تأخیر در انجام برخی طلاقها زمینهساز خیانت زناشویی، خشونت زناشویی، شوهر کشی و یا زن کشی خواهد شد که عامل این مسئله مشاور طلاقی است که با سطحینگری و با عدم تعمق در این کار باعث این آسیب جدی شده است.
به نظر شما شاخصهای مرکز مشاوره و مشاوران مطلوب چیست؟ و اینکه چه میزان وضعیت فعلی جامعه ما با شاخصهای مطلوب فاصلهداریم؟
مشاوره پیش از طلاق چند سالی است که در ایران مطرح و بیشتر به آن توجه شده است. علت این امر وجود مشکلات متفاوت بعد از طلاق، برای زوجین و فرزندان آنها میباشد؛ لذا میبایست در درجه اول از طلاق پیشگیری نمود و در صورت عدم موفقیت به پیشگیری، زمینه کاهش آسیبهای طلاق را فراهم آورد. بهعبارتدیگر هدف از مشاوره طلاق در گام اول، بینش دهی و مهارت افزایی زوجین در راستای ایجاد فرصت دوباره برای بهبود و ساماندهی زندگی خویش و در مرحله دوم، استمداد ایشان جهت انجام طلاق همراه با احسان و یا طلاق معروف بر اساس اصطلاح «سراحاً جمیلاً» است.
بر این اساس مشاورههای پیش از طلاق امری لازم و مفید میباشد؛ البته برخی نهادها هستند که در این مسئله درگیر میشوند که از آن جمله میتوان به بحث حکمیت اشاره نمود. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «حَکمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَکمًا مِنْ أَهْلِهَا»[1]، مقصود از این آیه افراد سرشناس فامیل، روحانیون، بزرگان منطقه و همه نهادهایی هستند که امکان کمکرسانی دارند؛ البته اینها نمیتوانند جایگزین خوبی برای مشاوره باشند؛ چراکه آن مسئله حکمیت است و امروزه مشکلات خانوادهها بهاندازهای پیچیده شده است که در بسیاری از اوقات یک روحانی و یا یک بزرگ فامیل توانایی حل مسائل، پیشگیری از جدایی و یا اجرای یک جدایی سالم را ندارند. در اینجا ضرورت دارد که یک مشاور تخصصی وارد میدان شود و در کنار بحث حکمیت از تخصص وی هم بهره برده شود.
لذا اصل این کار لازم است؛ زیرا در شرایط حاضر به دلیل پیچیدگیهای زندگی خانوادگی و اختلافات و ارتباطات زیاد و متنوع موجود در خانوادهها، خطرات بیشتر و نگاههای افراد و ارزشهای خانواده تغییر کرده است. به همین جهت نیاز است که افراد متخصص ماهر در این زمینه ورود نمایند؛ پس تا اینجا دو اصل ضرورت مشاوره پیش از طلاق و یا مشاور خانواده روشن شد.
در خصوص شرایط و مؤلفههای یک مشاور، واقعیت این است که مشاوره پیش از طلاق یک مشاوره روانشناختی است؛ یعنی اصل در آن، مسائل روانشناختی زن و شوهر و روابط آنها است. روابط زن و شوهر ابعاد مختلفی ازجمله ابعاد حقوقی، اخلاقی و جسمی دارد. نکته حائز اهمیت اینکه 80 تا 90 درصد ابعاد ارتباطی زن و شوهر را ابعاد روانشناختی رابطه ایشان تشکیل میدهد و ابعاد اخلاقی، اعتقادی و سایر مسائل حقوقی باید در ضمن مسائل روانشناختی طرح شود.
پس با فرض این استدلال که غالب مشاوره پیش از طلاق، بحث روانشناختی است، مشاور پیش از طلاق باید یک روانشناس خوب باشد. مطلوب است که ایشان حداقل دارای مدرک کارشناسی ارشد روانشناختی بوده و ازنظر علمی و تخصصی پایههای دانش روانشناسی در آنها قوی باشد؛ زیرا شناخت تفاوتهای زن و مرد شامل رفتار، انگیزه، تفکرات، اطلاعات و معیارها از مؤلفههای روانشناختی است و اگر مشاور، دانش پایهای قبلی را نداشته باشد توانایی انجام کار را نخواهد داشت.
