وضعیت قوانین، نوع سبک زندگی، نوع نگاه افراد به دنیا و مدیریت اختلافات خانوادگی و..، امروزه سبب گرایش جوانان به ازدواجهای کم تعهد، اعم از ازدواج موقت و پدیده ای به نام ازدواج سفید یا هم باشی سیاه شده است. ازدواجی که اخیراً در جامعه ما ترویج پیدا کرده است تا جایی که بعضی از پسرها و دختر های جوان برای این امر اقدام به انتشار آگهی می کنند.قبل از پرداختن به هر چیزی باید بدانید که مفهوم ازدواج سفید چیست و از کجا نشات گرفته است؟
به نظر شما چرا برخی از جوانان به ازدواج سفید روی آوردهاند و علل افزایش ازدواج سفید نزد جوانان ایرانی کدام اند؟ (عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی)
سابقه تاریخی ازدواج سفید به تفکر و اندیشهای در غرب برمیگردد که بر مبنای انقلاب جنسی شکل گرفت. مبتنی بر این اندیشه، روابط جنسی آزادی بیشتری پیدا کرد و محدودیتهای موجود قبل برداشته شد. بر اساس این آزادی جنسی موجود بین افراد، یک واقعیت دیگری در روابط زن و مرد ایجاد شد که سعی میکردند با حداقل تعهدات در کنار هم به تأمین نیازهای جنسی و گاهی عاطفی خود خارج از چارچوبهای قانونی در نگاه قانون و شرعی در نگاه دینی بپردازند؛ لذا ازدواج سفید در حقیقت همباشی و بودن در کنار هم بدون تعهدات و یا با حداقل تعهداتی است که ممکن است طرفین به آن متعهد شوند. به تعبیر دیگر ازدواج سفید در حقیقت برداشتن آن قوانین فقهی یا حقوقی است که افراد آن را مانع راحتی و مانع بودنشان در کنار هم حس میکنند؛ بنابراین یک رابطه زناشویی واقعشده و یک زندگی شروع میشود، بدون اینکه این ازدواج ثبت رسمی شده و قوانین و قواعد فقهی و حقوقی در آن رعایت شده باشد.
بهطورقطع عدم به رسمیت شناختن چنین ازدواجی ازلحاظ قانونی، منجر به عدم توانایی پیگیری قضایی تبعات حقوقی، پیامدها و تعهدات طرفین میشود. این عدم به رسمیت شناختن و تعهد طرفین باعث میشود که طرفین نتوانند برای رسیدگی به حقوق و خواستههای خویش به مجامع قضایی مراجعه کنند.
نباید فراموش کرد که اصل مسئله ازدواج و بودن زن و مرد در کنار هم تحت عنوان ازدواج، یکی از ضرورتهای هر انسانی است. به دیگر معنا در حقیقت نگاه دینی هم بر مطلوبیت ازدواج است. در اندیشه مسیحیت سنتی علیرغم اینکه ازدواج را بد میدانند اما معتقدند که امری ضروری است؛ یعنی آن را یک ضروری بد میدانند که ناچار به انجام آن هستند؛ زیرا زن و مرد نیازهایی دارند که باید در کنار هم تأمین شود؛ اما در نگاه دین اسلامی، ازدواج ضروری و مطلوب است؛ یعنی یک امری است که موجب انسانسازی و آخرت سازی شده و باعث رشد شخصیت انسان میشود. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «ما مِن شیءٍ حبّ إلی الله عزوجل من بیتٍ یُعمَر فی الاسلام بالنکاح»؛ هیچچیزی در نزد خدا محبوبتر و دوستداشتنیتر از خانهای که در اسلام به سبب ازدواج آباد باشد، نیست. نکته مهم اینکه در نزد خدای متعال چیزی برای ما انسانها محبوب نیست، مگر آنکه مربوط به رشد و کمال روحی و معنوی ما باشد و ما را برای جهان ابدی وزندگی نهایی انسان آماده کند. لذا وقتی خدای متعال میگوید که این، محبوب است؛ یعنی مرد و زن با تعهداتی که باهم دارند، میتوانند به بالاترین درجه کمال برسند.
