جمعه, 20 آبان 1401 04:31

بحران سالمندی ومسئله جمعیت در ایران

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

بحران سالمندی در ایران

 گفتگو مبنا با خانم دکتر مونا اسالم نژاد- جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان

  وضعیت فعلی سالمندان در جامعه را چگونه می‌بینید و به نظر شما اگر همین روال ادامه یابد تا یک دهه آینده، وضعیت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از یک منظر، وضعیت ساختار سنی جمعیت کشور در حال حاضر در شرایط مساعدی قرار ندارد و نیازمند تغییر به نظر می­ رسد. این البته در شرایطی است که صرفاً با دید دستوری و هنجاری به ماجرا نگاه شود. میزان باروری در یک جامعه نیز به مانند سایر ابعاد حیات اجتماعی متأثر از بستر و زمینه اجتماعی جامعه میزبان است. بدین ترتیب می­توان موج اخیر کاهش در میزان باروری را پاسخ آگاهانه و اندیشیده مردم به وضعیت اجتماعی، سیاسی و خصوصاً اقتصادی کشور دانست. به این مسئله از دو دیدگاه می­توان نگاه کرد. ازیک‌طرف، متولی اصلی تجدید نسل در هر جامع ه­ای طبقه متوسط است و سیاست ­های دولتی در سال­های اخیر، ناخواسته موجب ریزش در این طبقه شده و طبقه فقیر را فربه کرده است که درنتیجه عملاً امکان و توانایی تشکیل خانواده نیز در بسیاری از موارد از جوانان سلب شده است و عملاً فرزند آوری برای این گروه موضوعیت پیدا نمی­کند. در پاسخ گفته می­شود که "دیده‌شده است افراد متمول و ثروتمند نیز به‌رغم استطاعت مالی فرزندان زیادی نداشته و تمایل به تشکیل خانواده در سنین معمول ندارند" و از این گزاره نتیجه گرفته می­شود که قدرت اقتصادی نقشی در این میان ندارد. واقعیت این است که طبقه ثروتمند در هیچ جای دنیا مسئول تجدید نسل نیست و اساساً سبک زندگی و دغدغه ایشان با افراد طبقه متوسط متفاوت است.

مورد دوم این است که در سال­های اخیر موجی از فردگرایی در جامعه رایج شده است که یکی از پیامدهای آن، عدم تبعیت از افراد دارای اقتدار است. دیگر صحبت و توصیه یک عضو [معمولاً مسن] خانواده موجب تشویق به فرزند آوری نشده و بعضاً با واکنش زوج­ های جوان مواجه می­شوند. این موضوع در سیاست­ های حکومتی جلوه دیگری می­یابد. تا زمانی که سیاست ­های تشویقی در این زمینه وجود داشتند (به‌رغم برخی عهدشکنی ­ها) مشکل خاصی وجود نداشت و مقاومتی از سوی مردم انجام نمی­شد اما با اعمال سیاست­ های دستوری که خصوصی­ ترین وجه زندگی افراد را هدف قرار داده است، نوعی مقاومت نیز به وجود می­آید. در برابر دستورالعمل مبنی بر ممنوعیت بیش‌ازپیش سقط‌جنین، (حتی در صورت احراز بیماری شدید کودک) و اظهارات نسنجیده و شتاب‌زده برخی مسئولین، از هم‌اکنون شاهد برنامه‎ریزی برای ایجاد تورهای سقط‌جنین به مقصد کشورهای همسایه (نظیر آنچه در مورد واکسن کرونا رخ داد) هستیم. در صورت تحقق چنین امری می­توان تصور نمود چه فاجعه­ ای از حیث اعتبار بین‌المللی و کارآمدی نظام در سطح بین‌المللی رخ خواهد داد. این دخالت در این سطح باقی نمی­ماند و اخیراً شاهد ایجاد طرحی جهت ساماندهی فرهنگی نام‌گذاری فرزندان هستیم که به بیان ساده‌تر گزینه­ های ممکن برای نام‌گذاری فرزندان را نیز محدود خواهد کرد. طرحی که نظیرش را در هیچ کشوری سراغ نداریم. با تصویب این طرح، حتی خانواده­ هایی که در شرایط عادی از اسامی متعارف استفاده می­ کردند نیز نوعی احساس اجبار را تجربه خواهند کرد که به‌هیچ ‌وجه خوشایند نیست. در این زمینه نیز جملاتی نظیر "چرا فرزندی به دنیا بیاورم که اختیار نام‌گذاری او را هم ندارم" از حالا به گوش می­رسد.