نکته بعدی اینکه مشاور باید دورهها و کارگاههای مشاوره طلاق را گذرانده باشد. بهعبارتدیگر داشتن دانش کارشناسی ارشد روانشناختی و مشاوره کفایت نمیکند؛ بلکه باید مهارت نیز کسب کرده باشند.
شرط لازم دیگر برای یک مشاور طلاق، دارا بودن اخلاق حرفهای مشاوره است؛ چراکه تعدی از آن، منجر به آسیبهایی خواهد شد؛ پس نکته سوم آموزش اخلاق حرفهای مشاوره است.
مسئله دیگر اینکه مشاور طلاق باید با پویاییهای ایرانی و اسلامی آشنا باشد؛ زیرا جامعه ما یک جامعه اسلامی و ایرانی است. مشاوران ما باید با تکیهبر برخی متون و قواعد اسلامی، با مبانی اسلام در ازدواج و طلاق و احکام آن آشنا باشند. یک مشاوره طلاق باید ازنظر نظری و علمی ارزشهای خانواده از نگاه اسلام را دانسته و دانش روانشناسی خود را در مسائل ارزشهای اسلامی و دینی انسجام دهد.
اما مراکز مشاوره در وهله اول باید مجوز خود را گرفته و پروانه داشته باشند. مضاف بر آن مدیر مرکز باید مسئولیت مشاورها را بر عهده داشته و بر آنها نظارت کند. بهعبارتدیگر مرکزی باشد که از نظارت بر مشاورها غفلت نکند. نکته قابلتأمل اینکه درحرکت پرشتاب قوه قضائیه معیارهای مذکور رعایت نشده است و لذا این حرکت پرشتاب نهتنها کمک خاصی نمیکند؛ بلکه فاصله را با وضعیت مطلوب نیز افزایش داده است؛ بنابراین فاصله شرایط موجود با مطلوب بسیار زیاد است؛ یعنی علاوه بر آموزش مشاوران سابق در مراکز، مشاوران جدید نیز باید آموزش ببینند.
اگر همین وضعیت فعلی در خصوص مراکز مشاوره و مشاوران خانواده پیش از طلاق ادامه یابد، چه پیامدهایی برای خانوادههای ایرانیِ مراجعهکننده میتوان انتظار داشت؟
ازجمله مهمترین مسائلی که باعث افزایش نگرانیها از آسیبهای موجود در مشاورههای طلاق قوه قضائیه، بهزیستی و سازمان نظام است، سطحینگری نسبت به مشکلات و مسائل زوجین است. بهبیاندیگر مشاوری که دارای قوت روانشناختی نیست، نمیتواند مسئله زن و شوهر را حل کند.
لذا اولین مشکل، سطحینگری در مسائل زوجین است. اگر کسی به درگاه طلاق رسید، بهطورقطع با مشکلات روانی، شخصی، ناسازگاری و اختلال روانی مواجه است؛ چراکه دو فرد سالمی که از اختلال روانی شدید رنج نبرند، غالباً میتوانند باهم بسازند مگر اینکه اتفاقی بیافتد که آن را هم مدیریت میکنند. البته گاهی ازدواج اجباری بوده و در زمان ازدواج خانم در سن بسیار پایین است و بعد از بالا رفتن سن ایشان یکسری معیارهای جدید پیدا میکند، در این صورت تناسب و کفویت نیست و غالباً باهم مشکل عمومی دارند.
نکته بسیار مهم اینکه ممکن است سطحینگری مشاوران، موجب کاهش آمار طلاق شود؛ اما از طرف دیگر منجر به آسیب بسیار بزرگ عدم تحقق طلاقهای لازم خواهد شد. نباید فراموش کرد که طلاق زوجه سازگار در نزد خداوند مبغوض است؛ اما طلاق فرد تنوعطلب در زمره طلاقهای ناسازگار است.
بهطور مثال اگر زن و شوهر و مخصوصاً زن نسبت به شوهر به هر دلیلی نفرت داشته باشد و دادگاه مانع از طلاق آنها شود، در اینجا غالباً شوهر وارد رابطه سوم شده و حتی اگر با همسر خود ارتباطی هم داشته باشد این ارتباط، ظاهری و صوری است و لذا زن محبت را دریافت نمیکند. همین مسئله در برخی موارد موجب میشود که زن به رابطه دیگری سوق پیدا کند. بهبیاندیگر تأخیر در انجام اینگونه طلاقها زمینهساز خیانت زناشویی، خشونت زناشویی، شوهر کشی و یا زن کشی خواهد شد. عامل این مسئله مشاور طلاقی است که با سطحینگری و با عدم تعمق در این کار باعث این آسیب جدی شده است.