بنابراین اصل ازدواج این ضرورت را دارد ولیکن در دوره ما وجود چند عامل باعث شکلگیری و رونق ازدواج سفید شده است. این عوامل از جنبههای مختلف قابلبررسی است که در ادامه فقط به برخی از عوامل مرتبط با مباحث فقه و حقوق اشاره میشود. یکی از این عوامل، راحتطلبی افراد است. امروزه افراد بر اساس یک سبک زندگی اشتباه ناشی از راحتطلبی، پذیرش کمتر تعهد و مسئولیتپذیری بسیار پایین رشد کردهاند. ازاینجهت افراد دیگر زیر بار تعهد و سختی نمیروند. باید دانست ازدواج یک رفتار و عملکرد متعهدانه است؛ یعنی طرفین تعهد میپذیرند که بر اساس این ازدواج به یکسری حقوق نسبت به دیگری پایبند بوده و در قبال طرف مقابل مسئولیت بپذیرند. به تعبیر دیگر بعد از تحقق عقد ازدواج یکسری قوانین آمره و تعهدات الزامی بر عهده طرفین ایجاد میشود. بهعبارتدیگر ممکن است در یک قرارداد و یا معاملهای طرفین بر اساس خواسته خودشان و میزان تعهداتی که دارند یک معامله را انجام دهند، اما در عقد ازدواج اینطور نیست. وقتی ازدواج شکل میگیرد، برخی تعهدات بر عهده طرفین میآید که اینها بهحکم قانون است و نمیتوانند شانه خالی کنند. برای نمونه پرداخت نفقه و مهریه از سوی مرد و تمکین و اطاعتپذیری زن تعهداتی هستند که قانون، شرع و فقه اینها را بر عهده طرفین میگذارد. حال کسی که بر اساس راحتطلبی رشد کرده باشد از طرفی قبول این تعهدات برای وی سخت خواهد بود و از طرف دیگر نیاز جنسی و عاطفی دارد که در کنار جنس مخالف قرار بگیرد؛ لذا اینیک مسئله است و نوع سبک زندگی و ترویج راحتطلبی باعث میشود که تعهدات ازدواج و پذیرش آن برای افراد سخت باشد.
از عوامل دیگری که میتوان به آنها اشاره کرد، بحث تحولات قوانین زن و خانواده در مصوبات پس از انقلاب است. بر اساس برآیند بسیاری از قوانین مصوب بعد از انقلاب، بهطورمعمول قوانین در راستای دفاع از حقوق زن، سعی در افزایش تعهدات مالی مرد در ازدواج دارد. این مسئله بسیار مهمی است؛ چراکه ازدواج که باید رابطهای با حداقل معونه و کمترین سختی باشد، بر اساس این قوانین به امری سخت و سنگین تبدیلشده است.
نکته حائز اهمیت اینکه خداوند متعال نوع خلقت انسان را سنجیده و دین اسلام را بر اساس آن فطرت برای ما قرار داده است. ازدواج نیز یکی از نیازهای غریزی و فطری انسان است؛ بنابراین نمیتوان در مسیر تأمین نیازهای منتهی به ازدواج سختی و مشکلات زیادی را قرارداد. بهبیاندیگر نگاه دین بر این است که ازدواج بهآسانی شکل بگیرد. خدای متعال درآیات قرآن میفرماید: شما ازدواج کنید و خداوند از فضل خودش شمارا بینیاز میکند. لذا اگر قانونگذار ازدواج را بیش از تعهداتی که در فقه و شریعت بر عهده افراد میگذارد، تعهدآور کند قاعدتاً قبول این شرایط برای افراد سخت خواهد شد. لذا سیر کلی تحولات قوانین خانواده بهسوی حمایتهای مالی و اقتصادی از زن در ازدواج یکی از عوامل عدم پذیرش تعهد در ازدواج و گرایش به ازدواج سفید در مردان است.
