت جامعه غالب است؛ اگر تصور مردم و انگاره ذهنی آن‌ها این باشد که امید هست، هست و اگر انگاره آن‌ها این باشد که نیست، نیست.

نکته آخر این‌که در کشور ما بیشتر از ۲۰ سال است که زلف امیدواری اجتماعی با زلف اقتصاد گره‌خورده است. به‌طور مثال فردی صد میلیون دارد و قصد خرید خانه‌ای صدوبیست میلیون تومانی را دارد و امیدوار است که بیست میلیون دیگر هم تهیه کند و بتواند خانه بخرد. شب می‌خوابد و بلند می‌شود و صد میلیون او همان صد میلیون است ولی آن خانه‌ای که می‌خواسته بخرد، دویست میلیون شده است. نقش اقتصاد در امیدواری اجتماعی تقریباً بالاترین نقش را دارد. از طرفی باید خاطرنشان کرد که بیکاری و تورم و گسترش جرائم از علل اصلی بروز ناامیدی اجتماعی نیستند، بلکه این‌ها نتایج و تبعات هستند.

در انتها با توجه به تمام توضیحات ارائه‌شده می‌توان گفت مهم‌ترین عامل در زایش یا کاهش امیدواری اجتماعی بحث تعاملات و ارتباطات دوسویه می‌باشد.

 پیامدها و تبعات منفی کاهش امید اجتماعی در ایران برای جامعه چیست و مشخصاً در زمینه فرهنگ دینی چه تبعاتی به دنبال دارد؟ اگر در خصوص تأثیرات کاهش امید اجتماعی در ایران بر مسائل امنیتی نیز توضیحی دارید، بفرمایید؟

تبعات کاهش امید اجتماعی در سطح فردی و اجتماعی تبعات خسارت‌باری است. درواقع کاهش امید، در حوزه فردی منجر به بیماری‌هایی مانند افسردگی می‌گردد که این افسردگی در جامعه هم مشهود می‌شود.

اما در عرصه اجتماعی که خیلی مهم‌تر است و بحث دین و امنیت مطرح می‌شود، باید دانست که کاهش امید اجتماعی در جامعه منجر به قانون‌شکنی و پرخاشگری و خشونت می‌شود و چه‌بسا منجر به شورش شود. هرچند نباید از شیطنت دشمن غافل شد.

بنابراین در حوزه اجتماعی، باعث بیماری اجتماعی می‌شود و این‌زمانی است که خشونت جامعه بالا می‌رود. این مسئله در ابتدا منجر به افزایش درصد خشونت‌های خانگی و عامل اصلی طلاق و درنهایت شورش و اعتراضات خشن و آشوب می‌گردد. پس به لحاظ امنیتی، کاهش امیدواری اجتماعی می‌تواند امنیت یک جامعه را مختل کند و به لحاظ دین‌داری هم حرکت جامعه را از سمت دین‌داری به سمت غیردینداری سوق می‌دهد. پس کاهش امیدواری اجتماعی می‌تواند در تمام ابعاد و ساحات جامعه اثر گذارد.

 راهبردها و راهکارهای افزایش امید اجتماعی در ایران چیست؟ از منظر دینی و فرهنگی و اجتماعی توضیح بفرمایید.

همان‌گونه که عرض شد کاهش ارتباطات و تعاملات، اصلی‌ترین عامل کاهش امید اجتماعی است؛ بنابراین باید با افزایش میزان تعاملات در جامعه حداقل شیب کاهش را تنزّل داد. پس اولین راهکار یافتن علل کاهش امید و رفع آنهاست.

یکی از نکات مهم در این زمینه، توقعاتی است که مردم در انجام کارهای بزرگ از مسئولین دارند و زمانی که تحقق پیدا نکند به کاهش امیدواری اجتماعی منجر می‎شود.

بنابراین در عرصه افزایش سطح امید در جامعه نباید دل به دولت بست بلکه با توجه به این‌که قدرت اصلی مردم هستند، این مردم هستند که می‌توانند امید فردی و امید اجتماعی را افزایش دهند. البته باید بعضی اقدامات از طرف دولتمردان اتفاق بیفتد، ولیکن ریشه همه تغییرات در اختیار مردم است. برای این منظور باید سازمان‌های مردم‌نهاد فعال در این عرصه را تقویت کرد. از طرفی خود این سازمان‎ها هم برای فعالیتشان نیاز به یک قوه محرکه دارند. در اینجا نقش رسانه‌ها در شناساندن ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها بسیار مهم است؛ بنابراین یکی از این عوامل شناساندن ظرفیت‌ها، قابلیت‌ها و توانمندی‌های کشور به مردم است. باید در تمام ابعاد به مردم گفته شود که در چه برهه‌ای از زمان، با چه قابلیت‌هایی و در کدام کشور هستید، یعنی همه مسئولین و متصدیان موظف به این امر هستند. به‌عنوان نمونه میان‌برنامه‌ای به نام «اولین‌ها» که در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران در سیما پخش شد که بسیار اثرگذار بود.