اما آسیب دوم مشاوره طلاق که خصوصاً در خانمهای مشاور طلاق در مراکز قوه قضائیه و در مراکز دیگر رخ میدهد، نگاه طرفدارانه از زن و اهمیت دادن به زن است. در اینگونه موارد، راهحل ایشان این است که میخواهند از یک خانمی حمایت کنند؛ ولی درواقع این حمایت مقطعی و کوتاهمدت است. بهطور نمونه، در موردی که شوهری خیانت کرده، زنی را صیغه کرده و یا خشونت بدی داشته است، اگر مشاور، خانم باشد در برخی موارد بهصورت احساسی عمل میکند. به این صورت که مصلحت بلندمدت این خانم را فدای مصلحت کوتاهمدت کرده و او را تشویق به طلاق میکند و یا به پیشگیری از طلاق کمک نمیکند. درحالیکه اگر این خانم رابطهاش را با شوهر خود ادامه دهد بهاحتمالزیاد، مرد به سمت زندگی، فرزندان و اصل خود برمیگردد. او به سراغ فرع رفته است ولی به اصل برمیگردد؛ اما ممکن است مشاور از سر دلسوزی - نه از روی دشمنی - این رابطه را منجر به طلاق نماید که این مسئله بیشتر در بین مشاورین خانم شایع است.
طبق پژوهشها، عدم رویکرد یکپارچه به خانواده از سوی مشاوران از یکسو و بالا بودن هزینههای مشاوره و عدم مراجعه افراد در زمان پیش از بحران، از مهمترین عوامل شناختهشدهاند. آیا با این موارد موافق هستید؟ درمجموع شما چه عواملی را بهعنوان تأثیر مشاوران برافزایش طلاق میدانید؟ مهمترین آنها چیست؟
بهطورکلی مشاوره طلاق باعث افزایش طلاق نمیشود؛ البته نمیتوان منکر وجود این مسئله شد؛ ولی در حد بسیار بالا نیست. به نظر میرسد برای دستیابی منصفانه به این موردنیاز باشد تحقیقی میدانی بیطرفانه انجام شود تا بتوان با قطعیت اظهار داشت که مشاوران بهاندازهای در طلاق مؤثر هستند.
نباید فراموش کرد که طلاق شرایطی است که وقتی زن و شوهر به آنجا میرسند، دیگر همه پردهها را دریده و پلهای پشت سرخود را خراب کردهاند. مسئله مهم دیگر اینکه مشاور خانواده هزینههای بالایی داشته و گاهی خانوادهها به همین سبب به مشاوره مراجعه نمیکنند؛ البته گاهی نیز عدم مراجعه به مشاوره به دلایل مالی نبوده و به جهت فقدان فرهنگ لازم و نداشتن اعتقاد به این مسئله است؛ لذا مراجعه نمیکنند و مشکلات تشدید میشود و وقتیکه دیگر نمیتوانند کاری از پیش ببرند، نزد مشاوره میروند.
مشاوری که در اینجا مشاوره میدهد، در شرایطی با آنها مواجه میشود که هر دو طرف کاملاً خسته شده و به درماندگی رسیدهاند. بهطورقطع همین خانمی که خسته شده است، اگر از ابتدا تحت نظر یک مشاور در طی 5 سال قدمبهقدم پیش میرفت، احساس میکرد که در این 5 سال پیشرفت کرده یا نکرده است. پس اگر خواستار جدایی بود میدانست که تلاش خود را کرده است؛ ولی وقتی هزینههای مشاوره بالا است، مردم نمیتوانند در زمان لازم مراجعه کنند و اینیک آسیب جدی است. بسیاری از زوجینی که در جلسات مشاوره طلاق حاضر میشوند اعتقاددارند که بحثها بسیار عالی است؛ اما الآن که به آخر خط رسیدهاند دیگر بیفایده است.