برای مثال یکی از تعهدات دلهرهآور برای مردان که زمینهساز گرایش ایشان به زندگی بدون تعهد هم باشی شده، مسئله مهریه است. درصورتیکه امروزه مسئله مهریه از واقعیت دینی و قرآنی خویش فاصله بسیار گرفته است؛ زیرا خدای متعال در خصوص مهریه میفرماید «وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً»[1]؛ مهریههای همسرتان را بهعنوان نحله بپردازید. نحله به معنای هدیه و یک مسئله بلاعوض است و این دقیقاً برخلاف نفقه است؛ زیرا نفقه در صورتی به زن تعلق میگیرد که تمکین کند و به وظایف زناشویی خویش نسبت به شوهرش پایبند باشد؛ اما مهریه یک هدیه بلاعوض است. در مباحث فقهی بحث مفصلی درباره نوع عقد ازدواج وجود دارد که آیا این عقد یک عقد معاوضی یا غیرمعاوضی و یا نهایتاً شبهمعاوضی است. بر اساس نظر همه فقها عقد معاوضی نبوده و عوض و معوّض در آن وجود ندارد؛ لذا مهریه در یک عقد نکاح تابع قواعد عمومی باب معاملات و معاوضات نمیباشد و بر طبق همین حساب اگر طرفین در عقد دائم بگویند که خواهان عقد بدون مهریه هستند، این عقد صحیح است.
با این توضیحات مهریه یک هدیه است و بهطورقطع نمیتوان آن را ذیل قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی برد؛ چون این قانون مربوط به محکومیتهای مالی است که در باب معاوضات است. درحالیکه امروز مهریه در ذیل قانون اجرای محکومیتهای مالی قرار دادهشده که این خودش یک کار اشتباه است. بهعبارتدیگر قانونگذار مهریه را از آن ماهیت واقعی خود که یک هدیه بوده تغییر داده و تبدیل به یک ضمانت مالی برای زن کرده است. این امر منجر به ایجاد یک اهرم فشار برای مرد و یک ابزار برای تحمیل خواستههای زن شده است و این دقیقاً برخلاف نگاه دین به ازدواج و باعث گرایش به زندگی بدون تعهد هم باشی گردیده است.
نکته قابلتأمل اینکه گاهی سعی شده از فقه در هرجایی که بهگونهای ظرفیتی وجود دارد برای افزایش تعهدات ازدواج استفاده شود که از آن جمله میتوان به بحث اجرت خدمات خانه اشاره نمود. در انجام کارهای خانه توسط زن دو نگاه وجود دارد؛ عدهای معتقدند، این کارها بر خانم واجب نیست وزنان وظیفهای نسبت به آنها در زندگی زناشویی ندارند اما به اعتقاد دسته دیگر کارهای متعارف بهعنوان یک شرط ارتکازی است. شرط ارتکازی یعنی شرطی که هنگام عقد ازدواج یا هر عقدی به زبان آورده نمیشود ولی عقد بناء بر آنها و با ارتکاز ذهنی نسبت به آنها انجام میشود. کار کردن خانمها در خانه ممکن است یک شرط ارتکازی باشد، بهگونهای که اگر زنی کار نکند، اصلاً مرد تمایلی به ازدواج با او نداشته باشد.
بهعبارتدیگر اگر واجب دانسته شود که باید کارهای متعارف را انجام دهد که قاعدتاً در چارچوب ازدواج این الزام میآید که کارهای متعارف انجام شود؛ اما اگر برفرض این واجب دانسته نشود نگاه قانونگذار هم به این سمت سوق پیداکرده که کارهای خانهبر زن واجب نیست و در نگاه فقهی و فتاوای فقها هم بیشتر مشهور همین است.
