پنج شنبه, 09 تیر 1401 20:59

چرا کنکور حذف نمی گردد؟

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

در باب پایستگی کنکور یا چرا کنکور حذف نمی گردد؟

یادداشتی از آقای دکتر حمیدطالب -مدیر هسته‌ی آموزش مرکز پژوهشی مبنا

 آزمون متمرکز کنکور امسال در شرایطی برگزار شد که نهادهای تصمیم‌گیر قرار است از سال آینده مقدمات حذف آن را فراهم کنند. البته همه با آسیب‌های مختلف این آزمون آشنا هستند و همین آگاهی عمومی اجماعی را برای حذف آن شکل داده است؛ اما به نظر می‌رسد تصور ما از این آسیب‌ها، شیوه‌ی حذف آن را مشخص می‌کند. رشد مؤسسات و بازار خصوصی کنکور، نابرابری آموزشی، حافظه‌محوری، استرس و فشارهای روحی و کاهش مهارت‌های زندگی از جمله مهم‌ترین آسیب‌‌های این آزمون هستند؛ اما آیا روشی که برای حذف کنکور در نظر گرفته شده است مانع این آسیب‌ها خواهد شد؟

  امسال در شب آزمون کنکور، مسئولین ارشد سازمان سنجش، آموزش‌وپرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتگوی خبری شبکه‌ی خبر سیما درباره‌ی روش حذف کنکور اتفاق‌نظر کامل داشتند. بر طبق این نظر، آزمون‌های متمرکز در طول دوره‌ی متوسطه‌ دوم باید به تدریج جایگزین آزمون چهارساعته‌ کنونی گردد. در این گفتگوی خبری مشخص شد که این وضعیت مطلوب از سال ۱۳۸۷ با مصوبه‌ی مجلس در حال پیگیری است و تنها به این دلیل اجرا نشده که آموزش و پرورش هنوز نتوانسته است با طراحی آزمون‌هایی استاندارد، کیفیت سوابق تحصیلی دوره‌ی متوسطه‌ی دوم را محاسبه کند. به نظر می‌رسد با این تصمیم کنکور جدیدی شکل خواهد گرفت چراکه استرس و فشار روحی دانش‌آموزان، آزمون‌های متمرکز، استاندارد و کشوری و مؤسسات خصوصی فعال در بازار کتاب‌های کمک‌درسی و کلاس‌های تقویتی این‌بار برای تقویت سوابق تحصیلی دانش‌آموزان بسیج خواهند شد. به نظر می‌رسد که با این سیاست‌گذاری، آزمون‌محوری و رقابت حتی بیشتر گسترش خواهد یافت.

  امروزه در دوره‌ی ابتدایی بیشتر کشورها شیوه‌های جدیدی به کار گرفته می‌شود که با حافظه‌محوری و آزمون‌های استاندارد ناسازگارند. در این شیوه‌های جدید بر یادگیری فعال، مهارت‌های زندگی، اهمیت تفاوت‌های فردی، تقویت استعدادهای متنوع و خلاقیت دانش‌آموزان تأکید می‌شود. در سال‌های گذشته حذف نمره و آزمون از دوره‌ی ابتدایی، هرچند به‌صورت ناقص، اما بر همین اساس انجام شد؛ اما با این سیاست جدید کنکوری، فاصله‌ی میان کنکور با دوره‌ی ابتدایی کاهش خواهد یافت. روند این سیاست‌گذاری‌ها نشان می‌دهد، آزمون‌ها هرسال سنگین‌تر و ذهنی‌تر خواهند شد و در مراحل بعدی به احتمال زیاد با دخالت دادن سوابق تحصیلی مقاطع پایین‌تر، دیگر از آموزش ابتدایی نیز چیزی باقی نخواهد ماند.

 اما چرا در این سیاست‌گذاری برای حذف کنکور به این واقعیت‌ها توجه نشده است یا لااقل در کنار چنین تصمیمی از تحول یا تغییر اساسی در سیاست‌ها نشانی نمی‌بینیم؟ پاسخ را باید در نگاه و تصور سیاست‌گذاران جستجو کرد. ازنظر اینان رقابت شدید بر سر برخی از رشته‌های خاص، چاره‌ای جز کنکور و آزمون‌های متمرکز باقی نمی‌گذارد. شاید همین نوع نگاه باعث شد که شورای عالی انقلاب فرهنگی برای چاره‌ی کنکور به جای مشورت با جامعه‌شناسان و روان‌شناسان آموزش، صاحبان مؤسسات خصوصی کنکور را به مشورت فرا بخواند.

 به نظر می‌رسد با طرح برخی پرسش‌ها می‌توان ابعاد ریشه‌ای پدیده‌ی کنکور را روشن‌تر ساخت. اگر سیاست‌گذاران به دنبال پاسخ این پرسش‌ها باشند راهبردهایی به دست خواهد آمد برای این‌که به‌جای حذف کنکور، زمینه‌ی گسترش بیشتر آن فراهم نشود.

  • «چرا در نوع نگاه حاکم بر جامعه‌، یادگیری و آموزش با کسب درآمد و شغل و تحصیل گره خورده است؟»
  • «چرا برای بسیاری از خانواده‌ها و دانش‌آموزان مسیر کسب درآمد و اشتغال فقط از دانشگاه و رشته‌هایی خاص می‌گذرد؟»
  • «چرا نظام آموزش و پرورش با سرمایه‌گذاری بر شیوه‌های جدید آموزش و مهارت‌افزایی، رقابت در رشته‌های خاص را کاهش نمی‌دهد؟»
  • «چرا در کل نظام آموزش کشور از اهمیت آموزش ابتدایی غفلت شده است و در عوض، آموزش عالی و دانشگاه‌ها بیشترین اولویت و بودجه را دریافت می‌کنند؟»
  • «چرا دانش‌آموزان در آزمون‌هایی شرکت می‌کنند که منفعت مؤسسات خصوصی با پیچیدگی این آزمون‌ها، رد شدن دانش‌آموزان در آن‌ها و شرکت در کلاس‌های تقویت مهارت تست‌زنی گره خورده است؟».

 

مرکز پژوهشی مبنا

بازدید 173 آخرین ویرایش در دوشنبه, 13 تیر 1401 19:36
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز پژوهشی مبنا است