ابرمسائل ارتقاء کارآمدی نظام
مسائل مادر کشور
مسئله مادر اول
اختلال در نظام اداری کشور
راهحل: تحول بنیادین(انقلاب) نظام ادارینظام اسلامی در حوزه اداری خود دچار بیماری بزرگسری شده است؛ بدین معنی که ایدهها و آرمانهای بلند نظام به سبب ضعف بیشازاندازه نظام اداری به اجرا درنیامده و دچار فربهی شده است. نظام اداری بهمثابه دستهای نظام قرار است توانایی اجرایی کردن آرمانها و ایدههای انقلاب اسلامی را داشته باشند که متأسفانه در این خصوص نهتنها عملکرد مثبتی نداشته بلکه در برخی مواقع با ایجاد اصطکاک از اجرایی شدن این آرمانها جلوگیری کرده است. نظام اداری کنونی به سبب فرسودگی ناشی از تعلق به یک صدسال قبل، عدم انسجام و فساد گسترشیافته در آن، به حالت فلج درآمده و انتظار پیشبرد اهداف نظام از آن بیهوده است. اختلال در نظام اداری را باید در ساختارهای ناکارآمد، فربهی نیروی انسانی، عدم شایستهسالاری، عدم نظارت مردمی، مشکل تورم قانون و ... جستجو کرد که نتیجه آن نارضایتی مردم و احساس عدم کارآمدی بوده است.
چاره کار در این مورد تحول بنیادین نظام اداری کشور است. وقتی مردم مسلمان ایران با رهبری داهیانه امام راحل (ره) در سال 1357 انقلاب ایدئولوژیک، فرهنگی و سیاسی کردند، تحولات عمیقی اتفاق افتاد و تراکم تغییرات زیاد بود. انقلاب اداری نیز همان موقع باید انجام میشد و هنجارها، ساختار ها، فرآیندها، روشها، نحوه حکمرانی، نوع نظارتها و... دچار دگرگونی میشد اما به دلیل تراکم تغییرات گسترده سیاسی و اقتصادی و فرهنگی از این امر غفلت شد. بعداً نیز علیرغم ابلاغ سیاستهای کلی نظام اداری توسط مقام معظم رهبری در سال 1389 و حتی تهیه نقشه راه اصلاح نظام اداری توسط دولت در سال 1393 عملاً تحول جدی رخ نداد.
لذا پژوهشی راهبردی که راهحلهایی برای افزایش کارآمدی نظام اداری و تحول بنیادین در آن ارائه شود، ضروری مینماید و طرح جامع «تحول بنيادين نظام اداري (تبنا)» در مرکز پژوهشی مبنا با این هدف مهم به نگارش درآمده است.
این طرح جامع در شش بخش این مسئله را مطالعه کرده و ارائه راهبرد نموده است؛ بر اساس این طرح تحول در نظام اداری کشور در عرصههای زیر قابل انجام است:
- تحول هنجاری که باید در ابعاد فقه اجتماعی، فقه حکومتی، ساماندهی سیاستهای کلی و قوانین موجود و تدوین قانون جامع اداری صورت گیرد.
- تحول ساختاری برای حل تشتت نهادها که باید بهصورت بازطراحی، انسجام و تجمیع نهادهای حاکمیتی حول موضوعات بنیادی کشور صورت گیرد (مثل خانواده، آموزش، اقتصاد، فرهنگ و دین، رسانه و...).
- تحول جدی در نیروی انسانی در ابعاد گزینش، بهکارگماری، انتصابات و ارتقائات و شایستهسالاری واقعی و بدون ملاحظه.
- تحول در شیوه حکمرانی دولتمردان و نهادینه کردن حکمرانی شایسته یا همان حسن الولایه که محورهای دقیق آن توسط مرکز پژوهشی مبنا احصاء شده است.
- تحول در شیوه نظارت و جایگزینی نظارت مردمی بهجای نظارتهای رسمی پرهزینه و کم اثر.
- تحول در نظام دانایی در سازمانهای اداری.