لذا قانونگذار برای حمایت مالی از زن از تمام ظرفیتهای فقه استفاده نموده است. نمونه دیگر بحث اجاره بر نفس کتاب الاجاره است. به این معنا که زن میتواند اجرت کارهای خانگی را از همسرش مطالبه کند که البته با یکسری شروط است: اینکه قصد تبرع نداشته باشد، یعنی قصد مجانیت نداشته باشد و به دستور شوهر باشد. تصویر این مسئله بر مباحث خانواده از ابداعات قوانینی است که بعد از انقلاب عمدتاً بر آنها تأکید شده است. از طرف دیگر در قانون آمده که؛ اگر اجرتالمثل کارهای خانگی بهگونهای به زن تعلق نگرفت و بخواهد طلاق و جدایی صورت بگیرد، مرد باید نحله بپردازد. این نحله که دیگر هیچ سابقهای در هیچ جایی از فقه ندارد و در قوانین مصوب بعد از انقلاب آمده است. نحله هدیهای است که طبق سنوات زندگی مشترکی که داشتهاند، مرد باید به همسرش بپردازد.
بنابراین زندگی خانوادگی که عمدتاً باید بر اساس مهر، محبت و عشق بین طرفین باشد و مرد دسترنج خویش را با عشق، محبت و بدون منت در اختیار همسر و فرزندان قرار دهد، با این شرایط از مسیر اصلی خویش خارج میشود و زن و مرد ولو با حکم قانون و دادگاه بخواهند در کنار هم قرار بگیرند، دیگر آن عشق و صمیمیت سابق را نخواهند داشت.
افزایش تعهدات مالی مرد طبق قانون و نگاه شرع و فقه درآیات و روایات منجر به تغییر نگرش مردان به امر مقدس ازدواج میشود.
نکته بسیار مهم دیگر اینکه در دین اسلام در مقابل تعهدات زیاد ازدواج دائم، ازدواج موقت هم وجود دارد که از تعهدات کمتری در مقایسه با آن برخوردار است؛ یعنی اگر زن و مرد توانایی رعایت تعهدات فوق را نسبت به هم ندارند، شریعت ازدواج موقت را طراحی کرده که در عین نبود برخی تعهدات اما ایشان بتوانند از راه مشروع نیازهای جنسی و عاطفی خودشان را تأمین کنند. توجه داشته باشید که این هم به هر صورت ازدواج است و برخی تعهدات را شامل میشود، مضاف بر آن فرزندان حاصل از آن نیز مشروع هستند؛ اما به دلیل کمتوجهی به این حلال الهی پیشبینیشده از جانب شارع مقدس در جامعه و یا بهرهبرداری اشتباه عدهای از این ظرفیتهای فقهی و قانونی و یا قضاوتهای اشتباه مردم نسبت به افراد متمایل به ازدواج موقت، افراد ترجیح میدهند که به ازدواج سفیدروی آورند که در حقیقت نه ازدواج و نه سفید است بلکه یک همباشی سیاه است.
نباید فراموش کرد که ازلحاظ فقهی اینها قابل تصحیح نیستند؛ چراکه اصلاً طرفین قصد ازدواج به آن معنا را ندارند و اینطور نیست که مثل ازدواج معاطاتی باشد. ازدواج معاطاتی؛ یعنی ازدواجی که در آن لفظ وجود ندارد منتها افعالی وجود دارد که بر همان رابطه زوجیت دلالت میکند. هرچند بر طبق نظر اکثر فقها ازدواج معاطاتی هم درست نیست و باید الفاظی که مبرز قصد ازدواج طرفین است وجود داشته باشد.
لذا در ازدواج سفید حتی این هم وجود ندارد؛ یعنی اینطور نیست که اینها قصد ازدواج به معنای مصطلح را داشته باشند بلکه فقط قصد در کنار هم بودن و تأمین نیازهای خودشان را دارند؛ بنابراین این اصلاً ازدواج نیست و رابطهای نامشروع است که مستلزم حدود الهی بوده و فرزندان حاصل از آن فرزندانی نامشروع بهحساب میآیند که از حمایت قانونی برخوردار نخواهند بود.
