ضعف سیاستهای اقتصادی و اجتماعی و سوء مدیریت یکپارچهای در خصوص مسائل سالمندان از جمله چالشهایی است که وضعیت فعلی سالمندان را درگیر خودکرده است. از این رو دشواری در تأمین نیرو و امکانات مراقبتی درمانی و تأمین مالی، نیازمند توجه سیاستگذاران بر سیاستهای منسجم و یکپارچه برای فرایند پیری فعال و فراهم آوردن محیط های توانمندساز از طریق ترویج و حمایت از سیاست های محیط دوستدار خانواده و دوستار سالمند در کشور می باشد.
وضعیت فعلی سالمندان در جامعه را چگونه میبینید و اگر همین روال تا یک دهه آینده ادامه یابد، شما وضعیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از مسائل مهم جامعه ما بحث وضعیت سالمندان است. ارزیابی وضعیت فعلی سالمندان در کشور در دو بخش قابلبررسی است؛ بخش اول مبتنی بر شواهد، مباحث جمعیت شناختی، سیاستهای اتخاذی، چالشهای موجود در این حوزه و رفع مشکلات است و بخش دوم در خصوص مباحث تدوین و فرمولبندی سیاستهای جمعیتی است که در این حوزه عوامل فرهنگی، اجتماعی، روانی و اقتصادی از اهمیت ویژهای برخوردار هستند.
در بخش اول با توجه به شواهد جمعیت شناختی، به استناد نتایج آخرین سرشماری کشور که در سال ۹۵ انجام شد، سهم نسبی جمعیت ۶۰ سال به بالا که جمعیت سالمندان ما را تشکیل میدهند، ۹٫۳ درصد، یعنی۷ میلیون و۲۰۰ هزار نفر است و پیشبینیشده این عدد در حدود ۱۸ تا ۲۰ درصد نوسان داشته باشد.
در بخش دوم باید دانست که وضعیت فعلی سالمندان ما در کشور با چالشهای جدی مواجه بوده و بحران سالمندی یکی از مسائل مهم موجود در جامعه است. بر اساس نتایج تحقیقات علمی، امروزه چتر حمایتی خانواده از سالمندان در حال جمع شدن است؛ اما به نظر میرسد که بهموازات این تغییر ساختار و کارکرد خانواده، نقش سازمانهای دولتی و نهادهای تصمیمساز و غیردولتی تقویت نشده و جامعه با نوعی نیاز برآورده نشده در زمینه شبکههای حمایتی مواجه است. بهعبارتدیگر علیرغم اعمال برخی اقدامات مقطعی سازمانهای متولی امر در زمینه سالمندان، یک برنامه جامع و بلندمدت در راستای ساماندهی وضعیت سالمندان وجود ندارد و بیشتر اقدامات سازمانهای متولی در ارتباط با سالمندان نیازمند و آسیبدیده بوده است.
نکته دیگر اینکه در زمینه مسائل سالمندان در کشور، از یکسو ضعف سیاستهای اقتصادی و اجتماعی مشخص وجود دارد و از سوی دیگر مدیریت یکپارچهای برای سالمندان وجود ندارد و این ازجمله چالشها و مشکلاتی است که وضعیت فعلی سالمندان را درگیر خودکرده است.
مشکل بعدی وضعیت فعلی سالمندان، مربوط به انقطاع گفتمان بین نسل سالمند با خانواده و جوانان و ایجاد یک نوع شکاف نسلی معنادار بین ایشان است. سالمندان غالباً تمام عمر وزندگی خود را برای خانواده خویش هزینه کردهاند؛ اما خانواده با واسپاری ایشان به خانههای سالمندان که دارای اثر عاطفی خنثی است، یک اثر ساختگی و تصنعی ایجاد میکند. سپس ایشان را با مشکلاتی ازجمله تنهایی، انزوا و مشکلات روانی مواجه میسازند. به اعتقاد اندیشمندان حوزه جمعیت، در کشور ما رویکردهای جامعهمحور و نسلی نهادینه نشده است. بهعبارتدیگر در کشور ما سالمندان، بهعنوان قشری خاص با نیازهای متفاوت دیده نشده و شناخت نیازهای آنها در سطح قابل قبولی وجود ندارد. تداوم این وضعیت بار مضاعف و چالشهای جدی در حوزه اجتماعی، فرهنگی، روانی و اقتصادی را برای خانوادهها و نهادهای متولی به وجود خواهد آورد؛ لذا این مسئله باید در برنامهریزیها دیده شود.
