زمانی که سخن از تبلیغ دینی به میان میآید، همه نگاهها به سمت مبلّغ یا ارتباطگر دینی معطوف میشود و از او انتظار میرود نقشهای متعدد دینی، فرهنگی و اجتماعی را ایفا کند. در واقع رسالت ذاتی مبلّغ و انتظارات مخاطبان و نیازهای محیطی ایجاب میکند که او از دانش، مهارت و توانمندیهای لازم برای ایفای نقشهای دینی و دیگر نقشهای محول اجتماعی برخوردار باشد و جامعه را به سمت آیین اسلام راستین هدایت نماید؛ باوجود این باید دانست شرایط حاکم برجهان و وجود انبوه تبلیغات ضد دینی با بهکارگیری انواع فناوریهای نوین ارتباطی، موانع بزرگی در موفقیت مبلّغان دینی و حوزوی ایجاد میکند و این مسئله، ضرورت تبلیغ دین بهصورت سازمانیافته و تشکیلاتی را دوچندان میکند. کاملاً روشن است که با برخورد انفعالی و ضعیف در این حوزه، (که متأسفانه عمده تبلیغ دینی کشور بهویژه، آنچه روحانیت عرضه میکند، بهصورت سنتی و انفعالی و در زمانهای خاصی است)، افراد جامعه در جریان موج سنگین تبلیغات ضد دینی قرار میگیرند و آسیبهای فراوانی خواهند دید و جامعه دینی بهتدریج تغییرات یا تحولات مخرب بنیادین فرهنگی را تجربه خواهد کرد.
آنچه گسترش و برنامهریزی تبلیغات دینی را با دشواری مواجه میکند، تفاوتهای تبلیغ دینی با تبلیغات متداول در دنیا است؛ همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی بر آن تأکید داشته و معتقد است: «تبلیغ در فرهنگ و سیاست و اقتصاد جهانی بزککردن واقعیت، دروغ را بهجای حقیقت جازدن و حقیقتنمایی است و در پی جلب مردم نسبت به چیزی میباشد، اما تبلیغ دینی، حقیقت را بیکموکاست بیان میکند؛ نه رنگ و لعاب میافزاید و نه برای اهواء و امیال اینوآن از گوشه و کنار آن میزند... تبلیغ در اصطلاح ما همان تبلیغ قرآن است که رساندن واقعیت به ذهنهای مردم و خارج کردن آنها از بیخبری است».[1]
واقعیت گواه آن است که برای مقابله با تبلیغات جهانی باید با برنامهریزی منظم و سیستماتیک به تشکیل نظام تبلیغی در کشور اقدام نمود و فقط به تبلیغ سنتی بسنده نکرد. همین دغدغه باعث شد نظام جمهوری اسلامی ایران، یکی از مهمترین مأموریتهای خود را فرهنگسازی جامعه با محوریت قرآن و سنت ائمه معصومین و تبیین، تبلیغ و گسترش باور و ارزشهای اسلامی ذکر کند و برای تحقق این هدف، نهادهای مختلفی را در ساختار نظام راهاندازی کند و سیاستهای متعددی را در پیش بگیرد. وضع قوانین و تأسیس سازمانهای تبلیغی و تشکیل بخشهای تبلیغی در سازمانها و نهادها، از سیاستهای تبلیغ دین به شمار میرود؛ سیاستهایی که برخی سبب تقویت تبلیغ دینی شده و برخی، عناصر نظام تبلیغ دینی را تضعیف کرده است.
موانع تحقق راهبردهای ارتقای نظام تبلیغ دینی
- فقدان نگاه جامع به تبلیغ دینی در کشور
- اداریشدن سازمانهای تبلیغی
- کمبود استاد در زمینه تبلیغ دینی و روشهای جدید
- ورود نظرها و سلیقههای غیركارشناسانه به امر تبلیغ
- پررنگبودن جنبه مالی در نهادها
- فقدان طراحی و تدوین شاخصهای ارزیابی نظام تبلیغ دین در کشور
- بهکارگیری استراتژی پیرو توسط مبلّغان و نهادهای تبلیغی
- کمبودن ارتباط میان سیستم آموزشی و پرورشی با سیستم تبلیغی
مهمترین ملاحظات برای اصلاح نظام تبلیغ دینی
- برطرف نمودن ابهام وضعیت مسئله تبلیغ دینی در کشور برای سیاستگذاران
- برطرف نمودن نظرها و سلیقههای غیركارشناسانه به علت فقدان نظریه فرهنگی مطلوب و عدم تبیین رابطه دین و فرهنگ
- زدودن موازیکاری و عدم اتلاف بودجههای فرهنگی
- دارا بودن ویژگیهایی اختصاصی چون انگیزه، توان علمی و تبلیغی
- راهاندازی سیستم ارزیابی سیاستها و استفاده از سازوكار كنترل و ارزیابی علمی و عینی در فواصل زمانی مشخص در نهادهای تبلیغ دینی
- رفع مقوله مدّاحمحوری و وضعیت روضهخوانی
- برخورد جدی با مداحان و خطیبان متخلف
- مقابله با رشد تدریجی بدعتها، خرافات، سلیقهورزیهای کنترلنشده و رفتارهای موهن
[1]. دفتر رهبر معظم انقلاب، حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، ج 2، ص 110-111.
مرکز پژوهشی مبنا