مقایسه این موارد با رویکرد کشور سوئد می ­تواند مفید باشد. در سوئد محققین پس از بررسی دریافتند که بخش قابل‌توجهی از فرزندآوری­ ها حاصل مسافرت افراد به خارج و لذت بردن از یک تعطیلات رمانتیک هستند. دولت با احترام گذاشتن به این یافته علمی، امکان مسافرت خارجی برای شهروندان خود را تسهیل کرد و نتیجه آن را هم دید. تفاوت این رویکرد با رویکرد کشور ما ناشی از دو نگاه متفاوت به انسان است.

یکی دیگر از عوامل سالمندی جمعیت مهاجرت افراد به خارج از کشور است. علل و دلایل مهاجرت افراد به خارج در تحقیقات مختلف مورداشاره قرارگرفته است و در اینجا پرداختن به آن ضروری نیست. در این مسئله هم راهکارهای ارائه‌شده نظیر عوارض خروج و طرحی که شایعه آن مطرح‌شده است و بر اساس آن خروج نخبگان دشوارتر از قبل خواهد شد بسیار عجیب و در درازمدت حتماً ناکارآمد خواهند بود.

با این توضیحات ازنظر من در دهه آینده اگر اقدامات منطقی و واقعی جهت حفظ نرخ رشد جمعیت انجام گیرند (که شواهد حاکی از آن هستند که اراده­ای در این خصوص وجود ندارد) تنها می­توان از فاجعه­ بارتر شدن وضعیت جلوگیری کرد.

از منظر دیگر توجه به سالمندان برای سالمندان است. اطلاعات دقیق، جامع و درستی از وضعیت سالمندان در دست نداریم و حتی به‌جای آگاهی از نظرات خودشان به سراغ کارشناسان می‎رویم. به نظر گام درست و منطقی ابتدا شناخت دقیق از نگاه خود سالمند است و سپس با کارشناسان همسو شدن برای درک بهتر. برای مثال اگرچند سال پیش دغدغه اصلی سالمندان درگیری اجتماعی و نقش‌آفرینی اجتماعی بوده، اما شرایط و وضعیت همه‎ گیری کرونا، آسیب ‎های اقتصادی و اجتماعی آن و همچنین بحران ‎های اقتصادی و تورم باعث گردیده که اصلی ‎ترین دغدغه این قشر وضعیت معیشت ذکر شود. یکی از دغدغه ‎های موجود در مسیر پرداختن  به سالمندان، تکریم سالمندی است که متأسفانه وضعیت اقتصادی موجود منتج به افزایش تکدی‌گری سالمندان نیز شده است.

بحران سالمندی به معنای انباشت مجموعه‌ای از آسیب‌های اجتماعی، روانی و جمعیتی حول سالمندی است. با توجه به اینکه طبق نتایج تحقیق حاضر، بخش مهمی از ایجاد یا تشدید بحران سالمندی ناشی از دست رفتن حمایتگرهای عاطفی و اجتماعی سالمند از جانب خانواده (مسائلی همچون مسائل مربوط به مراقبین، محدود شدن شبکه ارتباطی سالمند، بی‌فرزندی و کم‌فرزندی، رواج سالمند آزاری، دلسردی از وضعیت آتی حمایت‌های خانوادگی، کاهش فرصت درگیری سالمند در روابط اجتماعی) است، به نظر شما چه اقدامات و راهکارهایی می‌توان در حوزه خانواده انجام داد تا بتوان اثر مثبتی در این خصوص ایجاد کرد؟