پس اسباب ایجاد چنین ازدواجی که اصل آن در نگاه غرب بوده و بعد از انقلاب جنسی ایجادشده است، در کشور ما چند عامل است؛ مباحث راحتطلبی و تغییر سبک زندگی، قوانین دست و پاگیر در مسئله ازدواج است که باعث ترس و دلهره جوانان و عدم گرایش افراد به ازدواج شده است ازجمله مهریه، نحله، اجرتالمثل و تنصیف دارایی. برای تسهیل ازدواج مسئولان میتوانند در میزان تعهد در ازدواج تنوع داشته باشند. توجه داشته باشید که سندهای ازدواج حال حاضر فقط یک نوع هستند؛ یعنی همه افراد با نگرشها، تحصیلات، افکار و فرهنگ مختلف وارد یک مدل ازدواج میشوند و آنهم ازدواجی است که در سندهای ازدواج کنونی شکلگرفته است. در این سندها شروطی ذکرشده که طرفین همه این تعهدات را میدهند. البته امضای شروط ضمن عقد در ازدواج، اختیاری است، اما ازآنجاییکه تقریباً تمامی این شروط به نفع زنان و دفاع از حقوق آنان است، اگر مردی بخواهد برخی از اینها را امضاء نکند در مظان تهمت و اتهام است که قصد او فریبکاری است و میخواهد با امضاء نکردن بعضی از این شروط ضمن عقد، بعد از ازدواج سوءاستفاده کند. به نظر میرسد بتوان حداقل ۱۰ سند ازدواج طراحی نمود. برای نمونه زنی که شاغل یا در حال تحصیل است و میخواهد ساعتهای زیادی را بیرون از خانه باشد، بهطورقطع نباید تعهدات مرد نسبت به وی در مقایسه با زنی که تماموقت خود را در خانه و در کنار همسر و فرزندان سپری میکند یکسان باشد؛ لذا مطلوب است میزان تعهدات سندهای ازدواج مختلف بوده و افراد با انتخاب خودشان وارد یکگونه از انواع مختلف ازدواج شوند و درواقع این تعهدات باید مدیریت شود.
به دلیل وجود تنها یک مدل ازدواج دائم که آنهم بسیار پر تعهد است، امروزه بسیاری از افراد زیر بار ازدواج نمیروند و تمایل دارند یک رابطه با تعهد کمتری را نسبت به دیگری داشته باشند و لذا به سراغ ازدواج سفید میروند.
مسئله بسیار مهم دیگر که عاملی برای گسترش ازدواج سفید برشمرده میشود، وجود اختلافات بسیار زیاد در بین خانوادهها است. در جامعه امروزی میزان طلاق بسیار بالا است و در برخی از شهرها ازجمله تهران این مسئله به یکسوم و در برخی از مناطق به نصف رسیده است. شکسته شدن قبح طلاق و وجود اختلافات زیاد بین زن و شوهرها که غالباً این اختلافات به سمت قضایی شدن و رفتن به دادگاه کشیده میشود، یکی از ریشههای اساسی افزایش زندگیهای هم باشی است.
باید دانست در اکثر موارد همسران مهارت ابراز محبت به یکدیگر، ارتباط و رابطه جنسی، کنترل خشم و فرزند آوری و فرزند پروری را بلد نیستند و همین مسائل منشأ اصلی اختلافات میشود. در این راستا باید نهادهای اجتماعی و فرهنگی مراکز آموزشی و مشاورهای را تقویت کنند تا از طریق کاهش این اختلافات خانواده بانشاط و پویایی به مسیر خویش ادامه بدهد. لذا مراکز فرهنگی و توجیهی رسانه باید این ضرورت را برای خانوادهها ایجاد کنند که افراد این آموزشها و مهارتآموزیها را ضروری بدانند. باید دانست دادگاه خانواده درمان تمام مشکلات نیست بلکه درمان یک قشر خاص است. نهادهای دولتی و سازمانهای مردمنهاد، با کاهش هزینههای مشاوره خانوادگی به خانوادهها کمک کنند تا بهراحتی به مشاوران امین دسترسی داشته باشند و بتوانند مشکل خودشان را با مشاوره حل کنند.