بحران سالمندی به معنای انباشت مجموعهای از آسیبهای اجتماعی، روانی و جمعیتی حول سالمندی است. با توجه به اینکه طبق نتایج تحقیق حاضر، بخش مهمی از ایجاد یا تشدید بحران سالمندی ناشی از دست رفتن حمایتگرهای عاطفی و اجتماعی سالمند از جانب خانواده (مسائلی همچون مسائل مربوط به مراقبین، محدود شدن شبکه ارتباطی سالمند، بیفرزندی و کمفرزندی، رواج سالمند آزاری، دلسردی از وضعیت آتی حمایتهای خانوادگی، کاهش فرصت درگیری سالمند در روابط اجتماعی) است، به نظر شما چه اقدامات و راهکارهایی میتوان در حوزه خانواده انجام داد تا بتوان اثر مثبتی در این خصوص ایجاد کرد؟
در زمینه سالمندان، استفاده از تجارب سیاستی کشورهای موفق و راهکارهای ارائه دادهشده توسط این کشورها بسیار مهم است. بر اساس بررسیهای انجامگرفته در بحث سیاستهای سالمندی در کشورهای کره جنوبی و ژاپن که دارای ساختار سنی سالمند هستند، کشور ژاپن در خصوص سالمندان دارای یک برنامه طلایی مدون است. طبق این برنامه سیستمهای حمایتی، مالی و رفاهی از سالمندان در سیستم تأمین اجتماعی کشور دیدهشده است و همین امر موجب شده که سیستم تأمین اجتماعی ژاپن به یکی از برترین نظامهای رفاهی دنیا تبدیل شود.
به نظر میرسد مهمترین واکنش اجتماعی نسبت به مراقبت از سالمندان و تقویت اثر عاطفی و حمایتهای خانوادگی ایجاد محیطهای دوستدار سالمند است که این امر از طریق نهادهای تصمیمساز و متولیان امر محقق میشود.
نمونه دیگر از کشورهای موفق در زمینه برنامهریزیهای خاص سالمندان، کشور اتریش است. در این کشور محوطههایی در مکانهای مختلف شهر برای سالمندان تعبیهشده است که در ساعات مشخص برای هر گروه سنی یک برنامه خاص تفریحی یا آموزشی دارند. مسئولان ما میتوانند از این تجربهها بر اساس الگوی فرهنگ ایرانی – اسلامی در راستای توانمندسازی سالمندان از طریق آموزش بهره ببرند.
شایانذکر است به لحاظ جمعیتشناسی، بر اساس شواهد جمعیت سالمند در کشور ما در حال حاضر کم است ولی طبق پیشبینیها تا سال ۱۴۳۰ به حدود نوسان بین ۱۸ تا ۲۰ درصد خواهد رسید.