مسئله مادر دوم
راهحل: تقویت نظام جامعهپذیری با رویکرد تعاملی و گفتگو محور و حل موانع جذب اجتماعی نسلهای جدید ضمن عبور از دوگانگی ارزشی و عملکرد مسئولین و درنهایت حل رابطه ارزشها و توسعه و پیشرفت
ارزشها در یک جامعه همچون چسب اجتماعی عمل کرده و درواقع این ارزشها هستند که یک جامعه را شکل میدهند و هویت مشخصی پیدا میکند. جامعه سنتی ایران با تغییراتی که طی صدسال اخیر داشته است شروع به پوستاندازی کرده که نتیجه آن آسیب دیدن ارزشهای بنیادین جامعه ایرانی است. این در حالی است که طی چهار دهه پس از انقلاب اسلامی بر این ارزشها تأکید فراوانی شده است اما گذشت زمان تغییرات ارزشی در جامعه ایرانی را نشان میدهد. این ارزشهای بنیادین چون ارزش خانواده، اعتقادات دینی و مذهبی، اخلاق اجتماعی و ... دچار چالشهای جدی شده است. تغییر ارزشهای بنیادین درنهایت به تحلیل جامعه و حتی گسترش خشونت اجتماعی و شورش منجر میشود. برخی جامعه شناسان وضعیت امروز ایران را بر همین اساس با مفهوم جامعه جنبشی تحلیل میکنند. در این سپهر قسمتی از جامعه ایرانی که باارزشهای بنیادین جامعه دچار زاویه شده برای تغییر جنبشهای مختلف اجتماعی را رقم میزند. جنبشهایی مانند جنبش رنان و جوانان از این جمله است.
برای عبور از این مسئله دو راهبرد کلان ذیل پیشنهاد میشود:
- تقویت نظام جامعهپذیری با رویکرد تعاملی و گفتگو محور
باید اعتراف کرد نظام جامعهپذیری طی دهههای اخیر بسیار ضعیف عمل کرده و با تقلیل جامعه به خرده نظام سیاسی از خرده نظامهای دیگر غفلت کرده است. در خصوص نسلهای جدید نتوانسته انسانهای که بتوانند جذب جامعه شوند بسازد. این نسلها اغلب با مفاهیم انتزاعی رشد کردهاند. میتوان اینگونه گفت که نظام جامعهپذیری نتوانسته ارزشها مطلوب جامعه را در نسل جدید نهادینه کند که ازیکطرف به انتزاعی بودن و از جانب دیگر به عدم رویکرد تعاملی و گفتگو محور بازمیگردد. رویکرد غالب در نظام جامعهپذیری پدرسالاری بوده که اطاعت را دنبال میکرده است. این در حالی است که نظام جامعهپذیری به رویکرد تعاملی نیاز دارد.
- حل موانع جذب اجتماعی نسلهای جدید در جامعه
نسل جدید بهتبع ضعف نظام جامعهپذیری و در کنار مشکلات اقتصادی مخصوصا بیکاری و رکود نتوانسته جذب جامعه شود. در حال حاضر طبق برخی آمارها ایران دارای حدود 4 میلیون NEETشده و 15 میلیون جوان مجرد بالای سن متعارف ازدواج است. مجردان بین 30 تا 40 سال 5 میلیون نفر و مجردان قطعی 2 میلیون نفر هستند. به این موارد بالا بودن طلاق را نیز اضافه کنید که از هر سه ازدواج یک مورد به طلاق ختم میشود. همین چند آمار کوتاه نشان میدهد نهاد خانواده که مهمترین رکن نظام جامعهپذیری است با بحران تشکیل و تداوم مواجه است و این یعنی نسل جدید نتوانسته جذب جامعه شود که درنهایت دچار اختلال شدیدی شده است. همین مورد تغییرات بنیادین ارزشی را رقم میزند و سبکهای جدید زندگی (مانند ازدواج سفید و هم خانگی)، اختلالات جنسیتی، اختلالات شخصیتی و ... را موجب میشود. نمیتوان از جمعیتهایی که اولیات زیستی آنان برآورده نشده انتظار فهم و درونی شدن ارزشهای جامعه را داشت. نتیجه این روند شکلگیری انسانهایی ضداجتماعی و کنشهای ضد ارزشهای بنیادین جامعه است که در جنبش اجتماعی زنان و جوانان قابلمشاهده است که البته در حال گسترش است.
