یکشنبه, 20 آذر 1401 21:24

سلسه یادداشت‌های عدل، عدالت و عدالت اجتماعی (2)

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

سلسه یادداشت‌های عدل، عدالت و عدالت اجتماعی  به قلم سید علی اکبر هاشمی پژوهشگر  مرکز پژوهشی مبنا

قسمت دوم

«ع د ل» در لغت

عَدْل و عَدالت، در کنار عُدولَه، مَعدَلَه، مَعدِلَه و عُدول، مصدر عَدَلَ یَعدِلُ هستند. برای واژۀ عدل در کتب لغت معانی متعددی ذکر شده است که می‎توان آن‎ها را به دو دستۀ کلی تقسیم کرد: یک دسته معانیی که بار ارزشی و اخلاقی دارند، مانند: 1. راستی کردن و دادکردن در حکم (زمخشری، 1386: 100)، دادگری (معلوف، 1380، ج2: 1088) و 2. حکم به حق (فراهیدی، 1409ق، ج2: 38؛ ابن منظور، 1414ق، ج11: 430). دستۀ دیگر معانیی هستند که، به خودی خود، بار ارزشی ندارند، مانند: مستقیم، صاف و راست کردن یا بودن؛ مساوی، برابر، هم‌سنگ و هم‌تراز کردن یا بودن؛ مثل و مانند (عِدل)؛ حد وسط و کار میانه؛ فدیه، تاوان و سزا؛ و پیمانه و کیل (معلوف، 1380، ج2: 1088).

     بنابر مجموع معانی پیش‌گفته می‎توان مساوات و تسویه (ازهری، 1421ق، ج2: 124ـ 125 و ج13: 86؛ جوهری، 1376ق، ج5: 1761؛ ابن منظور، 1414ق، ج11: 432ـ 434؛ ابن درید، 1988م، ج2: 707؛ ابن سیده، 4121ق، ج2: 13؛ مرتضی زبیدی، 1414ق، ج15: 472) و استقامۀ (ابن منظور، 1414ق، ج11: 434؛ ازهری، 1421ق، ج2: 124؛ تهانوی، 1996م، ج2: 1166) را معنای اصلی عدل (و عدالت) دانست. البته با توجه به این نکته که «استقامۀ» که به معنای مستقیم، راست، درست، مرتب و موزون شدن (معلوف، 1380، ج2: 1532) است نیز مستلزم مساوی و برابر شدن یا کردن است؛ می‌توان گفت معنای اصلی عدل و عدالت در یک کلام «مساوات و برابری» است. یا این‌که «مساوات و برابری» در کنار «استقامۀ» یکی از دو معنای اصلی عدل است که البته متناسب با هم و مستلزم یک‌دیگرند. راغب می‎نویسد عدالت مقتضی معنای مساوات است و عدل تقسیط به‎طور مساوی است (راغب اصفهانی، 1412ق: 551). در قاموس قرآن تصریح می‎کند عدل به معنای برابری است و سایر معانی گفته شده مصداق این معنی‎اند (قرشی، 1371، ج4: 301). بنابراین عدل (و عدالت) در معناهای دیگر با توجه به تناسبشان با معنای اصلی به‎کار رفته‎اند، به‎گونه‎ای که می‎توان همۀ آن معناها را به معنای اصلی‌ بازگرداند. بنابراین کفۀ مساوات و برابری به‌عنوان معنای لغوی اصلی عدل از «استقامۀ» سنگین‌تر به نظر می‌رسد.

پس اولاً معنای اصلی عدل در لغت عِدل و معادل و برابرِ هم بودن، کردن و نهادن دو چیز است. در قدیم دو کیسه از برنج، گندم یا غلات دیگر و مانند این‌ها را هم‌وزن می‌کردند و سپس هر کدام را یک طرف پشت حیوان باربر قرار می‌دادند تا باربری برای حیوان آسان‌تر شود؛ زیرا وزن دو طرف برابر بود و در این صورت حیوان راحت‌تر می‌توانست تعادل خود را حفظ کند. به هر یک از این دو کیسه «عِدل» گفته می‌شد.

دوم این که بر اساس آن‎چه در کتاب‎های لغت آمده است، به نظر می‎رسد معانی از نوع دستۀ دوم که در متن آمده است و گفتیم که، به خودی خود، بار ارزشی ندارند، معانی لغوی اصلی عدل هستند و سپس، به تناسب، در معانی دستۀ اول، که بار ارزشی و اخلاقی دارند، به‎کار رفته‎اند.[1]  

 

 

 

[1]. فهرست منابع در منبع اصلی در مرکز پژوهشی مبنا قید شده است.

بازدید 120 آخرین ویرایش در دوشنبه, 21 آذر 1401 11:30
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز پژوهشی مبنا است