موارد مطرح‌شده در این سؤال همگی پیامدهای سالمندی است و نه علل آن. برای مثال به‌زعم رضوانی و همکاران (1392) شش عامل سرزندگی، بهزیستی ذهنی، توانایی جسمی و ذهنی، خدمات بهداشتی و قابلیت دسترسی به آن و روابط اجتماعی بیشترین اهمیت را در تبیین واریانس کیفیت زندگی سالمندان موردمطالعه دارند و درمجموع قادر به‌پیش بینی 60% تغییرات این متغیر در میان افراد پاسخگو هستند. در تحقیقی دیگر، مکبریان و همکاران (1393) نشان دادند که میزان شادکامی سالمندان ساکن در منزل، به‌طور معناداری بیشتر از سالمندان ساکن در سرای سالمندان است. تحقیقاتی ازاین‌دست نشان می­دهد که چگونه پدیده سالمندی بر جنبه­ های فردی و اجتماعی حیات انسان­ها تأثیر گذاشته و خود تحت تأثیر این عناصر قرار می­گیرد. و باید توجه داشت که تمام این عوامل رابطه مستقیم با کارآمدی دولت دارند. در جهان مفاهیمی همچون شهر دوستدار سالمند و سالمندی موفق و ... مطرح‌شده ­اند که درنتیجه آن­ها کیفیت زندگی افراد در این خصوص ارتباطی با تعداد فرزندان آن­ها پیدا نمی ­کند. درواقع کیفیت زندگی یک فرد سالمند در یک کشور پیشرفته می­ تواند از یک جوان در کشوری درحال‌توسعه بالاتر باشد. چاره ­ای که در این خصوص اندیشیده شده است، تخصصی شدن امور سالمندان است. در ایران هنوز تعداد پزشکان متخصص سالمندی بسیار انگشت‌شمار  است و در بسیاری از استان‎ها حتی به یک مورد هم نمی­ رسد. نکته ­ای که باید به آن توجه داشت تفاوت بین توجه به سالمندی و تبلیغ سالمندی است. در کشور ما معمولاً هرگونه اقدام جهت بالا بردن کیفیت زندگی سالمندان به‌عنوان تبلیغ سالمندی قلمداد و با گوینده آن برخورد می­ شود درحالی‌که اساساً بهترین تبلیغ و تشویق برای فرزند آوری زوج­ های جوان، نشان دادن وضعیت مناسب سالمندان در جامعه است که به‌نوعی خیال ایشان را نسبت به آینده خود راحت می­کند. درنتیجه، ازنظر من دستگاه­ های ذی­ربط با انجام دقیق و درست وظایف خود می ­توانند کیفیت زندگی سالمندان را بالا ببرند که این امر بهترین نتیجه را در تشویق به فرزند آوری خواهد داشت.

یکی از آسیب‌های تشدید بحران سالمندی، کمبود مراقبین و پیدایی مسائل اجتماعی- روانی مراقبین است، چگونه می‌توان با این‌گونه از مسائل مواجهه مؤثرتری داشت؟

ما در این حوزه کم‌تجربه هستیم و به دلیل شیب تند سالمندی در ایران فرصت کافی برای سازگاری با این پدیده وجود نداشته یا ازدست‌رفته است. بهترین کار در این خصوص تربیت نیروی کار متخصص است.

نکته قابل اهمیت دیگر تغییر نگاه نسبت به خانه سالمندان است که همواره در جامعه منفور بوده و تبلیغات منفی نسبت به آن صورت گرفته است و هرگز به جایگاه آن‌هم ردیف با مثلاً مهدکودک‎ها توجه نشده است درحالی‌که در دنیا طرح‎هایی نظیر ادغام این دو مرکز دنبال می‌شود در اینجا سالمندان و معلولین در کنار هم یاد  می‌شوند. برای مثال مستند‎های تحقیقاتی در انگلستان نشان داده‎اند که در معرض هم قرار گرفتن کودکان و سالمندان منجر به شاد بودن و مهارت‎آموزی و سلامت روان بیشتر هر دو قشر شده است و برخی از سالمندان که چنین جمعی را تجربه کرده ‎اند از چنین تعابیری «احساس قدرت»، «احساس سرزندگی» «بهبود حرکات بدنی و تحرک» و «از یاد بردن بیماری‎ها» برای بیان نتایج حضورشان یادکرده‎اند. 

