دوشنبه, 04 ارديبهشت 1402 22:24

نشاط در عصر صنعت

این مورد را ارزیابی کنید
(2 رای‌ها)

نشاط در عصر صنعت

 یادداشتی از دکتر یاور عیوضی، پژوهشگر مرکز پژوهشی مبنا

نشاط و شادی از مهم‌ترین مولفه‌های درونی و عاطفی تعیین‌کننده کیفیت زندگی انسان معاصر است که موجب پویایی و تحرک جامعه و شکوفایی استعدادها شده و به عنوان پدیده‌‌ی اچتماعی اثرگذار در کاهش آسیب‌ها و مسائل متعدد در سطح خرد و کلان مطرح می‌شود.

تا قرن‌ها آرزوی بشر، صنعتی شدن بوده و است؛ چرا که صنعت همواره به واسطه ارتباطات و رسانه‌ها به کعبه آمال بشر و یا ابزار تحقق آن تبدیل شده بود. با نگاهی به ادبیات توسعه می‌توان چنین تعریفی از صنعتی شدن ارائه داد؛ صنعتی شدن فرایندی است که به‌واسطه تغییر در شیوه تولید و محوریت صنعت رخ‌داده است. البته صنعتی شدن صرفاً معطوف به اقتصاد نبوده و پیامدها و همبسته‌های فرهنگی و اجتماعی مربوط به خود را دارد. به‌رغم مواهبی که صنعت برای جوامعِ انسانی داشته، صنعتی شدن از سه طریق هیجانات منفی را تقویت کرده است.

الف- موقعیت‌های زیستی پرفشار: تقویت اراده و قدرت عاملیت، امکان تفکر بازاندیشانه انسان، افزایش عمق و گستره خطر، صنعتی شدن جنگ و درنتیجه افزایش اضطراب وجودی انسان به ایجاد موقعیت زیستی پرفشار برای کنشگران منجر گشته است و طبیعی است چنین موقعیتی، وضعیت روحی روانی منحصربه‌فردی را اقتضا می‌کند که اغلب با نشاط اجتماعی همسو نیست.

ب- از دست رفتن زمینه محلی اعتماد: با مدرن شدن جوامع منابعِ سنتی اعتماد نیز دچار تغییر و تحول اساسی شد؛ چراکه با بزرگ شدن اجتماعات شهری و مهاجرت‌ها در کنار تغییراتی که در عرصه نظامات انتزاعی اعتمادبخش (مثل پول، گواهی‌ها و ...)دارد، شاهد کاهش جایگاه منابع اعتمادبخش قدیمی -چون روابط رو در رو، شبکه خویشاوندی، اجتماعات محلی، کیهان‌شناسی مذهبی و ...- نیز بوده‌ایم.

ج- مصائب شهرنشینی: با صنعتی شدن و تغییر گستره و تراکم جمعیتی در شهرها شاهد پیدایی آسیب‌های متنوع شهری بوده‌ایم. آلودگی‌ها (آب، مواد غذایی، تشعشعاتی، بصری و ...)، تراکم بالای جمعیتی و فقدان فضاهای زیستی دل‌باز و همسو با طبیعت انسانی، الگوهای شهرسازی غیرهمسو با گروه‌های مختلف انسانی (بخصوص سالمندان و کودکان) و تخریب طبیعت در کنار سایر مصائب شهرنشینی، وضعیت روحی روانی نامناسبی برای زندگی مفرح انسانی فراهم نموده است؛ در این شرایط با انسان‌های افسرده، تنها، خشن و بی‌تفاوت مواجه خواهیم بود.

حال که جامعه ایرانی به هر طریق و مکانیسمی در این مسیر محتوم و ناگزیر گام نهاده، رسالت نخبگان فکری و اجرایی چه می‌تواند باشد؟ چرا که برخلاف دوره‌های تاریخیِ قبل، مسئله استقبال یا عدم استقبال از مدرنیته نیست بلکه مسئله چگونگی مواجهه با پیامدهای مذکور است. پیامدهایی که با رسوخ در واقعیت‌ها و ظرفیت‌های فرهنگی و اجتماعی، وضعیت زیستی تک‌تک انسانِ ایرانی را دچار مخاطره کرده است.

 

مرکز پژوهشی مبنا

بازدید 374 آخرین ویرایش در سه شنبه, 05 ارديبهشت 1402 12:46
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز پژوهشی مبنا است