نکته بعدی اینکه مسئولان میخواهند بر مشاوره طلاق سرمایهگذاری کنند، این در حالی است که روی چیزی سرمایهگذاری میکنند که برداشت خاصی نخواهد داشت؛ اما اگر از ازدواج شروع کرده و مشاورههای ازدواج را حمایت نمایند بهطورقطع نتیجه بسیار بهتری حاصل خواهد شد. در این زمینه میتوانند نسبت به شهرهای مختلف، نرخ مشاوره را تعیین نموده و از این طریق، ابتدا آموزش پیش از ازدواج را تقویت و سپس روی مشاوره زوجی سرمایهگذاری کنند.
نکته حائز اهمیت اینکه گاهی اوقات مشاور، فرد متخصصی است که چیزهایی را که ممکن است دو سال دیگر اتفاق بیافتد را میبیند. در اینجا مشاور آن آگاهیهایی که زن و شوهر نداشتند را به آنها میگوید و آن چیزی که مشاور فهمیده است، آنها هم میفهمند و به همین دلیل آنها گاهی تصمیم قطعی به جدایی میگیرند. توجه داشته باشید که در اینجا مشاور مقصر نیست؛ زیرا مشاور چیزهایی میفهمد و به آنها هم میگوید و آنها هم به این نتیجه میرسند که درست است. بهطور مثال اگر مردی دارای اختلالات روحی بوده و جان همسر درخطر باشد و مشاور بداند که این مسیر به قتلی میانجامد میبایست این مسئله را عنوان کند و در این صورت مشاور باعث طلاق میشود.
بنابراین این منطقی که مشاوران باعث طلاق هستند، در مواردی اتفاق میافتد که بیان شد؛ لذا مشاوره نباید تعطیل شود. هرچند نقاط ضعف وجود دارد؛ اما این ضعفها نباید موجب شود که ازنظر فرهنگی مشاوره ازدواج و مشاورین تضعیف شوند.
در صورت امکان به راهکارهای اجرایی برای نهادها در حل مسئله بپردازید و ترسیم دقیقی از شیوه عملیاتی نمودن راهکارهای خود بیان کنید؟
راهکارها چند قسم است. اولین راهکار بها دادن بیشتر به مشاورههای پیش از ازدواج است. اگر مشاوران به دختر و پسر در خصوص انتخاب خود آموزش دهند در بسیاری از موارد مانع از انتخاب غلط خواهند شد و این گام اول است.
گام دوم، ترویج فرهنگی مشاورههای خانوادگی است. باید یک بیمهای برای آن در نظر گرفته شود تا بعد از گذشت چند سال که کارد به استخوان رسید، جهت جدایی مراجعه نکنند.
نکته بعدی در جلوگیری از آسیبها، افزایش آموزشها و معیارهای رسمی مشاوران ازلحاظ رفتاری، ارتقاء علمی، برگزاری کارگاهها و نظارت بر کار آنها است. این استانداردها باید رعایت شود. باید اخلاق حرفهای رعایت شود؛ چون مشاور تبادل عاطفی برقرار میکند؛ البته اینگونه آسیبها بسیار کم است؛ ولی باید مراقبت نمود و مشاوران باید قواعد اخلاق حرفهای را سالی یکبار مرور داشته باشند.
نکته بعدی در اخلاق مشاوره، تعهد مشاور نسبت به مراجع است. گاهی مشاوران طلاق آن تعهد را ندارند، آنجایی که باید ارجاع دهند نمیدهند و تعهد ضعیف است؛ بنابراین آن اخلاق حرفهای را باید ازنظر تکنیکی داشته و سپس هم آموزش اصول اسلامی در خانواده و روابط زن و شوهر را بگذرانند. باید تمام مشاوران طلاق با خانواده حداقل دو واحد را بگذرانند. بهعبارتدیگر فرد علم را بیاموزد و سپس مهارت را با نظارت افزایش دهد. بهعبارتدیگر مهارت بدون علم فایدهای ندارد.
نکته قابلتوجه بعدی نگاه غلط ما نسبت به منفور بودن طلاق است. این در حالی است که در چهارده آیه قرآن که درباره طلاق سخن میگوید، هیچ کجا در خصوص دلالت التزامی موردی یافت نمیشود. تنها چیزی که میتوان به دست آورد که امام صادق (ع) هم فرمودهاند، این است که چون خیلی شدید تکرار شده و احکامش آمده نشان میدهد که خوب نیست؛ ولی در خود آن آیه نمیتوان موردی را پیدا کرد؛ لذا این تلقی که طلاق بد است، غلط است. باید این تلقی را عوض کرد و گفت طلاقی که امکان دارد زوجین زندگی خوبی داشته باشند و امکان سازش هست، غلط است؛ ولی طلاقی که احتمال خشونت و خیانت در آن بالا باشد، غلط نیست.
