چهارشنبه, 17 خرداد 1396 14:59

نقدی بر برخی پیامهای تفرقه افکن

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

یادداشتی از حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد جواد ارسطا عضو هیات علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران

بسم الله الرّحمن الرّحیم

منطقه خاورمیانه ، حداقل در طی صد سال اخیر ، بحرانها و فراز و فرودهای زیادی را در خود دیده است . آنچه در طول این مدت بر این بحرانها افزوده و بلکه در موارد متعددی ، عامل پیدایش آنها بوده ، دخالت دشمنان دوست نمای مسلمانان ، اعم از کشورهای شرقی و غربی بوده است .

در همین راستا مدتی است که در برخی از سایتهای فضای مجازی و کانالهای تلگرامی ، دین اسلام به عنوان دستاورد حمله اعراب به ایران معرفی می شود و از این طریق ، حساسیتهای قومی ایرانیان ، تحریک می گردد .
البته بیان چنین سخنان سُست و بی اساسی ، تازگی ندارد ولی آنچه موجب تأثر و ناراحتی می شود آن است که برخی بدون دقّت در محتوای این پیامها و غافل از اهداف جعل کنندگانش ، به نشر آنها می پردازند ؛ نشر پیامهایی که (اگر مغرضانه شان ندانیم ) در خوش بینانه ترین قضاوت باید جاهلانه و عوامانه شان بخوانیم .  