شایانذکر است گاهی اوقات منشأ اختلافات بین زن و شوهر ندانستن نیست بلکه ناتوانی است؛ یعنی زن و مرد وظایف خودشان را میدانند ولی نمیتوانند ایفای وظایف کنند. برخی از این نتوانستن مربوط به وظایف خاص زناشویی است که مثلاً مرد توانایی ارتباط جنسی مناسب و فعال را ندارد. در این زمینه باید مسئولان شرایطی را فراهم آورند تا افراد بتوانند با مراجعه به مراکز پزشکی و درمانی پیگیر این مسئله شوند. البته بعضی از ناتوانیهای جنسی هم منشأ دارد که آن نیز باید حل شود.
بخش دیگر از مشکلات منشأ اقتصادی داشته و مربوط به امور مالی است. در اینجا سیستمهای دولتی و NGO ها باید به مسیری جهتدهی شوند که از چنین خانوادههایی حمایت کنند تا مانع از فروپاشی، جدایی و از بین رفتن یک خانواده به خاطر نتوانستن شوند.
شایانذکر است قسم دیگر از اختلافات، منشأ نافرمانی دارد؛ یعنی مرد یا زن، وظایف خودش را میداند و میتواند آنها را انجام دهد اما به دلیل دارا بودن روحیه سرکشی، نافرمانی کرده و حق را نمیپذیرد. در بین اقسام مختلف تنها این قسم هستند که باید به دادگاهها و مجامع قضایی مراجعه کنند و بخواهند مشکل خودشان را حل کنند؛ زیرا در اینجا قانون او را الزام خواهد کرد.
بنابراین وجود مشکلات ناشی از سه عامل ندانستن، نتوانستن و نافرمانی در خانوادهها بسترساز عدم رغبت جوانان به شروع چنین زندگیهای پرمشقت و پر نزاعی شده که در آنها عشق و آرامش وجود ندارد؛ پس وارد ازدواجی شوند که فاقد تعهدات بوده و آزاد و رها باشند که این مقصود در ازدواج سفید برای ایشان حاصل میگردد.
پیامدهای ازدواج سفید برای آینده کشور ما چیست؟
ازدواج سفید پیامدهای منفی بسیاری دارد که عمده این پیامها مربوط به زنان است؛ چراکه در ازدواج سفید معمولاً زنها بازیچه طرف مقابل شده و آسیب میبینند.
وضعیت ازدواج سفید در ایران را چطور ارزیابی میکنید و پیشبینی شما برای آینده نزدیک چیست؟
اگر وضعیت قوانین، نوع سبک زندگی، نوع نگاه افراد به دنیا و مدیریت اختلافات خانوادگی با همین وضعیت پیش برود، بهطورقطع گرایش جوانان به ازدواجهای کم تعهد، اعم از ازدواج موقت و ازدواج سفید بیشتر خواهد شد. در این راستا باید نگاه قانونی، فرهنگی و عرفی به ازدواج تعدیل و درست شود. قوانین باب مهریه، باید از قانون نحوه محکومیتهای مالی خارج شود و افراد در هنگام ازدواج بر اساس توانایی بالفعل و یا قریب به فعلیتشان مهریه را تعیین کنند. به نظر میرسد بهترین راهکار در این خصوص، تعیین مهریه بر اساس توان بالفعل مرد باشد؛ زیرا مهریه، هدیه و بلاعوض است و اگر مسئله آن حل شود در ترغیب جوانان به تشکیل خانواده رسمی بسیار مؤثر خواهد بود. مضاف بر آن تا حد فراوانی از میزان پروندههای سیستم قضایی نیز کاسته خواهد شد.