فرصت تعامل و درگیری اجتماعی سالمند با اعضای خانواده و خویشان به مرور زمان محدود شده است که در پیدایی آسیب‌های روانی بحران سالمندی نقش مؤثری دارند. به نظر شما در این خصوص چه کاری می‌توان انجام داد؟

در اینجا هم بخش مهمی از مشکل، معیشتی است. این تعامل و درگیری که در سؤال مطرح‌شده به بیان امروزی "خرج دارد" و سالمندی که سال­ها پس از بازنشستگی هنوز مجبور به فعالیت اقتصادی است و همچنان مشکلات عدیده دارد نمی­تواند توقعی از فرزندان خود (تازه اگر خوش‌شانس باشد و فرزند بیکار در خانه نداشته باشد) مطرح کند. این مسئله به شکل دیگری از سوی فرزندان نیز وجود دارد.

 امروزه نهادهای ثانویه به مدد نهادهای اولیه می‎آیند و تا حدود زیادی به پوشش برخی از نقش‎های خانواده می‎ پردازند تا از طریق درگیری اجتماعی سالمند و حمایت عاطفی میزان مشارکت اجتماعی و مهم بودگی را در آنان افزایش دهند. برای مثال «بررسی نقش حمایت اجتماعی بر روی کیفیت زندگی سالمندان شهر مشهد» توسط حسینی و همکاران (1395) نشان می­دهد که 35 درصد از تغییرات کیفیت زندگی سالمندان (بعد جسمانی، روانی و اجتماعی) به کمک حمایت اجتماعی و ابعاد آن (اطلاعاتی، مادی و عاطفی) قابل تبیین است. بیش از 81 درصد سالمندان موردمطالعه متأهل و 88.3 درصد سالمندان با خانواده زندگی می­کنند. کمتر از 11 درصد واحد پژوهش شاغل، 41 درصد بازنشسته و 35.5 درصد خانه­ دار هستند. به لحاظ دارا بودن مسکن شخصی، تحت پوشش بیمه و درگیر بودن با حداقل یک نوع بیماری خاص به ترتیب 80.8 درصد، 57.7 درصد و 84.5 درصد سالمندان را در برمی­گیرد.  اگرچه ازنظر حمایت اجتماعی تفاوت معناداری به لحاظ جنسیت مشاهده نشد (به‌جز بعد جسمانی) اما سالمندان مرد از کیفیت زندگی بالاتری نسبت به زنان برخوردارند. حمایت عاطفی بیشترین تأثیر را بر روی کیفیت زندگی سالمندان دارد اما باید توجه داشت که آنان با توجه به وضعیت اجتماعی، اقتصادی و جسمانی خود به میزان بیشتری به سایر انواع حمایت مانند حمایت­ های ابزاری و اطلاعاتی (خدماتی مالی و مشورتی) هم نیاز دارند. بیشترین بار حمایتی از سالمندان به عهده خانواده و خصوصاً همسر و فرزندان است. با توجه به پیچیدگی­ های جامعه امروز و سبک زندگی نوین توصیه می­شود به‌گونه‌ای برنامه­ ریزی شود که سایر اعضای شبکه اجتماعی خصوصاً سازمان­ های حمایتی و مردم‌نهاد بخشی از وظیفه حمایت را در کنار خانواده به عهده بگیرند.

 البته نتایج برخی از مصاحبه ‎های تحقیقی بنده در چند سال اخیر نشان می‎دهد که حضور در اردوهای بازنشستگی، جمع‌های منظم بازنشستگانی که در پارک‎ها به دورهم جمع می‎شوند و... توانسته شادی و سلامت سالمند را بیشتر تضمین نماید. بهره ­گیری از تجارب سالمندان به‌صورت ناظر افتخاری در نهادها و سازمان­ ها البته نه به معنی بازگشت مجدد به کار، سراهای محله، اتاق فکرهای سازمان‎های مختلف،  و سرای سالمندان یا به تعبیر زیبای یکی از موسسه ‎های نگهداری سالمندان در رشت «سرای فرزانگان» با شیوه کاری متفاوت و نظارتی دقیق‎تر می‎توانند پتانسیل فعالی برای بسترسازی پرورش سالمندان شاد و موفق را رقم بزنند.  برنامه ‎های ذیل نیز می‎توانند به‌عنوان مروری بر راه‎کارهای ارائه‌شده مثمر ثمر باشد منتها با این شرط که نظارت و تشویق در کنار یک متولی دلسوز و دارای ضمانت اجرایی توأمان درگیر در این فرایند بگردند:

  • ایجاد مراکزی که خدمات مختلفی از قبیل غربال­گری، برنامه ­ریزی اجتماعی، فرهنگی، تفریحی و آموزشی به سالمندان فعال و مستقل در جامعه ارائه دهند.
  • ارائه خدمات داخل منزل توسط افراد نیکوکار مانند تمیزکاری، پخت‌وپز، خرید و شستشوی لباس.
  • ارائه خدمات تعمیراتی مانند کمک برای تعمیرات و بازسازی منزل از طریق مساجد، کمیته امداد، انجمن­ ها و افراد نیکوکار.
  • ارائه خدمات تلفنی مانند مراقبت تلفنی و احوال­پرسی مداوم برای اطلاع از وضعیت سالمند.
  • توانمندسازی و همراه بودن با افراد خانواده، جهت در اختیار گذاشتن فرصت برای اعضای خانواده
  • برای حفظ آرامش روانی سالمندان و پر کردن اوقات فراغت ایشان برنامه­ هایی نظیر جشنواره ویژه سالمندان در سطح مناطق، تورهای گردشگری سالمندی، برگزاری مراسم مذهبی و مداوم با برنامه­ های منظم انجام گیرد.
  • داشتن پزشک مخصوص سالمندان و پرستار سالمندان و خدمتکار مخصوص برای سالمندان.
  • حمایت اجتماعی از سالمندان در ابعاد مختلف ازجمله:
  • حمایت هیجانی شامل آموزش گرفتن از دیگران به هنگام فشار روانی
  • حمایت شبکه اجتماعی از طریق عضو شدن در شبکه­ های اجتماعی و فراموش کردن مشکلات
  • حمایت عزت‌نفس که خود را باور کنند و به دیگران بقبولانند که قابلیت­ های ویژه ­ای دارند
  • حمایت اطلاعاتی برای ارائه اطلاعات مختلف در مواجهه با فشار رویدادها.
  • فراگیر شدن بیمه­ های اجتماعی و بازنشستگی برای کلیه افراد بالای 60 سال اعم از زنان و مردان که می­تواند یکی از بسترهای مناسب برای حمایت از سالمندان را فراهم نماید. در این سیاست منبع عظیم خانواده و قدرت فراگیر نهادهای سنتی که عمدتاً غیردولتی هم هستند، می­توانند امکانات بسیار وسیعی را فراهم نمایند که با بهره ­گیری از آن می­توان با کم­ترین هزینه، کیفیت زندگی سالمندان را در حدی قابل‌قبول و به‌صورت پایدار و رو به رشد در این نسل و نسل­ های آینده مشاهده کرد.

تجویزات و راهکارهای پیشنهادی در رابطه با بحران سالمندی بایستی متوجه چه نیروها و نهادهایی باشد؟

از یک‌سو سالمندی نهاد متولی مشخصی ندارد. ظاهراً در استان­ها متولی این امر بهزیستی و یا دانشگاه علوم پزشکی است که این خود گویای نگاه حاکمیت به سالمندی (مترادف با ناتوانی و آسیب‎پذیری) است. حتی این همراهی خود را در عناوین همایش‌ها علمی نیز نشان می‎دهد برای مثال اولین کنفرانس ملی سلامت اجتماعی با رویکرد معلولین و سالمندان یعنی کنار هم قرار گرفتن معلولیت و سالمندی. طرح ارائه‎شده از سوی ما باهدف تعیین نقش و کارکرد نهادهای متولی سالمندی با بهره ­گیری از بهترین روش­ های علمی موجود (نگاشت نهادی) تنظیم‌شده است؛ چرا‎که پرداختن به یک گروه جمعیتی و اعمال تغییرات مفید روی آن به دلیل درگیری با بسیاری از سازمان‎ها و نهادها منتها با شدت و ضعف، امری فرایندی است و درگیری جمعی با مشخص شدن دقیق وظایف و نقش‎ها را می‌طلبد؛ اما متأسفانه پس از دو سال هنوز به تصویب نرسیده و در گیرودار بوروکراسی دولتی سرگردان است. لذا بدون انجام چنین طرحی پاسخ به این پرسش دشوار است. از سوی دیگر راه ‎اندازی شورای ملی سالمندی که جایگاه قانونی و حقوقی و قدرت اجرایی لازم را نداشته باشد نیز به نظر موفق نخواهد بود و فقط به پیچ‎و‎خم‎های بیشتر بوروکراتیک دامن خواهد زد.