نقطه عطف تغییرات جمعیتی در ایران در سال ۱۳۷۵ بود. در سرشماری سال ۱۳۷۵ سهم جمعیت ۰ تا ۱۴ سال ما به ۳۹٫۵ درصد رسید. وقتی میزان ۴۰ درصد از یک جمعیتی زیر ۱۵ سال باشد، آن جمعیت جوان است؛ اما وقتی نیم واحد اختلاف پیدا کرد، ازلحاظ جمعیتشناسی خیلی مهم است. نقطه انتقال ساختار سنی جمعیت ما از آن زمان شروع شد و محوریت از جوانی به سمت میانسالی و سالمندی حرکت کرد. در سالهای اخیر نیز با کاهش باروریها آمار در حدود ۱٫۷ فرزند است که باید به سمت ۲٫۱ فرزند برسد؛ لذا باید بر اساس تأکیدات مقام معظم رهبری در سیاستهای ابلاغی جمعیتی، در راستای سیاستهای افزایش جمعیت حرکت نمود. متأسفانه شواهد جمعیتشناسی نشان از کاهش کمتر از ۱ درصدی رشد جمعیت ما در سنوات گذشته دارد. کاهش رشد جمعیت در یک جامعه نشانگر کاهش سهم جمعیت زیر ۱۵ آن جامعه و درنتیجه افزایش فشارها به سنین میانسالی و سالمندی است. ادامه این روند زمینهساز افزایش سهم جمعیت سالمندان ما در سال ۱۴۳۰ خواهد بود که آن رقمی است که کشورهایی ازجمله کره جنوبی، ژاپن و آلمان آن را تجربه کردهاند. کشور آلمان برای خروج از این بحران به پیادهسازی سیاستهای مهاجرتی مبادرت ورزید که از طریق آن مهاجرین، فرزند آوری را بیشتر کند.
هرچند در کشور ما عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مبحث فرزند آوری تأثیرگذار است؛ اما امروزه طرز تلقی و نگرش مردم نسبت به فرزند آوری در مقایسه با گذشته تغییر کرده است؛ لذا خانوادههای ایرانی درگذشته خانوادههای گستردهای بودند که دارای آثار عاطفی بوده و سالمندان در کنار نوه و نتیجه از یک شادی و نشاط خاصی در خانواده برخوردار بودند؛ اما امروز با تغییرات در حال گسترش در حوزه خانواده، جامعه با مشکلات عدیدهای مواجه شده است.
یکی از آسیبهای تشدید بحران سالمندی، کمبود مراقبین و پیدایی مسائل اجتماعی- روانی مراقبین است، چگونه میتوان با اینگونه از مسائل مواجهه مؤثرتری داشت؟
بحث تأثیرات اقتصادی و اجتماعی در این حوزه بسیار بااهمیت است؛ لذا به نظر میرسد باید نقش سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی ازجمله NGO ها بهطور روزافزون تقویت شود که این مسئله نیازمند یک شبکههای حمایتی است. به نظر میرسد که باید میان سازمانهای متولی امور سالمندان یک انسجام و وحدت رویه وجود داشته باشد. ارتباط آنها باید به نحوی باشد که تمام برنامههای مصوب این سازمانها از یک قدرت اجرایی خوبی برخوردار شود که لازمه اجرایی شدن این برنامهها منوط به حرکت تمام آن سازمانها در یکجهت و حمایت از برنامههای مصوب یکدیگر است. بهعبارتدیگر ایجاد شبکههای حمایت از سالمندان در این زمینه بسیار مهم است که میتواند جامعه هدف یعنی سالمندان را تحت پوشش خود قرار دهد. درواقع ارتباط مؤثر با سازمانهای مرتبط با امور سالمندان است که میتواند مؤثر واقع شود. بهطور مثال در حال حاضر دبیرخانه شورای ملی سالمندان در کشور وجود دارد؛ اما نیاز است که یک سازمان بالاتر از آن مانند سازمان ملی سالمندان در کشور ایجاد شود که بتواند تمام مسائل را پوشش دهد.
ازنظر حضرتعالی آیا میتوان از طریق ایجاد رشتههای دانشگاهی در ارتباط با سالمند، در ساحت پرورش نیرو و استعدادهایی که بتوانند در این حوزه متخصص باشند، در نوع کیفیت ارتباط خود با سالمندان علمیتر برخورد نموده و مواجهه دقیقتری داشت؟
بهطورقطع بدون تأثیر نیست. بهعنوان نمونه مؤسسهای تحت عنوان آکسفورد در کشور انگلستان در طرح دروس خود بحث سالمندان را قرار داده است؛ چراکه در حقیقت ایشان به این نتیجه رسیدهاند که جوامع آنها به سمت سالمندی حرکت کرده و حتی سهم زنان سالمندشان بالاتر است؛ لذا امروز این بحثها را در مؤسسات پژوهشی و دانشگاههای خود تدریس میکنند.