لذا در مرحله اول باید قوانین اصلاح شود و این دیدگاه که مرد تعهدات بسیار زیادی در قبال زن در اذهان افراد اصلاح گردد. در مرحله دوم با کمک به خانوادهها در راستای حل اختلافات و جهتدهی درست برای درمان و حل مشکلات خانوادگی، راهکارهای قضایی به حداقل برسد.
نکته بعدی این است که مسئولان فرهنگی و حوزوی باید در جهت تقویت سیستم داوری مدنظر نگاه قرآنی و دینی که همان حکم است، برای حل اختلافات خانوادگی تلاش کنند. البته قابلذکر است منظور از حکمیت و داوری، داوریهای الزامی که طبق قانون حمایت از خانواده، در زمان درخواست طلاق از سوی یکی از زوجین به آنجا ارجاع میدهند، نیست؛ چراکه این داوران عمدتاً بر اساس نگاه و دغدغههای خودشان مطالبی را مطرح میکنند که در اکثر موارد هم به سازش منجر نمیشود.
باید خاطرنشان شد معمولاً زنان و دخترانی که وارد ازدواج سفید میشوند، در اکثر قریب به موارد ایشان این نوع از زندگی را مقدمهای برای ازدواج رسمیشان در آینده میدانند و اگر بدانند که وضعیت آینده آنها مبهم است، ممکن است بسیاری از آنها اصلاً وارد چنین ازدواجی نشوند؛ زیرا در این نوع ازدواجها معمولاً به حقوق زن اجحاف میشود.
بنابراین هرچقدر شرایط ازدواج دائم و رسمی سختتر شده و حقوق و قوانینی وضعشده به نفع زنان باشد بهگونهای که مرد در مضیقه و مشقت قرار گیرد، این در نگاه کلان به نفع خانواده و حتی به نفع زنان نیست؛ چون با این حجم از تعهدات رغبت مردان برای ازدواج کم میشود و در سطح کلان خانواده تشکیل نمیشود و همچنین زنان دچار تجرد میشوند. بر اساس آمار امروزه تجرد قطعی برای زنان و مردان گسترش بسیاری پیداکرده و درصد بسیار زیادی از زنان دچار تجرد قطعی شدهاند. درواقع به خاطر مشکلات ایجادشده دیگر زمینه ازدواج برای آنها فراهم نیست.
تأثیر قوانینی همچون مهریه و عرفهای رایج مانند جشن ازدواج و جهیزیه بر رواج ازدواج سفید چگونه است؟
در نگاه ابتدایی نیاز به ازدواج، همسر و تأمین نیازهای جنسی و عاطفی یک مسئله فطری و غریزی است که انسان باید به این مسئله رسیدگی کند. انسان تا مدتی میتواند برای نیازهای خود محدودیت ایجاد کند و یا این نیازها را سرکوب کند اما بعد از مدتی صبر انسان تمام میشود. درآیات قرآن نیز میفرماید تا مدتی صبر کنید تا خدای متعال برای شما گشایشی فراهم کند. رهبانیت و عزوبت در نگاه دینی مذموم شمردهشده است؛ بنابراین این نیاز وجود دارد. از طرف دیگر مشکلات زیادی در جامعه اسلامی ما بر اساس قواعد و بخشی هم به دلیل ساختار قوانین ایجادشده است. مضاف بر آن برخی مباحث فرهنگی نیز ازدواج را به مسئلهای پرمشقت تبدیل نموده است که از آن جمله میتوان به بحث مهریه از طرف خانواده، جهیزیههای سنگین، چشموهمچشمی و رقابتهای مختلف نسبت به هم مخارج عروسی و ولیمه دادن اشاره نمود. این هزینههای گزاف مسئله بسیار مهمی است که افراد را به نهادهای جایگزین سوق میدهد؛ وجود مسیر سخت و پر تعهد در ازدواجهای رسمی ولو به تأمین نیاز جنسی و عاطفی و ایجاد آرامش، قاعدتاً افراد به نهادهای جایگزین هدایت میکند. حال این نهادهای جایگزین یا ازدواج موقت است که مختص افرادی است که تعهدات دینی داشته و نمیخواهند از چارچوب شریعت خارج شوند و یا ازدواج سفید است که الگوبرداری شده از جوامع غربی میباشد. نکته حائز اهمیت اینکه در زمان ما به دلیل شناخت ناکافی افراد از یکدیگر، اعتماد کافی وجود ندارد؛ لذا سعی میکنند با تعهدات و گرههای مالی ازجمله مهریههای سنگین طرف مقابل را بهگونهای به زندگی مقید کنند که البته این راهی اشتباه است.
