با توجه به نقش بیبدیل نشاط اجتماعی در حیات، بقا و توسعه جوامع، امروزه سنجش مستمر و دورهای آن توسط نهادهای بینالمللی با جدیت دنبال میشود؛ نگاهی به فضای تبیینی و علّی کاهش نشاط اجتماعی نزد گروههای اجتماعی را می توان ذیل مفهوم سرمایه اجتماعی صورتبندی و تحلیل نمود.
فارغ از تنوعات معنایی، سرمایه اجتماعی شامل تمامی مزایا و اندوختههایی میشود که منبعث از ارتباط بوده و خروجی آن کاهش شکاف بین فرد و جامعه است. مهمترین مؤلفههای مربوط به سرمایه اجتماعی از منظر بخش وسیعی از ادبیاتِ نظری (آرای بوردیو و پانتام) عبارتاست از: رضایت، مشارکت و پیوند اجتماعی، اعتماد، امید به آینده.
الف- رضایتمندی اجتماعی: طبق تحقیقات رضایت از جامعه میزان نشاط فرد را متأثر میسازد. رضایت اجتماعی فرد معطوف به ساحتها و فضاهای مختلف زیستی و شغلی میشود. در این خصوص از یکسو به تمهیدات و وضعیتهای اجتماعی و از سوی دیگر به توانایی فرد در ارضای نیازها مربوط میشود. مهمترین ابعاد و مؤلفههای نارضایتی اجتماعی میتوانند موارد زیر باشند:
- نارضایتی از خدمات شهری
- نارضایتی شغلی و سازمانی (منزلت شغلی، کیفیت نظام ارزیابی، هوش سازمانی، جو سازمانی و ...)
- نارضایتی زناشویی
- احساس محرومیت نسبی (احساس ناکامی در شکوفاسازی خود، عدم آگاهی از حقوق خویش، محرومیت از حقوق شهروندی)
- ناتوانی یا فقدان مهارت در ارضای نیازها
- احساس تبعیض اجتماعی
ب- مشارکت اجتماعی: مشارکت اجتماعی به کم و کیف درگیری فرد در عرصههای اجتماعی اشاره دارد. پیوند و روابط اجتماعی بالای افراد در جامعه ضمن اثرگذاری مثبت در رفع نیازها، مانعی جدی پیش روی هیجانات و عواطف منفی انگاشته میشود و از این طریق به افزایش نشاط اجتماعی کمک میکند. در این خصوص مقولات زیر در کاهش نشاط اجتماعی مؤثر میباشند:
- کاهش تعاملات همسایگی
- پایین بودن انسجام و مشارکت محلهای
- بیرغبتی به فعالیتهای بشردوستانه و خیرخواهانه
- مشارکت ضعیف فرد با دیگران در فضاهای آموزشی
- همبستگی اجتماعی ضعیف
- تراکم و گستردگی شبکههای اجتماعی افراد (مثل عضویت در گروهها)
- مقبولیت اجتماعی ضعیف
ج- اعتماد اجتماعی: در فرهنگ عمید اعتماد به معنای تکیه کردن و اطمینان داشتن معنی شده است. اعتماد به خویشتن، اعتماد به دیگران (غریبهها و نهادها) از مهمترین ابعاد اعتماد هستند. درصورتیکه افراد از اعتماد اجتماعی قابلتوجهی برخوردار باشند، شرایط روحی و روانی لازمه برای نشاط را پیدا میکنند. این در حالی است که بیاعتمادی با تأثیرگذاری بر «امنیتِ وجودی» دنیای پر از هیاهو، اضطراب و هیجانات منفی را موجب شده و در این صورت دستیابی به نشاط دستیافتنی نخواهد بود. با تغییرات بنیادین اجتماعی و تغییر منابعِ اعتماد شاهد تغییرات در عرصه اعتماد نیز هستیم. اگر در جهان سنت، اعتماد وجهی شخصی و چهره به چهره داشت امروزه بهواسطه تغییر منابعِ اعتماد از شخص به نظاماتِ انتزاعی و تخصصی (مثل گواهیها، اسناد و ...) چرخش داشته است. بنابراین منابعِ اعتماد بهشدت ریسکپذیر و ناپایدار شده و همین امر منجر به متزلزل شدن زمینههای اعتماد اجتماعی در عصر حاضرشده است. مطابق با بررسیها افرادی که میزان اعتماد اجتماعی پایینی دارند (به خود، غریبهها و نهادها) از شانس نشاط پایینی نیز برخوردارند. ازاینرو اعتماد اجتماعی از طریق دو مقوله زیر به کاهش نشاط اجتماعی منجر میشود:
- از دست رفتن فرصت اعتماد شخصی
- کاهش اعتماد نهادی
- متزلزل شدن اعتماد به نظامات انتزاعی
د- امید به آینده: امید اجتماعی عبارت است از تمایلی که با انتظار وقوع مثبت همراه است و یا به عبارتی ارزیابی مثبت ازآنچه که فرد متمایل است و میخواهد که به وقوع بپیوندد (اسنایدر، 2000). در جوامع و فرهنگی که امید اجتماعی بالایی به کنشگران تزریق میشود، بهطور طبیعی شاهد تقویت نشاط اجتماعی هستیم.
با در نظر گرفتن نقش مقولات مذکور در کم و کیف نشاط اجتماعی در وهله نخست رصد مستمر سرمایه اجتماعی و در وهله بعدی توجه جدی به تقویت سرمایه اجتماعی بهعنوان یک سیاستِ مهم اجتماعی ضرورت و اولویت مییابد. ارتقاء کارآمدی دولت، سوق دادن صنایع و محتواهای رسانهای به نشاط اجتماعی، تقویت زیرساختها و فضاهای تفریحی در شهرها، تقویت اقتصادِ نشاط (سوق دادن منابع و مزایا به فعالیتها و سرمایهگذاریهای تفریحی و فراغتی)، اقدامات اعتمادساز و ایجاد فرصت مشارکت در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برای تمامی گروههای اجتماعی از جمله راهبردهاییاند که میتوانند تحقق سیاستِ مذکور را تسهیل کنند.
مرکز پژوهشی مبنا