با توجه به اینکه برخی از تجویزات، ماهیتی بنیادی و مقدم در زنجیره تجویزات محسوب می‌شوند، و با تغییر آن مجموعه از تغییرات مثبت بصورت مستقیم و غیرمستقیم ایجاد می‌شوند، به نظر شما بنیادی‌ترین تجویز در این رابطه چه می‌تواند باشد؟ 

با توجه به پاسخ پرسش­های پیشین، در یک جمله: بنیادی‎ترین تجویز در رابطه با بحث سالمندی تغییر رویکرد حاکمیت است. برای مثال در نشست اتاق فکر در حوزه سالمندی که چطور به مسائل سالمندان پرداخت و تقاضای شادبود را برای ایشان مرتفع ساخت، مدام از سوی مدیرکل آن سازمان مباحث به‌سوی تبلیغ و توجه به فرزند آوری هدایت می‎شود و عمدتاً این تمایل وجود دارد که نه نظر سالمندان که نگاه کارشناسان به مسائل سالمندان اولویت داشته باشد. حتی آنچه مرا شگفت‌زده کرد عکس‎العمل یکی از ناظران در طرح پژوهشی‌ام بود که می‌خواست در پرداختن به شناسایی نیاز سالمندان، بخش نیازهای آموزشی را حذف نمایم با این تعبیر که سالمندان که به این بخش توجهی ندارند؟!

 راهکارها:

  1. اصلاح وضعیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و سیاست‎های مرتبط با سقط‎جنین و الگوبرداری از کشورهای موفق به‌منظور افزایش تشکیل خانواده و فرزند آوری و جلوگیری از سیل مهاجرت افراد به خارج از کشور
  2. برگزاری برنامه‌های منظم و مداوم از قبیل جشنواره‎ها، تورها و مراسم مذهبی برای حفظ آرامش روانی و پر کردن اوقات فراغت سالمندان و استفاده از تجارب ایشان در نهادها و سازمان‎ها
  3. برنامه‎ریزی دولت و شهرداری‎ها به‌منظور اصلاح وضعیت معیشت سالمندان، جلوگیری از تکدی‎گری و تکریم سالمندی و ایجاد شهر دوستدار سالمند
  4. برنامه‎ریزی وزارت بهداشت نسبت به افزایش تعداد پزشکان متخصص سالمندی در کشور
  5. دولت با ادغام خانه سالمندان و مهدکودک‌ها بستر افزایش نشاط، مهارت‎آموزی و سلامت روان هر دو قشر را فراهم آورد.
  6. سازمان‌های حمایتی و مردم‌نهاد، بخشی از وظیفه حمایت از سالمندان را در کنار خانواده به عهده بگیرند.
  7. فراگیر شدن بیمه‌های اجتماعی و بازنشستگی برای کلیه افراد بالای 60 سال اعم از زنان و مردان توسط دولت
  8.  راه ‎اندازی شورای ملی سالمندی با جایگاه قانونی، حقوقی و قدرت اجرایی لازم و تعیین نقش و کارکرد نهادهای متولی سالمندی با بهره‌گیری از بهترین روش‌های علمی موجود توسط دولت 

 ----------------------------------

مرکز پژوهشی مبنا

 

 

بازدید 516 آخرین ویرایش در شنبه, 28 آبان 1401 08:21