یکشنبه, 27 فروردين 1402 21:30

ازدواج سفید یا هم‌باشی سیاه!

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

ازدواج سفید یا هم‌باشی سیاه

گفتگوی مبنا با آقای دکتر سید مجید امامی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه امام صادق (ع)، دبیر شورای فرهنگ عمومی وزارت ارشاد با موضوع « ازدواج سفید »

در چند دهة اخیر الگوی روابط جنسی در جهان تغییرات فراوانی داشته و اکنون نیز جامعه ایران با تحولات چشم‌گیری در حوزه ارزش‌ها و باورهای جوانان روبه‌روست. خرده‌فرهنگ‌های شکل‌گرفته در خارج از عرف جامعه بسترساز نوعی حرکت خزنده و نامرئی در یک مرز ارزشی و در نتیجه همراهی و تفاهمی خارج از شریعت و عرف، به نام هم باشی یا به اصطلاح ازدواج سفید شده است. این ارتباط، گرچه نام زیبایی دارد، اما دلالت بر یک رابطه نامشروع، غیرقانونی و دور از شأن یک مسلمان و ایرانی با فرهنگ و آداب و رسوم دیرینه دارد؛ رابطه ای که ازدواج نیست و خارج از تعهدات یک ازدواج است.

به نظر شما چرا برخی از جوانان به ازدواج سفیدروی آورده‌اند و علل افزایش ازدواج سفید نزد جوانان ایرانی کدام اند؟ (عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی)

در ابتدا باید بیان داشت که در ترمینولوژی علمی چیزی به نام ازدواج سفید وجود ندارد، بلکه آنچه هست هم‌کیشی و هم باشی هست. درواقع ‌ ازدواج سفید ترجمه‌ای است که در ایران انجام‌شده و خود نشان از نگاه کاملاً سکولار، غیرعلمی و آفت‌زده به چنین موضوعات نظری است.

نظام ارزشی جامعه تا زمانی برقرار است که از ناحیه عرف موردحمایت و از ناحیه میراث و منابع معنایی جامعه مورد بازتولید قرار بگیرد. به عبارتی هر ارزشی علاوه بر نیاز به بازتولید و نوآوری به حضور و همراهی جمعی نیز محتاج است. تضعیف نظام ارزشی جامعه مشروط به عدم توانایی پشتیبانی از هر دو ناحیه، بخصوص از ناحیه عرف است.

نکته حائز اهمیت این‌که مقوله بسیار مهم موردبحث در تحول زندگی جنسی انسان که طبعاً تنها راه مشروع آن تشکیل خانواده در عرف امروز جامعه است، اگر از ناحیه نظام معرفتی جامعه در چارچوب‌های پذیرفته‌شده مورد بازتولید، بازکاوش و نوآوری قرار نگیرد، عرف نمی‌تواند تنها با حمایتی ساده آن را نگه دارد. به‌بیان‌دیگر امروزه در جامعه ما، عرف هنوز پشتیبان این ارزش است که راه مشروع تشکیل خانواده، ازدواج است و سواد اعظم و فرهنگ عمومی جامعه ما ازدواج را مطلوبیت ارزشی برای زندگی جنسی و تشکیل خانواده مخصوصاً در مورد زنان می‌داند.

البته در کلان‌شهرها و خرده‌فرهنگ‌های شکل‌گرفته در خارج از عرف جامعه مانند خرده‌فرهنگ‌های دیجیتال، اوضاع نامساعد بوده و جامعه شاهد حرکتی خزنده و بسیار نامرئی در یک مرز ارزشی است. این حرکت از ارزش‌های جنسیتی و خانوادگی شروع و به سمت مصداق و نوع مدیریت زندگی جنسی و تشکیل خانواده می‌رود که نتیجه آن تشکیل خانواده، بر اساس نوعی تفاهم و همراهی خارج از شریعت و عرف به نام، هم باشی است.

باید دانست تفاوت هم باشی و ازدواج، منحصر در عقد شرعی و شرایط متعاقبین در عقد نکاح نیست، بلکه معنایی که از هم باشی در زندگی اجتماعی و زندگی زوجین در جامعه ما ساطع می‌شود اساساً معنایی غیر از معنای خانواده بوده و به‌نوعی همکاری و توافق پنهان برای تأمین منافع مشترک است.