آموزش عالی کشور ما نیز میتواند در رشتههای علوم اجتماعی و جامعهشناسی، پزشکی سالمندان و یا جامعهشناسی سالمندان داشته باشد؛ البته یکی از مهمترین مسائل تهیه منابع است.
بنابراین میتوان این دروس را در سطح دانشگاهها تدریس نموده و افراد متخصص، متبحر و کارشناس را در این زمینه تربیت کرد، سپس این افراد را در بدنه مؤسسات متولی سالمندان تزریق نمود تا بتوانند بهصورت علمی و آکادمیکی با مسئله سالمندی برخورد کنند.
مسئولان باید از امروز درباره این مسئله اقدام را آغاز نمایند؛ زیرا زنگ خطرهای این کاهش باروری منجر به افزایش سالمندی، از مدتها پیش زدهشده است؛ لذا کشور نیاز به برنامههای آموزشی و پژوهشی در حوزه سالمندی در راستای گذر از این بحران دارد.
فرصت تعامل و درگیری اجتماعی سالمند با اعضای خانواده و خویشان بهمرورزمان محدودشده است که در پیدایی آسیبهای روانی بحران سالمندی نقش مؤثری دارند. به نظر شما در این خصوص چهکاری میتوان انجام داد؟
به نظر میرسد از یکسو تغییر رویکرد و نگرش خانوادهها در مواجهه با افراد سالمند و از سوی دیگر تقویت و حداکثر سازی سطح سلامت اجتماعی و امنیت روانی افراد سالمند در خانواده بهمنظور تقویت کیفیت زندگی آنها حائز اهمیت باشد.
مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی طی تحقیقاتی در خصوص سن بازنشستگی در کشور به نتایجی دستیافته است. بر اساس این تحقیقات، با توجه به اینکه سن بازنشستگی در ایران ۶۰ سال است اما حدود ۱ میلیون از افراد ۶۰ سال و بالاتر از آن کار میکنند و این آمار بسیار مهم است. میزان مشارکت اقتصادی سالمندان طبق نتایج این آمار حدود ۰٫۶ درصد بوده که این میزان برای مردان وزنان سالمند به ترتیب ۲۹٫۴ درصد و ۴ درصد بوده است. این افزایش مشارکت اقتصادی سالمندان در جامعه میتواند منجر به تغییر نگرش مثبت خانواده و کاهش خشونت و بدرفتاری با سالمند شود.
تجویزات و راهکارهای پیشنهادی در رابطه با بحران سالمندی بایستی متوجه چه نیروها و نهادهایی باشد؟
نهادهایی که بر اساس قانون متولی امور سالمندان هستند، بالتبع در درجه اول هستند. پاسخ به نیازهای برآورده نشده سالمندان، پیشبینی نیازهای آنها در ۲۰ سال آینده و رفع چالشهای اجتماعی و اقتصادی و مهمتر از آنها رفع چالشهای روانی میباید توسط این ارگانها انجام پذیرد؛ سازمان بهزیستی، سازمان بازنشستگی، سازمان تأمین اجتماعی، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی، کمیته امداد امام خمینی (ره) و شهرداریها، فرمانداریها نهتنها در کلانشهرها بلکه در مناطق شهری و روستایی.
در یک برههای از زمان روستاهای ما خالی از سکنه شدند و سیل مهاجرتها به سمت شهرها و کلانشهرها سرازیر شد و جوانان به امید یافتن فرصتهای شغلی و درآمد بیشتر به سمت شهرها آمدهاند؛ اما سالمندان در روستاها باقی ماندند که باید حمایت شوند؛ البته در این زمینه کارهای خوبی انجامشده و کمیته امداد امام خمینی (ره) کارهای ارزشمندی را انجام داده است؛ لذا نیاز است که در ارتباط با این چالش و مسئله جدی سالمندان در سطح مقیاسهای خرد و بهویژه در سطح روستاها و بهخصوص در مناطق محروم و مرزی کشور کار شود.