آری این پیامها جاهلانه است زیرا:
 اگر قرار باشد هرکس ، ملّیت و زبان و فرهنگ خود را برتر از دیگران بداند آنگاه دنیا تبدیل خواهد شد به یک صحنه نزاع و کشمکش دائمی بین ملیتهای مختلف و بدنبال آن ، خونریزی و ویرانی و آوارگی ؛
و این ، تجربه ای است که بشریت هر قدر فراموشکار باشد ، خاطره تلخ جنگ اول و دوم جهانی را هنوز فراموش نکرده است که چگونه کوبیدن بر طبل برتری های نژادی و ملیتی ، دنیا را به خاک و خون کشید و در جنگ دوم حداقل پنجاه میلیون نفر کشته برجای گذاشت با صرف نظر از ویرانیها و خسارات مادّی و بالاتر از آن ، خسارات روحی و معنوی انسانها.
این پیامها جاهلانه است زیرا :
گوینده این سخنان ( اگر واقعاً به حرفهای خود معتقد باشد نه اینکه مُشتی دروغ را به قصد فتنه افکنی ، به هم بافته باشد ) از خیزش عمومی کشورهای دنیا پس از دو جنگ بزرگ خانمانسوز و جهانی برای کنار گذاشتن برتری طلبی های قومی و نژادی و برقرار ساختن یک صلح پایدار که منجر به تدوین یک اعلامیه جهانی ( به نام اعلامیه جهانی حقوق بشر) گردید ، بی خبر است .
این سخنان از انسانیت به دور است زیرا :
گوینده آن نمی داند که ارزش واقعی آدمی که او را از حیوانات متمایز می کند به اقداماتی است که بر اساس فکر و استدلال  و اعتقاد انجام می دهد نه اعمالی که از روی وابستگی های قومی و قبیلگی مرتکب می شود .
گویی گوینده این سخنان ، در قرون وسطی به سر می برد یعنی در دوره ای که عقل بشریت در دست غرایزش اسیر بود و به همین دلیل بود که در این قرون بر روی هر کس که می خواست عقل و اندیشه خود را به کار گیرد و از قید و بند تقلید کورکورانه از گذشتگان خلاصی یابد ، تیغ می کشیدند و به همین جهت بود که جنگهای صلیبی را علیه مسلمانان به راه انداختند .
گوینده این سخنان از اصول اولیه اسلام نیز بی خبر است و نمی داند که پیامبر اسلام (ص) ، نه پیغمبر عربان است و نه پیغمبر عجمان بلکه پیام آوری است از سوی خداوند برای تمامی انسانها در طول تاریخ و در عرض جغرافیا چنانکه در قرآن به تصریح می فرماید : قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَميعاً (اعراف : 158)
بگو ای مردم ! من فرستاده خدا هستم به سوی همه شما .
گوینده این سخنان نمی داند که خداوند مخصوصاً انسانها را مختلف آفریده است تا هم امتحانی باشد برای آنها و هم عاملی باشد برای دوری از یکنواختی کسالت آور و موجب هم افزایی و جذب آنها به یکدیگر شود چنانکه در آیه 13 سوره حجرات می فرماید : يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا ؛آری قائل این کلمات نمیداند که از نگاه اسلام ، هیچیک از تفاوتهای نژادی و زبانی و فرهنگی و امثال اینها موجب برتری کسی بر دیگری نمیشود چرا که تنها عامل برتری ، تقوی است و میزان تقوای واقعی هر کسی نیز فقط برای خداوند معلوم است لذا هیچکس نمی تواند با ادعای بیشتر بودن تقوایش ، خود را از دیگران بالاتر بداند چنانکه قرآن به صراحت می فرماید : انّ اکرمَکم عندَاللّه اتقاکم (حجرات/13)
گوینده این حرفها از سنّت پیامبر اسلام (ص) نیز اطلاعی ندارد که در یک جمله زیبا که تا ابد بر تارک بشریت خواهد درخشید ، فرموده است : مردم همچون دندانه های شانه برابرند ، نه عرب را بر غیر عرب ، فضیلتی است و نه عجم را بر غیر عجم ، نه سفید را بر سیاه و نه سیاه را بر سفید ، چرا که تنها عامل فضیلت، تقوی است همان تقوایی که از میزان واقعیش در وجود هر کس ، فقط خدا خبر دارد و بس . (معدن الجواهر کراجکی/ ص 21)
قائل این مطالب با تاریخ نیز  آشنایی ندارد تا بداند آنچه موجب گرایش ایرانیان به اسلام و ماندگاری اسلام در این سرزمین شد ، شکست در جنگ قادسیه نبود بلکه روح مبارزه با ظلم و تبعیض و عدالت خواهی اسلام بود همان عدالتی که ایرانیان در دوره های پیش از اسلام ، جسته بودند و نیافته بودند ؛ همان عدالتی که با برقراری آن ، کفشگر زاده دوران انوشیروان به جرم قرار داشتن در طبقه رعیت ، محروم از تحصیل علم نمی شد .
آری ایرانیان در طول تاریخ نشان داده اند که هیچگاه مقهور دشمن متجاوز نشده اند حتی اگر همچون اسکند مقدونی قدرتمند بوده و بیشتر سرزمینها را فتح کرده باشد و یا همانند چنگیز از سرهای بریده مناره ساخته باشد و به همین دلیل بود که هیچ متجاوزی در سرزمین ایران باقی نماند بلکه یا بیرون رانده شد و یا در میان ایرانیان ، مضمحل گردید و دست از تجاوزگری برداشت ، پس اگر اسلام را پذیرفتند بدین دلیل بود که گمشده همیشگی خود یعنی عدالت را در آن یافتند و آنگاه بود که نه تنها آن را از دل و جان پذیرا شدند بلکه در راه آن از مال و جان خود نیز گذشتند و تبلیغ این دین را خود بر عهده گرفتند و در راه مبارزه با دشمنان اسلام ، فرقی بین عرب و عجم نگذاشتند و بدین گونه بود که جلوه ای از سخن غیبی پیامبر اسلام (ص) در مورد ایرانیان تحقق یافت که مطابق نقل امیرالمؤمنین (ع) فرموده است : لَيَضْرِبُنَّكُمْ وَ اللَّهِ عَلَى الدِّينِ‏ عَوْداً كَمَا ضَرَبْتُمُوهُمْ عَلَيْهِ بَدْءاً ، به خدا قسم ( ای مردم عرب ) عجم ها برای آنکه شما را به اسلام بازگردانند ، با شما خواهند جنگید همانطور که شما در ابتدای اسلام با آنها جنگیدید. (بحارالانوار/ج 34/ ص 319)
آیا به راستی داعشی ها و تکفیری های عرب ، مصداق همین عربهای دور از اسلام نیستند که مدافعان ایرانی حرم با آنان برای بازگرداندنشان به اسلام راستین می جنگند ؟
کوتاه سخن آنکه دین و عقیده ، نه به زمان و مکان خاصی بستگی دارد و نه به نژاد یا قومیتی و نه به زبان یا فرهنگ معینی بلکه روح یک عقیده ، حقّ بودن آن است که آدمی را به تبعیّت از آن فرا می خواند و این همان حکمِ عقلِ سلیم انسانی است که قرآن نیز مهر تأیید بر آن زده است که : « أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى ، آيا كسى كه هدايت به سوى حق مى‏كند شايسته‏تر براى پيروى است يا آن كس كه خود،هدايت نمى‏شود مگر آن كه هدايتش كنند ؟»
(سوره یونس/ 35)
آری ، با کمی تأمّل ، تردید نمی توان کرد که طرّاحان اصلی چنین سخنهایی (و نه منتشر کنندگان غافل آنها)، دوستدار عجم و خیر خواه عرب نیستند چرا که پیامهای مزبور ، فایده ای بجز برانگیختن احساسات افراطی و ایجاد کینه و نفرت در میان دو طرف ندارد  و آنچه در پایان ، حاصل خواهد شد شعله ور شدن اختلافات سیاسی و نظامی در منطقه و تضعیف بیش از پیش مسلمانان و تقویت اسرائیل و سلطه هر چه بیشتر غرب بر کشورهای اسلامی خواهد بود .
فراموش نباید کرد که یکی از بزرگترین دستاوردهای اسلام ، آن بود که در میان دلهای مسلمانان نسبت به یکدیگر ، مهربانی و الفت ایجاد کرد و این امر تا آن اندازه مهم و بزرگ تلقی می شود که خداوند با صراحت به پیامبرش می فرماید :
لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزيزٌ حَكيم‏ (انفال : 63) اگر تمام آنچه روى زمين است صرف مى ‏كردى كه ميان دلهاى مردم الفت دهى موّفق نمى‏شدى؛ ولى خداوند در ميان آنها الفت ايجاد كرد ، به راستی که او توانا و حكيم است.
یعنی اگر برترین و توانمندترین مدیر عالَم که پیامبر اسلام است ، تمامی امکانات زمین را در اختیار می داشت و همه آن را برای ایجاد الفت در میان قلوب مردم ، هزینه میکرد ، نمی توانست به نتیجه برسد چرا که این کار ، چنان دشوار است که از عهده کسی جز خدا برنمی آید ، بنابر این به وضوح می توان نتیجه گرفت که تلاش در جهت از بین بردن این الفت ، در زمره بزرگترین گناهان کبیره محسوب می شود ؛ همان طور که کوشش در راستای حفظ و تقویت آن ، در ردیف بزرگترین اعمال خیر قرار می گیرد پس بکوشیم که از این خیر کثیر ، بی نصیب نمانیم .

محمّد جواد ارسطا
قم           17/3/96                            
12 رمضان المبارک 1438

بازدید 2678
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز پژوهشی مبنا است