- عبور از دوگانگی ارزش و عملکرد مسئولین
جمهوری اسلامی نظامی ارزش محور است و روی ارزشهای اصیل اسلامی تأکید دارد. با این وصف انتظار میرود مسئولین بیشترین رعایت در خصوص این ارزشها را داشته باشند. اما در عمل در برخی مسئولین زیست دوگانهای شکلگرفته است که از چشم مردم دور نمانده است. زندگیهای آنچنانی و اشرافیگری برخی مسئولین موجب دور شدن مردم از ارزشها شده است. در کنار آن واکنشهای تند نظام نسبت به برخی کنشهای نسلهای جدید در برابر عدم واکنش نسبت به برخی مفاسد مسئولین بر این دوری از ارزشها افزوده است.
- حل رابطه ارزشها و توسعه و پیشرفت
جامعه ایرانی تشنه آبادانی، توسعه و پیشرفت است. فارغ از مبانی تئوریک این مفاهیم، درک بخشی از جامعه این است که دوگانگی میان ارزشها و توسعه و پیشرفت وجود دارد. این افراد که بخشی از نخبگان تأثیرگذار نیز جزو آنها محسوب میشوند معتقدند ارزشهای جامعه مانع توسعه و پیشرفت است. در برابر این ایده، باید نشان داد اتفاقاً دوگانگی ویژهایی میان این دو چنانکه آنها بیان میکنند وجود ندارد بلکه برعکس آموزههای اسلامی میتواند موتور پیشبرنده توسعه و آبادانی و پیشرفت این سرزمین باشد. این مهم توسط مقام معظم رهبری در الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت دنبال شد که متأسفانه این مطالبه مقام معظم رهبری هنوز روی زمینمانده است.
مسئله مادر سوم
راهحل: تصویب و اجرای سند وحدت و انسجام ملی
شکافهای متعددی در عرصه اجتماعی ایران در حال گسترش هستند. شکاف قومیتی، شکاف مذهبی، شکاف سیاسی و جناحی، شکاف نسلی، شکاف جنسیتی، شکاف طبقاتی و... . این امر وحدت و انسجام ملی را دچار اختلال نموده است. پیامدهای منفی اختلال در وحدت و انسجام ملی بسیار زیاد است که از باب نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد: احتمال بروز اختلافات، درگیریها و تنشها و تجزیهطلبی، افت شدید سرمایه اجتماعی، فراهم شدن زمینه دستاندازی بیگانگان و احتمال تسلط آنها بر کشور، ایجاد چالشهای جدی برای حاکمیت و هویت ملی، عقبماندگی و خدشه جدی در پیشرفت و توسعه کشور، نابودی سرمایههای انسانی و مادی کشور و خروج آنها از کشور، بدبینی نسبت به دین مبین اسلام و انقلاب اسلامی و... .
عوامل و دلایل مهم اختلال در وحدت و انسجام ملی عبارتاند از:
- سوء مدیریت اقوام و مذاهب از قبیل: برخورد سیاسی و تبعیضآمیز، بزرگنمایی مسائل اختلاف انگیز، بیاعتنایی به فرهنگ اقوام و تأکید بر فرهنگ خاص و ... .
- توسعه نامتوازن، نابرابری منطقهای و توزیع ناعادلانه منابع و عدم توان پاسخگویی به توقعات اقوام و مذاهب و گروههای مختلف جامعه.
- اختلافات و شکافهای جدی بین جناحها، شخصیتها، نخبگان و بعضاً قوای سهگانه کشور و تشتت آراء و تصمیمات.
- ضعف در جامعهپذیری و عدم مهارت تعامل جمعی مردم، نخبگان، احزاب و برخی مسئولان و عملکرد واگرایانه و انحصارطلبانه آنان.
- عملکرد استبدادی و غیرعلمی در بعضی موارد و نارضایتی سیاسی نخبگان و گروهها و اقوام.
- عدم پایبندی احزاب و نخبگان به قوانین و مقررات و قواعد بازی سیاسی.
- تلاشهای مجدانه دشمن در عرصه پنهان و آشکار جهت براندازی از درون و تضعیف هویت ملی و دینی از طرق مختلف.
- ریشههای تاریخی و جغرافیایی به لحاظ استبداد تاریخی، عدم شکلگیری جامعه مدنی قبل از شکلگیری دولت، تأکید رژیم پهلوی بر ناسیونالیسم تکبعدی (فارسی) و دین زدایی آنان، ساختار توپوگرافیک ایران و ... .
- گرایشهای ناسیونالیستی افراطی و قوام گرایانه تجزیهطلبانه در میان گروههایی از جامعه.
- جهانیشدن و کاهش تعلقات ملی و درنتیجه تقویت خردهفرهنگها و تضعیف هویت و انسجام ملی.