زوجین در ازدواج بعد از طلاق ازنظر فرهنگی مشکلدارند و باید تلاش نمود تا مانع از طلاق شد؛ ولی آن تلاش بیشتر این باشد که آیه قرآن میفرماید: «مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ»[2]، خانمها این ویژگیها را داشته باشند، صریح قرآن است، بعد میفرماید: «ثَیبَاتٍ وَأَبْکارًا»[3]، آن بکر چیست؟ این مسئله در روایات بیانشده است. باید فرهنگ را اصلاح نمود تا ازدواج بعد از طلاق درست شود. اگر آن ازدواج بعد از طلاق درست نشود در آینده جامعه آسیبهای بسیار جدی را خواهد دید.
لذا یک آسیب مهم در قوه قضائیه این است که در راستای پیشگیریها گمان میکند هر طلاقی را عقب بیندازد خوب است. به دیگر معنا آسیب دیگر مشاوران به تأخیر انداختن طلاق است. قوه قضائیه باید بداند که در بحث تأخیر انداختن طلاق زن و مرد هر دو در معرض آسیبهای اخلاقی و روحی قرار میگیرند؛ لذا باید موانع را رفع نمود که از آن جمله مسئله مهریه است. کارشناسان حقوقی و فقهی باید درباره بحث نقد بودن مهریه تفکر کرده و راهکارهایی را ارائه دهند. بهطورقطع مهریه سنگین زن باعث تحکیم خانواده نخواهد شد. مهریه یک پشتوانه اقتصادی برای زن است، نه مانع از طلاق؛ بنابراین وقتیکه فرد مهریهاش را نقدی گرفت نیز میتواند بهخوبی با همسر خود زندگی کند؛ اما این تفکر و نگرش غلط که مهریه مختص زمان اختلاف و جدایی است، یکی از آسیبها است.
باید دانست ائمه اطهار علیهمالسلام، تأکید زیادی بر حسن رفتار زوجین و سازش با یکدیگر دارند؛ اما در هیچ جایی نفرمودهاند که طلاق ندهید؛ بلکه ایشان میفرمایند، طلاق مکروه است و مکروه است که شما زوجه سازگار را طلاق دهید.
بهعبارتدیگر درست است که در این حوزه باید تلاش نمود و مانع از افزایش آمار طلاق شد؛ ولی نه به این شدتی که اکنون انجام میشود. گرچه در حوزه طلاق مشکل وجود دارد و یک آسیب است؛ ولی اکنون آسیب بزرگتر در ازدواج است؛ لذا باید توجه داشت که ممانعت از طلاق، بسترساز افزایش خیانت، خشونت، شوهر کشی و زن کشی نشود.
به نظر شما چگونه و با چه راهبردی میتوان این عوامل را حل نمود؟ و وضعیت مشاوره و مراکز مشاوره پیش از طلاق را به وضعیت مطلوب نزدیک ساخت؟
راهبرد کلی تسهیل طلاق در قوانین و ضوابط است. مضاف بر آن مشاورهها تقویت و ازنظر مالی بیمه شوند. راهبرد کلی دیگر، گسترش آموزش همسرگزینی در کشور و مشاورههای انتخاب همسر است. راهبرد بعدی افزایش آموزشهای ابتدای ازدواج و تقویت مالی مراکز است. بهبیاندیگر فرصت مطالعاتی به اساتید و مربیان داده شود.
نکته بعدی، طرح راهنمای خانواده است. طی این طرح باید یک مشاوری که دارای حداقل تحصیلات کارشناس ارشد در رشته روانشناسی و مشاوره باشد، یک زوج را تا 5 سال زیر نظر داشته باشد. این مشاور میتواند همان مشاور پیش از ازدواج آنها نیز باشد. بر اساس طرح راهنمای خانواده بایستی در سال اول، هرماه دو جلسه برگزار شود که ضمن این جلسات زوجین در عمل آموزش ببینند. در سال سوم هر دو یا سه ماه یک جلسه برگزار شود، سال چهارم، شش ماه یکبار باشد و در سال پنجم دیگر این زوج در موارد موردنیاز میتوانند مراجعه کنند. طرح راهنمای خانواده، راهبرد بلندمدتی است که جهت اجرایی شدن با موانعی مواجه شده است. از آن جمله میتوان به بحث هزینه و مباحث مالی اشاره نمود.
