دین و دینداری از عواملی است که همواره در تاریخ بشری در زمانها و مکانهای گوناگون، پای ثابت تحولات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بود. در دوره کنونی نیز با وجود تحولات فراوان در عرصههای گوناگون حیات بشری و شتابان بودن تحولات، همچنان دین و دینداری اثرگذار و تعیینکننده است. این اهمیت در جامعه ایرانی که حاکمیتی دینی با آرمانهای برگرفته از اسلام دارد؛ دوچندان میشود؛ ازاینرو برای توصیف و تحلیل وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی و استخراج فرصتها و تهدیدهایی که مرتبط با دینداری هستند، مطالعه و تحلیل وضعیت دینداری جامعه بایسته است.
مرکز پژوهشی مبنا در سالنمای وضعیت دین و دینداری در ایران 1398 کوشید میزان دینداری ایرانیان را ترسیم کند و عوامل مؤثر بر آن را نمایان سازد. نتیجه آن پژوهش نشان داد، میزان دینداری ایرانیان در دهههای گذشته، تغییر چندانی نکرده است و دینداری در ایران بیشتر از آنکه افول کند، در حال تغییر است. لازمه این نتیجه، بررسی کیفیت دینداری و گونهشناسی دینداری بود. سالنمای وضعیت دین و دینداری 1399 کوشید با استفاده از مصاحبههای نیمهساختاریافته با اساتید، نظرسنجی نخبگان، پیمایش میدانی و تحلیل یافتههای دیگر پژوهشها، وضعیت کیفی دینداری در ایران را تحلیل کند و دستآخر راهبردها و راهکارهای نخبگی درباره بهبود وضعیت دینداری و کاهش چالشهای مرتبط با آن را پیش نهد. برخی از مهمترین یافتههای سالنمای دین و دینداری 1399 به این شرح است:
1. میزان دینداری: میزان دینداری ایرانیان در چهل سال اخیر، تغییر چندانی نداشته است؛ هرچند با شیب ملایم در حال کاهش است. آنچه در دینداری ایرانیان مشهود است، تغییر و تکثر نوع دینداری است.
2. پنداشت عمومی از دیندار بودن خود و جامعه:
نتایج پیمایش نشان میدهد، پنداشت ایرانیان از دینداری خود بیشتر از دیندار دانستن جامعه است.
3. گونهشناسی دینداری:
برای گونهشناسی دینداری ایرانیان از 3 شیوه استفاده شده است:
الف. نظرات نخبگان جامعه: با مصاحبههای نیمهساختاریافته با 17 تن از اساتید شاخص؛
ب. نظرسنجی نخبگی درباره دینداری از دیدگاه 54 نفر کارشناس؛
ب. پیمایش عمومی گونهشناسی دینداری ایرانیان در سال 1399 با 2674 جامعه نمونه.
تجمیع هر سه روش نشان میدهد دینداری ترکیبی شریعتمحور-اخلاقی، فراوانترین گونه دینداری میان ایرانیان است اما اولاً شریعتمحوری صرف در حال ضعیفشدن است و از ثانیاً اخلاقی بودن نباید رهزن شود که جامعه به سمت اخلاقی بودن کشیده میشود. بلکه مصاحبههای میدانی نشان میداد، اخلاق غیردینی بیشتر مدنظر سوژهها هستند. علاوه بر اینگونه دینداری، گونه عاطفی-عرفانی نیز دینداری ترکیبی پربسامدی میان ایرانیان است. دینداری عاطفی را میتوان در افزایش مناسک و آئینهای دینی و میزان اهمیت و جایگاه آن در دینورزی ایرانیان جست. جنبه عرفانی اینگونه نیز بیش از اینکه ارتباط وجودی و درونی با سویه عرفان به معنای خاص باشد، بیشتر معنویت صرف است که به جنبه عاطفی نزدیکتر است.
4. آینده دینداری ایرانیان در دیدگاه نخبگان:
از نظر خبرگان در 10 سال آینده دینداری تركیبی (شریعتمدارانه-اخلاقی)، دینداری شریعتمدارانه و دینداری تركیبی (عاطفی-مناسكی) كاهش پیدا خواهند كرد. در مقابل دینداری عاطفی بیشترین میزان و رشد را داشته و بعد از آن دینداری مناسكی رشد خواهد کرد. تکثر گونههای دینداری بیش از هر دوره؛ ارتقای جایگاه مراجع نواندیش؛ کاهش کارکرد هویتی دینداری و جایگزینی سایر منابع هویتبخش؛ نمود بیشتر معنویتگرایی و تقویت فرقههای نوپدید دینی؛ تقویت مناسکگرایی جمعی و ... از ویژگیهای محتمل دینداری ایرانیان در آینده است.
4. راهبردهای پیشنهادی: (4 سیاست کلی و راهبردهای آنها):
الف: بهبودبخشی نظام مدیریت دینی
• کارآمدسازی فعالیت نهادهای فرهنگی
• تقویت بعد پژوهشی دین
• بازنگری در رویکردهای دینی حاکم
• کیفیتبخشی به حوزههای علمیه
ب: بازتنظیم نسبت بین دولت و دین
• بازنگری در نقش اجتماعی دین
• ورود اخلاقی و عقلانی به بازار دین و اجتناب از سرکوب
• انحصارشکنیهای گفتمانی و فضادهی به جایگزینهای قابل کنترل
• اجتماعی کردن دین و اجتناب از تبلیغ مستقیم و ظاهری دین
ج: آسیبزدایی موانع فرهنگی دین
• اتخاذ رویکرد خانوادهمحوری در تربیت دینی
• چارهجویی جدی در خصوص خلقیات منفی ایرانیان
د: تقویت کارایی دولت دینی و افزایش مقبولیت نهادهای دولتی
• بازنگری در سیاست هویت
• عملگرایی و تقویت کارآمدی
• مردمی نمودن اداره جامعه و نظارت بر آن