- دگرگونی اجتماعی ناشی از توسعه و سرعتبالای تحولات و تضادهای ناشی از آن.
- گوناگونی و تنوع در جامعه ایران (موزاییکی بودن) و برجستهسازی تمایزات بین اقوام و مذاهب توسط رسانهها، سیاسیون و نخبگان.
مسئله مادر چهارم
راهحل: پذیرش هویت سیاسی-اجتماعی در حاشیه ماندگان و تعریف نماینده سیاسی برای در حاشیه ماندگان، درماندگان و شهروندان عاصی
حاشیهنشینان را نباید به مردم حاشیه شهرها تقلیل داد. در حاشیه ماندگی هم بعد جغرافیایی دارد و هم بعد نگرشی و ارزشی و حتی روشی. میزان این جمعیت بسیار قابلتوجه است.
در این سپهر حاشیهنشینی را میتوان از یک پدیده صرفاً کالبدی-اقتصادی به پدیدهای سیاسی-اجتماعی ارتقاء داد. به نظر میرسد امروزه حاشیهنشینی تبدیل به هویتی سیاسی شده است و بر همین اساس توانایی جنبش اجتماعی و بسیج اجتماعی یافته است. این در حالی است که ساختارهای سیاسی در جمهوری اسلامی کمتر به این جنبش و خواستههای آن توجه دارند. حاشیهنشینی بهعنوان یک مفهوم در مطالعات شهری قابلیت بازنمایی وضعیت این جمعیت را ندارد چراکه حاشیهنشینی در ایران، تبدیل به هویت سیاسی جدیدی شده است. این هویت تبدیل به جنبشی اجتماعی شده و توانایی بسیج اجتماعی دارد. از طرف دیگر ساختارهای سیاسی نظام راهبردی برای این هویت جدید سیاسی ندارند و دو گروه سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب اغلب طبقه متوسط را نشانه رفتهاند و این قشر اجتماعی در نظام سیاسی نمایندهای ندارد. این روند موجب شده امیدی برای بهبود شرایط برای آنها وجود نداشته باشد که نتیجه آن شکلگیری هویت شهروند عاصی در عرصه عمومی جامعه است. در این سپهر میتوان از این قشر بهعنوان قشر درماندگان یاد کرد که مفهومی فراتر از حاشیهنشینی است. تعریف و پذیرش این هویت سیاسی- اجتماعی در چارچوب قوانین راهحل عبور از این چالش است.
لازم به توضیح است که باید بین در حاشیه ماندگان و معاندین و ضدانقلاب تفاوت قائل شد هرچند ممکن است در حاشیه ماندگان گاهی ابزاردست آنها شده باشند.
مسئله مادر پنجم
راهحل: تشکیل نهاد متولیِ مسئول در قوای سهگانه زیر نظر ستاد عالی خانواده
نهاد خانواده مهمترین نهاد در نظام جامعهپذیری است که متأسفانه در این ایران در حال زوال است. نهاد خانواده در چهار بخش تشکیل، تداوم، تربیت و تحکیم دچار آسیبهای جدی است. در بخش تشکیل نهاد خانواده با تأخیر در تشکیل خانواده و بالا رفتن سن ازدواج، رشد ازدواج سفید، رشد جمعیت مجردان قطعی، هم باشی و ... مواجه است. در بخش تداوم و فرزند آوری، جامعه ایرانی با بحران جمعیت مواجه شده است. پایین آمدن آمار فرزند خواهی، گسترش تکفرزندی، افزایش سقطجنین، آمار بالای سقطجنین ناخواسته و ناباروری زوجین از مشکلات جدی نهاد خانواده در بعد فرزند آوری است. در این خصوص معماری و شهرسازی و مهمتر از آن مشکلات اقتصادی بر آتش این مسئله دمیده و عمق آن را بیشتر کرده است.
نهاد خانواده در بعد تربیت و تعالی نیز دچار آسیب است. پژوهشهای مرکز پژوهشی مبنا نشان میدهد اغلب زوجین در خصوص مهارتهای مختلف تربیتی دچار ضعفهای جدی هستند. در این سپهر نفوذ فضای مجازی و وسایل ارتباطی جدید در میان کودکان و نوجوانان و جوانان بر بحران تربیتی افزوده است. در بعد تحکیم خانواده نیز نهاد خانواده با بحران طلاق یا طلاق عاطفی مواجه است. در حال حاضر از هر سه ازدواج یکی به طلاق ختم میشود. حدود 70 درصد ازدواجها در 5 سال اول به طلاق ختم میشود. این موارد نشان میدهد حال نهاد خانواده در ایران امروز اصلاً خوب نیست.