نکته قابلتأمل اینکه طرح راهنمای خانواده تنها محدود به مبحث ازدواج و طلاق نیست؛ بلکه بحث این است که در بلندمدت از چه طریقی از ازدواجها حمایت شود. بهطور مثال مسئولان این طرح به دنبال خانههایی هستند که به زوجهای کمبضاعت برای مدت 5 سال با اجاره جزئی، خانه اعطا شود. به نظر میرسد که این راهبردها در بلندمدت میتواند ازدواج را تقویت نموده و در ادامه باعث افزایش حمایت مردم از نظام شود؛ لذا یکی از بحثهای آینده بحث مسکن زوجها و ایجاد چنین فرهنگی در عموم و مردم جامعه است.
خلاصه راهکارها:
- قوه قضائیه نسبت به تسهیل قوانین و ضوابط طلاق تدبیر بیندیشد.
- دولت از طریق بیمه نمودن مشاورهها از ایشان حمایت مالی داشته باشد.
- دولت آموزش دورههای همسرگزینی، مشاورههای انتخاب همسر و مشاورههای پیش از ازدواج را گسترش دهد.
- مسئولان نسبت به افزایش فرصتهای مطالعاتی اساتید و مشاوران خانواده همت گمارد.
- دولت از طریق اعطای تسهیلات مالی از طرح راهنمای خانواده حمایت کند.
- مسئولان طرح راهنمای خانواده از طریق فراهم نمودن شرایط مسکن ارزان برای زوجین زمینهساز تقویت ازدواج و افزایش حمایت مردم از نظام شوند.
- نهادهای فرهنگی نسبت به ترویج فرهنگ مشاورههای خانوادگی تلاش کنند.
- سازمان بهزیستی و سازمان نظام روانشناسی نسبت به افزایش آموزشها و معیارهای رسمی مشاوران ازلحاظ رفتاری، ارتقاء علمی، برگزاری کارگاهها و نظارت بر کار آنها توجه خاص داشته باشند.
- مشاوران در خصوص رعایت اخلاق حرفهای و عدم برقراری تبادل عاطفی دقت داشته باشند.
- مشاوران خانواده نسبت به مراجع، تعهد در اخلاق داشته باشند.
- مسئولان فرهنگی و دینی نسبت به تغییر دیدگاه جامعه در خصوص منفور بودن مطلق طلاق تلاش نمایند؛ چراکه طلاقی که امکان سازش زوجین در آن وجود دارد منفور است؛ ولی طلاقی که احتمال خشونت و خیانت در آن بالا باشد، غلط نیست.
- قوه قضائیه از به تأخیر انداختن طولانیمدت پروسه طلاق حذر کند.
- کارشناسان حقوقی و فقهی درباره مبحث نقد بودن مهریه تفکر کرده و راهکارهایی را ارائه دهند.
- نهادهای فرهنگی در خصوص افزایش فرهنگ ضرورت مراجعه به هنگام زوجین به مراکز مشاوره جهت حل مشکلات خود تلاش کنند.
- مسئولان در راستای سرمایهگذاری بر مشاورههای ازدواج در شهرهای مختلف، نرخ مشاوره را تعیین نموده و از این طریق، ابتدا آموزش پیش از ازدواج را تقویت و سپس روی مشاوره زوجی سرمایهگذاری کنند.
- مشاورههای طلاق قوه قضائیه، بهزیستی و سازمان نظام روانشناسی از سطحینگری نسبت به مشکلات و مسائل زوجین خودداری کنند.
- مشاوران طلاق خانم مستقر در مراکز قوه قضائیه از نگاه طرفدارانه به زن و اهمیت دادن بیشازاندازه به زن که موجب عملکرد احساسی و فدا نمودن مصلحت بلندمدت خانواده به مصلحت کوتاهمدت میشود، حذر کنند.
- مشاوران طلاق باید ازنظر نظری و علمی ارزشهای خانواده از نگاه اسلام را دانسته و دانش روانشناسی خود را در مسائل ارزشهای اسلامی و دینی انسجام دهند.
[1]. نساء، 35.
[2]. تحریم، 5.
[3]. همان.