درصورتی‌که خانواده اتحادی روحی و معنایی در نظم ارزشی جامعه است و به همین سبب ازدواج، در اکثریت فرهنگ‌ها و ادیان در قالب یکی از مناسک و شعائر نیمه مذهبی و اجتماعی قرار می‌گیرد. به دیگر معنا جامعه ضمانت تحقق معنای ازدواج را در حضور و مراوده اجتماعی قرار می‌دهد و لذا جمعیت موضوعیت پیدا می‌کند. درواقع این حضور، مشارکت و جمعیت به‌نوعی بازسازی پیمان اجتماعی و بازتولید قرارداد اجتماعی مبتنی بر یک قرار الهی در جامعه دینی و در تمام ادیان است.

لذا در راستای دستیابی به علت اصلی افزایش تجارب هم باشی بایستی علاوه بر عرف، به کانون‌های معنا بخش زندگی خانوادگی و ازدواج نیز مراجعه کرد تا بتوان لزوم بازتولید و نو زایش متناسب با شرایط جدید در چارچوب خانواده و ماهیت خانواده را بازطراحی نمود. البته برخی معتقدند نابسامانی و نامعادلات جنسی جامعه، یعنی افزایش شدید و شدت گیری بردار تقاضا، در مقابل محرومیت از بردار عرضه در شرایطی که بردار اطفاء یا کنترل هم اساساً بی‌معنا یا بی کاربرد است، مشکل را بیشتر کرده است؛ زیرا تنها مسیر تعیین‌شده برای ارضاء مشروع نیاز جنسی توسط عرف، ازدواج دائم اول است. ولی این راه‌حل مرکزی و محوری در شرایط موجود نمی‌تواند پاسخگوی این عرضه و آن تقاضا باشد؛ چراکه بازار ناموزونی وجود دارد که طی آن عرضه‌های زیرزمینی و مدل‌های غیر مشروع و غیر عرفی اما بدون ایجاد رضایت و مقبولیت به صحنه می‌آیند که از آن جمله می‌توان به هم باشی، ازدواج‌های موقت پنهانی و ازدواج‌های دوم پنهانی و چالش زا اشاره نمود.

لذا اندیشمندان دغدغه مند مباحث خانواده، می‌بایست راه‌حل‌های حقوقی و شرعی در راستای حل معضلات موجود در نظام جنسی و ناکارآمدی‌های نظام جنسی فعلی جامعه را ارائه بدهند. نکته قابل‌تأمل بعدی این است که باید از طریق تحقیقات کیفی بررسی نمود که دلیل اصلی زندگی هم باشی دو نفر بر اساس نیازهای جنسی ایشان است یا نیازهای مادی و شراکت در یک قرارداد مشترک آن‌ها را به این سمت کشانده است. مضاف بر این‌که باید بررسی نمود که خانواده‌های بزرگ، چالش‌های مهاجرت، خانواده گسسته، خانواده هسته‌ای و همچنین انزوا و جدایی‌های درون خانوادگی تا چه میزان در این انباشت نقش داشته‌اند. از سوی دیگر به نظر می‌رسد از منظر جامعه‌شناسی توسعه لجام‌گسیخته شهری و گسترش مکانیکی سکونتگاه‌ها زمینه هم باشی را فراهم کرده است چراکه وجود شبکه مستحکم بین افراد در محله و شهرها مانعی بزرگ در این زمینه محسوب می‌شود.

نکته آخر هم این است که عدم تقنین و حمایت حکومت و جامعه از اقتصاد پس از تشکیل خانواده، ساختمان اقتصادی خانواده، تعهدات نا به‌جا و غیراصولی زوجین بعد از ازدواج و عدم بازاندیشی در نظام قضایی و کیفری خانواده می‌تواند به‌عنوان بخشی از آسیب‌شناسی باشد.

لذا باید با در نظر گرفتن همه حقوق فرهنگی، اجتماعی، فکری و قضایی به بررسی مسئله همباشی پرداخت تا بتوان به‌واسطه ارائه مطالعات کیفی، عمقی و توصیف عمیق از همباشی در ایران، به قضاوت در این خصوص اقدام نمود.