نکته بعدی، ایجاد بستر گفتگو در جامعه می‌باشد. چیزی که امروزه فقدان آن در بین مسئولین کاملاً به چشم می‌خورد؛ زیرا مسئولین هنوز قابلیت گفتگوی بدون حاشیه و محترم شمردن نظر طرف مقابل را ندارند. شفافیت بسیار مهم است و می‌تواند بسترساز خدمت صادقانه باشد. از طرفی هم باید حاکمیت تبعیض‌ها را حذف کند.

 بر اساس روند فعلی، آینده کاهش امید اجتماعی در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

خداوند می‌فرماید: «الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلَائِکةُ»[1] درست است که شرایط جامعه ایران، شرایط مطلوبی نیست ولی باید برای رسیدن به شرایط ایده‌آل و مطلوب استقامت کرد و امیدوار بود. امید به معنای تحرّک است؛ یعنی: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا»[2]، دوباره یک گام جلوتر رفته‌اید، حالا جزء ایمان‌آورندگان است، «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا»، باید پیش بروید و باید همین‌طور جلو بروید.

و لذا اینکه شرایط کنونی ما شرایط مطلوبمان نیست. یک امر بدیهی و طبیعی است؛ اما اینکه گفته شود آینده ما نازیباتر می‌شود، آینده را خود مردم جامعه ترسیم می‌کنند درواقع باید نسبت به امید آینده نگار بود نه آینده‌نگر؛ یعنی باید ترسیم نمود و باید آینده‌سازی کرد.

البته امید اجتماعی یکی از مؤلفه‌های اثرگذار است و مؤلفه‌های دیگری هم در جامعه وجود دارد که ان‌شاءالله باید راجع به آن‌ها هم‌صحبت کرد. به‌هرحال، هرچند وضعیت موجود جامعه، وضعیت مطلوبی نیست ولیکن تحقق وضعیت مطلوب با یک تحرّک، انگیزه، باور، همسو شدن، اتحاد، شناخت هویت اصلی، همبستگی ملی و شناخت مقصد، حتماً اتفاق خواهد افتاد.

 راهکارها:

راهکارهایی که توسط مسئولین باید پیگیری و اجرایی شود؛

  1. برای ایجاد جامعه امیدوار،مسئولین باید در راستای عقلانیت، هدفمندی و برنامه‌ریزی فردی در جامعه تلاش کنند.
  2. باید، حاکمیت با افزایش تعاملات و ارتباطات مردم با مردم، مردم با مسئولین و مسئولین با مسئولین، امیدواری اجتماعی در جامعه را افزایش دهد.
  3. باید، در جهت افزایش امید اجتماعی، اختلاف عقیده و ارزش و مقصد در بین مسئولین و مردم جامعه به کمترین حد خود برسد.
  4. با توجه به ارتباط مستقیم مسائل اقتصاد با میزان امید اجتماعی، مسئولین اقتصادی باید در جهت حل این معضل در جامعه راهکارهای عملی ارائه دهند.
  5. باید، دولت با تقویت سمن‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد فعال در عرصه اجتماع، زمینه‌های افزایش امید اجتماعی در جامعه را تقویت کند.
  6. باید، در راستای افزایش امید اجتماعی، مسئولین نظام با کمک رسانه‌ها ظرفیت‌ها، قابلیت‌ها و توانمندی‌های کشور را به مردم بگویند.
  7. باید مسئولین دولتی، با رفع بیکاری و تورم، مانع گسترش روزافزون جرائم که از تبعات مستقیم ناامیدی اجتماعی است، بشوند.
  8. باید مسئولین با کمک گرفتن از توانمندی‌های جامعه، به‌جای آینده‌نگر بودن آینده نگار باشند.

 ------------------------------

  1. [1]. فصلت، ۳۰.
  2. [2]. نساء، ۱۳۶.
  3.  مرکز پژوهشی مبنا
بازدید 283 آخرین ویرایش در دوشنبه, 04 مهر 1401 14:35