ارتقا و گسترش ارزشهای فرهنگی و دینی در جامعه تنها با روش فرهنگی، هنری و رسانهای امکانپذیر است. دنیای فرهنگ، هنر و رسانه دنیای تصاویر یا تصورات ذهنی است که نمادها، داستانها و رویدادها به این تصاویر و تصورات شکل میدهند. بر مبنای شیوه فرهنگی و هنری، وقتی تصویری منفی شکل میگیرد تنها با تقویت تصاویر و رویدادهای سازنده و مثبت میتوان بهتدریج فضا را تغییر داد و ارزش موردنظر را تقویت کرد. مدتهاست که شیوهی برخورد گشت ارشادی باحجاب و پوشش به خاطر تکثیر تصاویر و ذهنیتهای منفی، در عمل امکان و ظرفیت لازم برای اجرای روش فرهنگی را هر روز ضعیفتر میسازد و هویتهایی را شکل میدهد که از بیحجابی بهعنوان سلاحی برای جنگ و تقابل استفاده میکنند. نمونههای فراوان این تقابل و تنش در شیوهی برخورد گشت ارشادی باحجاب ریشه دارد که خود به واکنشهای تقابلی مشابه در جامعه دامن میزند.
تقویت این دوگانگی و تقابل در جامعه هیچ امکانی برای کاربرد شیوههای فرهنگی، هنری و رسانهای باقی نمیگذارد و حتی فعالیت در این عرصهها را بیثمر میسازد. تا امروز نوع برخوردهای غیرفرهنگی باحجاب به تصاویری منفی شکل داده است، تصاویری مثل گشت ارشاد و ورزشکار مجروح، گشت ارشاد و مادر نگران، گشت ارشاد و دختر هراسان و در آخرین و شدیدترین مورد، گشت ارشاد و درگذشت مسافری شهرستانی که «برای توجیه و آموزش به یکی از مراکز پلیس تهران هدایتشده بود».
چنین فضایی است که کارآیی روش فرهنگی در ارتقای فرهنگ حجاب را از بین میبرد چراکه از گسترش تصاویری مثل حجاب و امنیت، حجاب و عفت و حجاب و آرامش جلوگیری میکند. این مسئله را از نظر علمی با تأکید بر سازوکار متفاوت حوزهی سیاست و فرهنگ میتوان نشان داد. مسائل فرهنگی همچون حجاب نوع خاصی از مدیریت را طلب میکنند چراکه با مفاهیمی همچون اعتبار، جذابیت، نمود، پرستیژ و تصور عمومی مرتبط هستند و درست در نقطهی مقابل مسائلی از جنس تقابل، امنیت و سیاست قرار دارند. حجاب البته ممکن است ابعاد امنیتی و سیاسی جدی به خود بگیرد و آن در صورتی است که اراده برای تقویت هنجارهای مرتبط با پوشش را بیپرده و عیان در چارچوب قانون، جرم، نظم و امنیت تعریف و صورتبندی کنیم.
پس برای تغییر وضع موجود و پیشگری از شرایط بدتر یا حتی برگشتناپذیر لازم است با این دوگانگی و تقابل (یا همان ذات فضای امنیتی و سیاسی) روبرو شویم. اما با نگاهی واقعگرا نمیتوان انتظار داشت که یک شبه شانههای مامورین خدوم، پرمشغله و زحمتکش امنیتی و نظامی از این بار اضافه و نامربوط رها گردد. کاستن از فضای تقابل با میدان دادن به فضای فرهنگی امکانپذیر است. فضای فرهنگی، فضای تعامل، گفتگو و رقابت بر سر اثرگذاری است. در چنین فضایی است که هنجارهای فرهنگی شکل میگیرند، تقویت میشوند و حدود آن تعیین خواهد شد. برای کاستن از وزن گشت ارشاد همین هنجارها را باید در فضای فرهنگی واقعی شکل دهیم. لازم است مدیران فرهنگی اکنون بیشتر به ماهیت متفاوت فرهنگ و سیاست بیاندیشند و آن را جدی بگیرند. هنجارهایی که خارج از فضای واقعی فرهنگی و با خطکش تعیین شوند تنها از دریچه تقابل و گشت ارشاد نگریسته خواهند شد.
مرکز پژوهشی مبنا