شرایطی که باعث شده جوانان به ازدواج سفید روی‌آورند چیست؟

لذت‌گرایی و هدونیزم یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های نسل دهه ۷۰ به بعد و دهه ۸۰ در جامعه ما است. هدونیزم به این معنا که محور زندگی را بر اساس غنیمت شمردن، حل اکنون گرا و حل در لحظه مسئله و سرسری عبور کردن ازآنچه اکنون در آن غوطه‌ور هستند قرار می‌دهند. به عبارت دقیق‌تر زندگی لذت‌باورانه و هدونیستی اساساً به دنبال تطبیق بانظم ارزشی و بازتولید نگرش‌ها و بینش‌ها در چارچوب اجتماعی و عرف نیست بلکه یک رویکرد جامعه‌ستیزانه است که محدود به عرف هم نمی‌شود. به همین دلیل لذت باوری هدونیستیک یکی از ویژگی‌هایی است که در توصیفات عمقی از نسل اواسط دهه ۷۰ به بعد که یک نسل جهانی هم هست و تحت عنوان نسل Z از آن‌ها یاد می‌شود به راه افتاده است.

عامل بسیار مهم بعدی تغییر نگرش‌های جنسیتی است؛ یعنی اساساً یک زن نمی‌پذیرد و نمی‌خواهد با کسانی باشد که او را به‌مثابه یک زن، مادر و همسر تشکیل‌دهنده کانون گرم خانواده نگاه می‌کنند، بلکه می‌خواهد او را به‌مثابه یک کنشگر آزاد منفرد استقلال جوی اقتصادی کارآفرین نگاه کنند. پس در این شرایط اصلاً ازدواج برای او معنا ندارد. لذا برای تأمین تنهایی، نیاز اقتصادی، افزایش ضریب ایمنی و حمایتگری خویش با پسر دارای چنین نگاه جنسیتی شریک می‌شود.

شایان‌ذکر است بررسی موج پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های جنسیتی زنان، بر اساس موج ۳ ارزش‌ها و نگرش‌ها که تقریباً در سال ۹۴-۹۵ انجام شد نشان‌دهنده افزایش سیر تغییرات در ارزش‌های جنسیتی زنان نسبت به ارزش‌های جنسیتی مردان است.

وضعیت ازدواج سفید در ایران را چطور ارزیابی می‌کنید و پیش‌بینی شما برای آینده نزدیک چیست؟

بر اساس شواهد و وضعیت موجود و طبق تعریف نسل دهه ۸۰ از خود، کشور در آینده با یک موج هم باشی واقعی روبرو خواهد شد. به‌بیان‌دیگر گرچه امروز هم باشی کاملاً زیرزمینی و نامحسوس است ولی در آینده جامعه با موجی محسوس و روی زمینی از هم باشی مواجه خواهد بود.

پیامدهای ازدواج سفید برای آینده کشورمان چیست؟

به نظر می‌رسد به لحاظ پیامدی، نظام ارزشی و عرف خانواده کاملاً مورد تجاوز قرار خواهد گرفت و انرژی مثبت بسیار مقتدری نسبت به ارزش‌های جنسیتی سکولار، فردگرا و بدون خانواده ایجاد خواهد شد. فرزند و فرزند آوری، مادری، پدری، خواهری و برادری تضعیف خواهد شد. نکته بسیار مهم دیگر پیروی زوجین هم باش از منابع معناساز رقیب فقه شیعه و ادیان موجود خواهد بود و به‌طور طبع معنویت‌های مسالمت‌جویانه و متناسب‌تر با این هنجار گریزی رسمی، اشاعه پیدا خواهد کرد.

نکته حائز اهمیت این است که زوجین هم باش، به‌عنوان یک فشار بسیار جدی اجتماعی می‌توانند در ۱۰ سال آینده، فشارهای اجتماعی را بر حاکمیت و نظام فقهی - قانونی در راستای تطبیق و تحصیل مطالبات حقوقی‌شان ایجاد کنند.

رسانه‌ها و فضای مجازی چه نقشی در تابوشکنی ازدواج سفید دارند؟

بر اساس نظریه کاشت، یکی از آثار عملکرد محصولات رسانه‌ای، تقویت یک ایده و باور و شکستن تابویی است که اختلاط زن و مرد، یا به عبارت دقیق‌تر حضور زن و مرد در کنار هم اساساً معنای جنسی به آن نمی‌دهد. به دیگر معنا مدعی این است که زن و مرد در کنار هم می‌توانند مطلقاً مستقل از هویت جنسی‌شان حضور، همراهی و همکاری داشته باشند. البته حاکمیت ما نیز مشروط به یک نگاه حداقلی در حد تحقق استانداردها و کنترل‌کننده‌هایی مانند حجاب و عفاف قائل به این نظریه است. با این توضیح فرهنگ‌سازی اختلاط و هم‌زیستی زن و مرد، مستقل از شائبه‌های جنسی در مجموعه عملکرد رسانه‌های سرگرمی‌سازی، زمینه‌ساز عدم تداعی معنای فحشا در زندگی‌های هم باشی خواهد بود.