در این راستا مرکز پژوهشی مبنا «طرح جامع نظام خانواده» را ارائه کرده است. بر اساس این طرح، راهحل اصلی برای کاهش اختلال در نهاد خانواده، ایجاد نهاد متولی مسئول در امر خانواده در ایران است که ذیل این طرح تلاش شد اجماع نخبگانی برای تشکیل این نهاد به دست آید. پیشنهاد عملی در این خصوص تشکیل وزارت خانواده در قوه مجریه، کمیسیون خانواده در قوه مقننه و مرکز راهبردی خانواده در قوه قضائیه است که طرح اجرایی و توجیهی آن نیز از سوی مرکز پژوهشی مبنا تهیهشده است.
مسئله مادر ششم
راهحل: مهارت محوری و مهارت افزایی در خصوص زیست اجتماعی و زندگی مؤمنانه
نهاد آموزش در ایران نتوانسته است آرمانهای انقلابی را در نسلهای جدید نهادینه کند و صرفاً انسانهایی انباشته از مطالب مختلف ساخته است که نسلهای جدید را بسان حافظههای رایانهای بار آورده که جز بازخوانی دادههای ذخیرهشده، کار دیگری از آنها ساخته نیست. نتیجه این فرایند موجب شده است که اغلب دانشآموزان در خصوص زیست اجتماعی دارای مهارت نیستند و درعینحال نتوانستهاند جامعه پویای مدنظر انقلاب را حاصل کنند. این آسیب میبایست مدنظر متولیان آموزش در کشور قرار گیرد. مطالعات نشان میدهد بسیاری از آسیبهای اجتماعی به ضعف مهارتهای اجتماعی شهروندان بازمیگردد. بهطور مشخص در نهاد خانواده اغلب افراد از مهارتهای ابتدایی زندگی محروماند و به همین دلیل نمیتوانند ارتباط پایداری را در خانواده شکل دهند. در فضای تربیتی خانواده نیز والدین مهارتهای تربیتی چندانی ندارند و نمیتوانند در فضای تربیتی موفق عمل کنند. نداشتن مهارت در خصوص زیست اجتماعی و مؤمنانه موجب شده اختلال در کنشهای افراد در موقعیتهای مختلف شکل گیرد که درنهایت اضمحلال اجتماعی را در برداشته باشد. توجه به مهارت افزایی افراد در دوره تحصیلی مهمتر از تأکید بر حفظ کردن مطالب غیرمفید است
مرکز پژوهشی مبنا در این خصوص بر مهارت افزایی در ساختار آموزشی تأکید دارد. بر این اساس طبق ابرمسائلی که مدنظر قرارگرفته است مهارت افزایی در خصوص نهاد خانواده و تربیت فرزندان(، مهارت ارتباط با خدا و مردم، مهارت گفتگو، مهارت حل مسئله، مهارت زناشویی، مهارت همسرداری، مهارت فرزند داری و...)، مهارت افزایی در خصوص ارتباط اجتماعی، مهارت افزایی در خصوص کارآفرینی بیش از همه اهمیت دارد و میبایست در اولویت قرار گیرد.
مسئله مادر هفتم
راهحل: انسجامبخشی به سازمانهای حاکمیتی دین
مسئله مادر هشتم
راهحل: تقویت فرهنگ کار و کارآفرینی همراه با تحــول بنیادین در محیط کسبوکار از طریق مقررات زدایی و سادهســازی قوانین
یکی از مهمترین مسائل کشور اقتصاد نفتی و تکمحصولی است که باوجود فشار مسئولین و سیاستگذاران در ادوار مختلف و درج خروج از اقتصاد نفتی در برنامههای توسعه نتیجه دلخواهی از آن حاصل نشد. شاید مهمترین آسیب این فرایند را بتوان در نظام تولید دید که از طرفی تحتفشار ساختار اقتصاد تکمحصولی و رانتی ایران نتوانسته بالنده شود و از جانب دیگر خود از درون نیز دچار چالشهای جدی است که نتوانسته است طبق توانمندیهای موجود رشد کند. نظام تولید ذیل خرده نظام اقتصادی قرار دارد و دارای پیچیدگیهای زیادی است. در مرکز پژوهشی مبنا نظام تولید از بعد فرهنگی-اجتماعی و حقوقی موردمطالعه قرارگرفته است. اقتصاد رانتی ایران طی دهههای قبل نوعی فرهنگ طلبکاری و دریافت یارانه از دولت را رونق داده است. در این رابطه فرهنگ کار و کارآفرینی به دلایل مختلف ضعیف شده که آسیبهایی همچون فرهنگ پشتمیزنشینی، دویدن برای دریافت شغل دولتی، دریافت یارانه، مقایسه ایران با کشورهای ذرهای حاشیه جنوبی خلیجفارس و ... را در پی داشته است.