بهعبارتدیگر این نیاز وجود دارد و چون نیاز از مسیر طبیعی و درست خویش که همان ازدواج دائم است تأمین نمیشود افراد به نهادهای جایگزین فکر میکنند؛ لذا اگر مسئولان مسیر اصلی را هموار کنند و با نگاه صحیح به ازدواج دائم، ازدواج آسان را ترویج کنند بهطور حتم گرایش به ازدواجهای سفید کم خواهد شد.
خلاصه راهکارها:
- قانونگذار قوانین باب مهریه را از قانون نحوه محکومیتهای مالی خارج کرده و افراد در هنگام ازدواج بر اساس توانایی بالفعل و یا قریب به فعلیتشان مهریه را تعیین کنند.
- نهادهای فرهنگی و اجتماعی در راستای حل اختلافات و جهت دهی درست برای درمان و حل مشکلات خانوادگی تدابیری بیندیشند.
- مسئولان فرهنگی و حوزوی در جهت تقویت سیستم داوری مد نظر نگاه قرآن که همان حکم است، برای حل اختلافات خانوادگی تلاش کنند.
- رسانهها در راستای روشنگری و ممانعت از اجحاف در حقوق زنان، با تولید محتوای تخصصی ایشان را از عواقب مبهم و منفی زندگی هم باشی مطلع سازند.
- مسئولان قانونگذار با تسهیل قوانین ازدواج دائم زمینه ساز کاهش حجم تعهدات مردان در ازدواج و در نتیجه کاهش آمار تجرد قطعی زنان در سطوح کلان خانواده شوند.
- قانون گذار با تصویب قوانینی در خصوص به رسمیت شناختن ازدواج سفید امکان پیگیری حقوقی و قضایی را در مواجهه با پیامدها و عدم تعهدات طرفین فراهم آورد.
- مسئولان فرهنگی و حوزوی در راستای تأمین مشروع نیازهای عاطفی و جنسی افرادی که شرایط ازدواج دائم را ندارند، به فرهنگ سازی ازدواج موقت در اجتماع همت گمارند.
- مسئولان در راستای تسهیل شرایط ازدواج، در میزان تعهدات سندهای ازدواج تنوع ایجاد نمایند.
- مسئولان فرهنگی و صدا و سیما در خصوص افزایش مهارت ابراز محبت و ارتباط و رابطه جنسی، کنترل خشم و فرزندآوری و فرزندپروری در بین همسران این ضرورت را برای خانوادهها ایجاد کنند که افراد این آموزشها و مهارت آموزی ها را ضروری بدانند.
- نهادهای دولتی و سازمانهای مردم نهاد، با کاهش هزینههای مشاوره خانوادگی به خانوادهها کمک کنند تا به راحتی به مشاوران امین دسترسی داشته باشند و بتوانند مشکل خودشان را با مشاوره حل کنند.
- مسئولان از لحاظ اقتصادی و فرهنگی شرایطی را فراهم آورند تا افراد بتوانند با مراجعه به مراکز پزشکی و درمانی پیگیر ناتوانیهای جنسی خود شوند.
- سیستمهای دولتی و NGO ها باید به مسیری جهتدهی شوند که از خانوادههای کم برخوردار حمایت کنند تا مانع از فروپاشی خانوادهها شوند.
مرکز پژوهشی مبنا
...............................
[1]. نساء، 4.