نباید فراموش کرد که در جامعه ما معنای فحشا، هنوز نامطلوب و کاملاً مورد برائت است ولیکن هم باشی محصول چرخش این معنا است که باهم بودن یک زن و مرد در طول شبانه‌روز الزاماً فحشا نیست و این چرخش معنایی بسیار بزرگ در محصولات رسانه‌ای، بازتولید، مسجل و کدگذاری شده است.

چه راهکارهایی برای کاهش این پدیده در کشور به نظر شما وجود دارد؟

به نظر می‌رسد باید افزایش محبوبیت، مطلوبیت و شأنیت اجتماعی ازدواج در مقابل ارزش‌های مجردی و زندگی آزاد خصوصاً برای زنان، همواره در دستور کار قرار بگیرد.

مسئله بعدی این است که گذشته از بحث مدیریت کنترل طلاق باید ساماندهی و حمایت کامل از زنان مطلقه صورت پذیرد؛ زیرا در بسیاری از موارد زنان مطلقه گرایش به هم باشی پیدا می‌کنند.

راهکار دیگر بازاندیشی، متناسب‌سازی محتاطانه و پشتیبانی از الگوهایی از ازدواج برای اقشار آسیب‌پذیر و گروه‌های بزه دیده در موضوع ازدواج است تا بتواند به‌نوعی قلمروی شریعت و احکام ازدواج را درکنش آن‌ها بگستراند.

نهادهای دینی و حوزوی با استعانت از مبلغان مذهبی محلی یا حتی نهادهای مدنی و واسط، به بازتولید چارچوب‌های معنا ساز فقهی و دینی در حیطه انواع ازدواج‌های با مسئولیت محدود و ازدواج موقت در دوره خاصی از زندگی بپردازند.

راهکار بعدی حمایت اجتماعی، قضایی و حکومتی از افرادی است که طی یک رابطه هم باشی جذب یکدیگر شده ولی علی‌رغم علاقه وافر بین ایشان، به دلیل شرایط خاص و وجود شکاف بین دو خانواده، هیچ‌کدام از دو طرف راضی به ازدواج زوجین نخواهند شد.

در این راستا نهادهای دینی و اجتماعی می‌توانند در کنار ولی دختر و پسر به‌عنوان مشاورین، مبلغین و قاضیان خانواده همراهی و کمک کنند.

شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی خانواده پیگیر چارچوب و مسائل خانواده در کشور بوده و همه دستگاه‌ها خود را متعهد به پیگیری چالش‌های خانواده بدانند.

چگونه می‌توان از مبانی دینی برای کاهش شیوع ازدواج سفید یا همباشی استفاده کرد؟

در ادبیات جدید مداخلات رفتاری از مسیر تغییر و ارتقاء بینش و بصیرت شکل می‌گیرد ولیکن نگاه ما به ارتقاء و تغییر بینشی، بیشتر یک نگاه استدلالی و سامانمند بوده است. به نظر می‌رسد پیگیری زیبایی، جذابیت، محبوبیت و سادگی‌های ازدواج و انتخاب همسر و تقویت این نگاه که انتخاب همسر کاری آزادانه و مسئولیتی بزرگ برای دختران جامعه ما است بتواند در این زمینه تأثیراتی ژرف بر بینش و تفکر بانوان جامعه داشته باشد؛ چراکه قبول مسئولیت ورود به زندگی زناشویی از سوی بانوان به معنای دارا بودن یک مدعا، اقتدار و شأنی در این موضوع برای زن است.

نباید فراموش کرد که طرح ایده و ارزش‌های ناظر بر انتخاب بزرگ و سرنوشت‌ساز دختران به‌طورقطع منجر به تضعیف و مورد چالش قرار دادن هر نوع رویکرد ضد هنجار ازدواج به دلیل عدم اختیار و فاعلیت زن است؛ لذا باید این نقش عاملیت زن را در تشکیل مسئولانه یک خانواده جدید پررنگ نمود.