ضمن این آسیبها که ذکر آن رفت، در کنار تحریمهای بینالمللی و عدم ثبات اقتصادی با سرکوب دائم ارز، محیط کسبوکار در ایران آسیبهای جدی دارد که مهمترین آن ضعف در شفافیت، موانع اداری برای شرکتهای خصوصی، ضعف قانون کار، و از همه مهمتر انحصارات گوناگون است.
بر اساس نکاتی که بیان شد دو راهبرد کلان ذیل پیشنهاد میشود:
- تقویت فرهنگ کار و کارآفرینی مطابق آموزههای اسلامی
در آموزههای اسلامی توجه ویژهای به کار شده است و در نصوص اسلامی در خصوص کار و اهمیت آن مباحث مختلفی ذکرشده است. بااینوجود در نظام جامعهپذیری جامعه ایرانی (نهاد دین، آموزش، خانواده رسانه) کمتر به این مسئله توجه شده است. نظام جامعهپذیری ایرانی اسیر مباحث انتزاعی شده و نتوانسته افراد را برای جذب اجتماعی بهویژه در حوزه کار تربیت کند.
- تحــول بنیادین در محیط کسبوکار از طریق مقررات زدایی و سادهســازی قوانین برای سهولت کسبوکار (ذیل سند راهبردی تحول بنیادین نظام اداری)
مرکز پژوهشی مبنا معتقد است برای تحول در نظام و کارآمدی آن در بخشهای مختلف میبایست نظام اداری متحول شود. در خصوص نظام تولید و سهولت کسبوکار، نظام اداری باید با تحول بنیادین بتواند نتایج ذیل را حاصل کند:
- افزایش شفافیت در خرده نظام اقتصادی؛
- رفع موانع اداری برای کارآفرینی و شرکتهای خصوصی و فعالیتهای اقتصادی؛
- رفع ایرادات قانون کار؛
- رفع انحصارات گوناگون اقتصادی.
مسئله مادر نهم
راهحل: سند حکمرانی در فضای مجازی و افزایش اعتماد به رسانه ملی
در مورد رسانه ملی، عدم توان پوشش گونههای مختلف فکری، گسترش فرهنگ غربی بهویژه درمیان کودکان و نوجوانان، تهرانیزه کردن ایران و همچنین رواج منفی نگری، مسئلهساز شده و اعتماد عمومی به رسانه ملی را کاهش داده است. این امر منجر به گرایش مردم به رسانههای بیگانه و دشمن شده است. در این خصوص بازگشت اعتماد به رسانه ملی میبایست در اولویت قرار گیرد.