با توجه به اینکه برخی از تجویزات، ماهیتی بنیادی و مقدم در زنجیره تجویزات محسوب میشوند و با تغییر آن مجموعه از تغییرات مثبت بهصورت مستقیم و غیرمستقیم ایجاد میشوند، به نظر شما بنیادیترین تجویز در این رابطه چه میتواند باشد؟
بهعنوان نمونه در برخی از سیاستهای افزایش جمعیت، رسانه ملی وارد عمل شده و برنامههای مختلفی را در این حوزه تدوین و پخش کرده است که از آن جمله میتوان به برنامه به خانه برمیگردیم و چراغ خانه اشاره نمود. مسئله بعدی درباره بحث آموزشوپرورش است. آموزشوپرورش نیز میتواند رسالت خود ازلحاظ آگاهی سازی در جامعه و ترمیم شکاف نسلی بین جوان و سالمند را برقرار کند.
بهطورکلی حاکمیت باید بهصورت ساختاری با مسئله سالمندی در کشور برخورد کند و به سمت سیاستهای دوستدار خانواده و سالمند حرکت نماید. در این راستا باید نهادهای تصمیمساز ازجمله سازمان ملی جوان و سازمان ملی سالمندان یک آلترناتیو و جایگزینی برای دبیرخانه شورای ملی سالمندان باشند تا بتوانند مدیریت یکپارچه مسائل و ابعاد مختلف سالمندان را پوشش دهند.
بهعبارتدیگر نیاز به یک ساختار سازی، سیاستگذاری و تغییرات رویکردی و روشی در این زمینهها است.
چه راهکارهای کوتاهمدتی برای کنترل بحران سالمندی یا تقلیل پیامدهای مرتبط با آن را میتوان پیشنهاد داد؟ لطفاً پیشنهادات خویش را در قلمروهای سهگانه ۱- نهادسازی (ساختار سازی)، ۲-سیاستگذاری و ۳-تغییرات رویکردی و روشی بیان فرمایید.
مسئولان دولتی سیاستهای رفاهی، مالی و حمایتی برای سالمندان در برنامهها بگنجانند. بههرحال وقتیکه جمعیت سالمند شود، برخی چالشهای اقتصادی را با خود به همراه دارد که طی آن نسبت بار تکفل و هزینههای صندوقهای بازنشستگی افزایش پیدا میکند.
شایانذکر است افزایش سن بازنشستگی بهعنوان یک راهکار بستگی به سیاستهای حمایتی دارد؛ زیرا با افزایش سن به لحاظ جسمی تا حدودی پتانسیلها و تواناییهای جسمی فرد کمتر شده و کار آیی مؤثر کاهش مییابد؛ لذا این مسئله باید در سیاستها دیده شود. لازم به ذکر است که احتمال دارد این امر تا حدودی هزینههای صندوقهای بازنشستگی را کاهش دهد؛ اما از طرف دیگر باید ورودی و خروجی صندوقها متعادل باشد.
بهبیاندیگر باید در سیاستهای اجتماعی بررسی شود که تا چه میزان میتوان هزینههای بازنشستگی را کاهش داده و فشار کمتری بر صندوقهای بازنشستگی ایجاد نمود.
لذا باید مسئولان از همین امروز به فکر برنامهریزی بوده و علیرغم وجود چالشهای متفاوت در این زمینه، پیش از بسته شدن پنجره جمعیتی در کشور، بدنه برنامهریزی و نهادهای تصمیمساز نسبت به مسائل جمعیتی و سالمندان تدابیری بیندیشند.
خلاصه راهکارها:
- دولت نسبت به طراحی یک برنامه جامع و بلندمدت در جهت ساماندهی وضعیت سالمندان اقدام نماید.
- دولت نسبت به ضعف سیاستهای اقتصادی و اجتماعی مشخص ناشی از فقدان مدیریت یکپارچه در زمینه مسائل سالمندان تدبیر بیندیشد.