خلاصه راهکارها:

  1. نهادهای فرهنگی برجسته نمودن محبوبیت، مطلوبیت و شأنیت اجتماعی ازدواج در مقابل ارزش‌های مجردی و زندگی آزاد خصوصاً برای زنان را در دستور کار خود قرار دهند.
  2. نهادهای اجتماعی و مسئولان دولتی در خصوص افزایش آمار طلاق تدابیری بیندیشند و با ساماندهی امور مربوط به زنان مطلقه از ایشان حمایت کامل داشته باشند.
  3. مسئولان فرهنگی و دینی بازاندیشی، متناسب‌سازی محتاطانه و پشتیبانی از الگوهایی از ازدواج برای اقشار آسیب‌پذیر و گروه‌های بزه دیده در موضوع ازدواج داشته باشند تا بتواند به‌نوعی قلمروی شریعت و احکام ازدواج را درکنش ایشان بگستراند.
  4. نهادهای دینی و حوزوی با استعانت از مبلغان مذهبی محلی یا حتی نهادهای مدنی و واسط، به بازتولید چارچوب‌های معنا ساز فقهی و دینی در حیطه انواع ازدواج‌های با مسئولیت محدود و ازدواج موقت در دوره خاصی از زندگی بپردازند.
  5. نهادهای قضایی و حکومتی از افرادی است که طی یک رابطه همباشی جذب یکدیگر شده ولی علی‌رغم علاقه وافر بین ایشان، به دلیل شرایط خاص و وجود شکاف بین دو خانواده، هیچ‌کدام از دو طرف راضی به ازدواج زوجین نمی‌شوند، حمایت‌های اجتماعی، قضایی و حکومتی داشته باشند.
  6. نهادهای دینی و اجتماعی در کنار ولی دختر و پسر به‌عنوان مشاورین، مبلغین و قاضیان خانواده همراهی و کمک کنند.
  7. شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی خانواده پیگیر چارچوب و مسائل خانواده در کشور بوده و همه دستگاه‌ها خود را متعهد به پیگیری چالش‌های خانواده بدانند.
  8. اندیشمندان دغدغه مند مباحث خانواده، راه‌حل‌های حقوقی و شرعی در راستای حل معضلات موجود در نظام جنسی و ناکارآمدی‌های نظام جنسی فعلی جامعه را ارائه بدهند.
  9. پژوهشگران بررسی نمایند که خانواده‌های بزرگ، چالش‌های مهاجرت، خانواده گسسته، خانواده هسته‌ای و همچنین انزوا و جدایی‌های درون خانوادگی تا چه میزان در انباشت نقش هم باشی مؤثر است.
  10. مسئولان شهری در خصوص توسعه لجام‌گسیخته شهری و گسترش مکانیکی سکونتگاه‌ها به‌عنوان یکی از زمینه‌های افزایش هم باشی تدابیری بیندیشند؛ چراکه وجود شبکه مستحکم بین افراد در محله و شهرها مانعی بزرگ در این زمینه محسوب می‌شود.
  11. نظام حاکم و قانون‌گذاران از طریق تقنین و حمایت از اقتصاد پس از تشکیل خانواده، ساختمان اقتصادی خانواده، تعهدات نا به‌جا و غیراصولی زوجین بعد از ازدواج و عدم بازاندیشی در نظام قضایی و کیفری خانواده مانع از افزایش روند گرایش به ازدواج سفید بشوند.
  12. مسئولان فرهنگی نسبت به تغییر نگرش‌های جنسیتی بانوان از افتخار به مادر و همسری که نقش گرم‌کنندگی کانون را دارد به یک کنشگر آزاد منفرد استقلال جوی اقتصادی کارآفرین تدابیری بیندیشند.
  13. مسئولان حوزوی و فرهنگی نسبت به افزایش پیروی زوجین هم باش از منابع معنا ساز رقیب فقه شیعه و ادیان موجود و اشاعه معنویت‌های مسالمت‌جویانه و متناسب‌تر با این هنجار گریزی رسمی در جامعه تدبیری بیندیشند.
  14. مسئولان امنیتی نسبت به ایجاد یک فشار بسیار جدی اجتماعی در ۱۰ سال آینده، بر حاکمیت و نظام فقهی - قانونی در راستای تطبیق و تحصیل مطالبات حقوقی افراد هم باش هشیار باشند.

 

  مرکز پژوهشی مبنا

بازدید 425 آخرین ویرایش در سه شنبه, 05 ارديبهشت 1402 13:57