از طرف دیگر فضای مجازی در ایران دچار نوعی سردرگمی و نبود مدیریت هوشمند و منسجم است که آسیبهای جدی بر نظام جامعهپذیری و نگرشهای مردم نسبت بهنظام و انقلاب گذاشته است. این رهاشدگی با نوعی رویکرد سلبی غیر کارآمد همراه شده که نتیجه آن گسترش ارزشهای غربی در جامعه است. این نکته را هم اضافه کنیم که نهادهای متولی تولید محتوا برای فضای مجازی نیز بسیار ضعیف عمل کرده و ناتوان در جذب مخاطب هستند. مبنا پیشنهاد میکند سند حکمرانی در خصوص فضای مجازی تهیه شود. در کنار آن روی تولید محتوا و پیام برای فضای مجازی سرمایهگذاری شود. توضیح آنکه تاکنون رویکرد سلبی به فضای مجازی و فیلتر کردن آن مدنظر نهادهای حاکمیتی بوده است. این در حالی است که فارغ از آنکه مخاطب از کدام پلتفرم در فضای مجازی استفاده میکند، باید به محتوای فضای مجازی توجه بیشتری داشت. متأسفانه در پیامسازی و محتوا برای ردههای سنی مختلف بسیار ضعیف عمل شده است و میبایست تولید محتوا و پیام سازی در فضای مجازی در اولویت قرار گیرد. بر این اساس راهبردهای ذیل پیشنهاد میشود:
- تأکید و تغییر روندها از رویکرد سلبی به رویکرد ایجابی بهویژه تولید محتوا
- نگارش سند حکمرانی در فضای مجازی
- دوری صداوسیما از سیاه نمایی و افزایش رویکرد مثبت در کنار رویکرد انتقادی سازنده
- افزایش اعتماد جامعه به صداوسیما و استفاده از نخبگان مختلف و با رویکردهای متفاوت در صداوسیما و عبور از تکصدایی
- مسئله مادر هشتم: اختلال در نظام تولید
- راهحل: تقویت فرهنگ کار و کارآفرینی همراه با تحــول بنیادین در محیط کسبوکار از طریق مقررات زدایی و سادهســازی قوانین
یکی از مهمترین مسائل کشور اقتصاد نفتی و تکمحصولی است که باوجود فشار مسئولین و سیاستگذاران در ادوار مختلف و درج خروج از اقتصاد نفتی در برنامههای توسعه نتیجه دلخواهی از آن حاصل نشد. شاید مهمترین آسیب این فرایند را بتوان در نظام تولید دید که از طرفی تحتفشار ساختار اقتصاد تکمحصولی و رانتی ایران نتوانسته بالنده شود و از جانب دیگر خود از درون نیز دچار چالشهای جدی است که نتوانسته است طبق توانمندیهای موجود رشد کند. نظام تولید ذیل خرده نظام اقتصادی قرار دارد و دارای پیچیدگیهای زیادی است. در مرکز پژوهشی مبنا نظام تولید از بعد فرهنگی-اجتماعی و حقوقی موردمطالعه قرارگرفته است. اقتصاد رانتی ایران طی دهههای قبل نوعی فرهنگ طلبکاری و دریافت یارانه از دولت را رونق داده است. در این رابطه فرهنگ کار و کارآفرینی به دلایل مختلف ضعیف شده که آسیبهایی همچون فرهنگ پشتمیزنشینی، دویدن برای دریافت شغل دولتی، دریافت یارانه، مقایسه ایران با کشورهای ذرهای حاشیه جنوبی خلیجفارس و ... را در پی داشته است.
ضمن این آسیبها که ذکر آن رفت، در کنار تحریمهای بینالمللی و عدم ثبات اقتصادی با سرکوب دائم ارز، محیط کسبوکار در ایران آسیبهای جدی دارد که مهمترین آن ضعف در شفافیت، موانع اداری برای شرکتهای خصوصی، ضعف قانون کار، و از همه مهمتر انحصارات گوناگون است.
بر اساس نکاتی که بیان شد دو راهبرد کلان ذیل پیشنهاد میشود:
- تقویت فرهنگ کار و کارآفرینی مطابق آموزههای اسلامی
در آموزههای اسلامی توجه ویژهای به کار شده است و در نصوص اسلامی در خصوص کار و اهمیت آن مباحث مختلفی ذکرشده است. بااینوجود در نظام جامعهپذیری جامعه ایرانی (نهاد دین، آموزش، خانواده رسانه) کمتر به این مسئله توجه شده است. نظام جامعهپذیری ایرانی اسیر مباحث انتزاعی شده و نتوانسته افراد را برای جذب اجتماعی بهویژه در حوزه کار تربیت کند.
- تحــول بنیادین در محیط کسبوکار از طریق مقررات زدایی و سادهســازی قوانین برای سهولت کسبوکار (ذیل سند راهبردی تحول بنیادین نظام اداری)
مرکز پژوهشی مبنا معتقد است برای تحول در نظام و کارآمدی آن در بخشهای مختلف میبایست نظام اداری متحول شود. در خصوص نظام تولید و سهولت کسبوکار، نظام اداری باید با تحول بنیادین بتواند نتایج ذیل را حاصل کند:
- افزایش شفافیت در خرده نظام اقتصادی؛
- رفع موانع اداری برای کارآفرینی و شرکتهای خصوصی و فعالیتهای اقتصادی؛
- رفع ایرادات قانون کار؛
- رفع انحصارات گوناگون اقتصادی.