- نهادهای فرهنگی نسبت به قطع ارتباط گفتمانی بین نسل سالمند با خانواده و جوانان و وجود نوعی شکاف نسلی معنادار در میان ایشان تدبیر بیندیشد.
- مسئولان نسبت به نهادینه شدن رویکردهای جامعهمحور و نسلی در کشور تلاش کنند.
- مسئولان از تجارب سیاستی کشورهای موفق ازجمله ژاپن، کره جنوبی و آلمان در زمینه سالمندان و راهکارهای ارائهشده توسط ایشان، بهره ببرند.
- ازآنجاکه سیستم تأمین اجتماعی ژاپن یکی از برترین نظامهای رفاهی دنیا است، میتوان از برنامه طلایی مکتوب این کشور در خصوص سالمندان که شامل سیستمهای حمایتی، مالی و رفاهی در سیستم تأمین اجتماعی است، استفاده نمود.
- نهادهای تصمیمساز و متولیان امر از طریق ایجاد محیطهای دوستدار سالمند میتوانند مهمترین واکنش اجتماعی نسبت به مراقبت سالمندان و تقویت حمایتهای خانوادگی را داشته باشند.
- شهرداری در اماکن عمومی مکانهایی را تعبیه کند و در یک ساعت مشخص برای سالمندان برنامه خاص تفریحی یا آموزشی برگزار کند.
- نهادهای فرهنگی و آموزشی نسبت به توانمندسازی جامعه از طریق آموزش همت کنند.
- نهادهای فرهنگی در خصوص اصلاح نگرش مردم جامعه نسبت به فرزند آوری تلاش کنند.
- دولت از طریق تقویت سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی مثل NGO ها نسبت به رفع مسائل اقتصادی و اجتماعی تلاش کند.
- دولت با ایجاد انسجام و وحدت رویه در بین سازمانهای متولی امور سالمندان، در تقویت قدرت اجرایی برنامههای مصوب این سازمانها همت کند.
- دولت با ایجاد شبکههای حمایت از سالمندان، جامعه هدف که همان سالمندان هستند را تحت پوشش خود قرار دهد.
- دولت با ایجاد سازمان ملی سالمندان در کشور فعالیتهای تمامی سازمانهای مرتبط با سالمندان ازجمله دبیرخانه شورای ملی سالمندان را تحت پوشش خود قرار دهد.
- مسئولان آموزش عالی کشور با ایجاد مؤسسات پژوهشی رشتههایی در خصوص سالمندان در دانشگاهها راهاندازی کنند.
- وزارت علوم نسبت به راهاندازی رشتههای پزشکی سالمندان و جامعهشناسی سالمندان در دانشگاهها اقدام کند.
- سازمان بهزیستی، سازمان بازنشستگی، سازمان تأمین اجتماعی، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی، کمیته امداد امام خمینی (ره) و شهرداریها و فرمانداریها نهتنها در کلانشهرها بهویژه در مناطق شهری و روستایی، در راستای پاسخ به نیازهای برآورده نشده سالمندان و پیشبینی نیازهای آنها در 20 سال آینده و رفع چالشهای اجتماعی، اقتصادی و روانی آنها تدبیر بیندیشند.
- مسئولان با ایجاد شرایط اشتغال مناسب در شهرهای کوچک و روستاها مانع از افزایش سیل مهاجرت جوانان به کلانشهرها و در ادامه تنهایی سالمندان و مشکلات ناشی از آن شوند.
- رسانه ملی از طریق تدوین محتواهای اثرگذار و متنوع همراستا باسیاستهای افزایش جمعیت در این زمینه ورود کند.
- آموزشوپرورش با انجام رسالت خود ازلحاظ آگاهی سازی در جامعه، ارتباط شکاف نسلی بین جوان و سالمند را برقرار کند.
- مسئولان با ایجاد شرایط اشتغال متناسب با وضعیت جسمی و سن سالمندان، در راستای افزایش مشارکت اقتصادی ایشان در جامعه و تقویت روحیه و امید به زندگی در سالمندان تلاش کنند.
مرکز پژوهشی مبنا