ملاصدرا متفکری شاخص و اثرگذار است. باور بسیاری از اندیشمندان اسلامی بر سر سفره اندیشه او بارورشده و خیل عظیمی از چشمه دیدگاههای فلسفی وی نوشیدهاند؛ بنابراین اظهارنظر او در مورد «زن» مهم است.
برخی از گویندگان و نویسندگان، با ذکر پارهای از عبارتهای ملاصدرا، فلسفه او را فلسفهای «زنستیز» شمرده و حتی معتقدند صدرا، زن را انسان کامل نمیدانسته است. از منظر ایشان ملاصدرا زن را در مرز میان انسان و حیوان قرار داده و بهعبارتدیگر از دیدگاه او مصداق حقیقی انسان، مرد بوده است نه زن.
در این خصوص در دو مقاله علمی پژوهشی1، در بخشی از یک کتاب2 و اخیراً در یک نشست تخصصی3 بهتفصیل بحث نمودهام. بهزعم نگارنده آنچه بهصورت قاعدهمند از فلسفه ملاصدرا بیرون میآید، این است که زن بودن یا مرد بودن بهخودیخود، نه ارزش است نه ضد ارزش؛ چراکه زن و مرد هر دو انسان هستند و آنچه بهقدر انسان افزوده و قامت او را در جهت نیل به قلههای کمال بلندتر میکند، «جنسیت» او نیست بلکه «عقلانیت» اوست.
بهبیاندیگر انسان عاقلتر، انسان باارزشتر و کاملتر است؛ خواه زن باشد و خواه مرد. بسا زنان عاقلی که گوی سبقت در مراتب انسانیت را از بسیاری از مردان میربایند و بسا مردان عاقلی که پیشتاز مراتب انسانی هستند.
در فلسفه ملاصدرا کاملاً توجیهپذیر است که یک زن، فاطمه زهرا سلامالله علیها شده و انبیاء و اولیای الهی از شناخت کمال و منزلت او به عجز آیند. در مقابل کاملاً توجیهپذیر است که مردی فرعون و نمرود شده و در پستترین مراتب انسانی قرار گیرد.
فلسفه ملاصدرا به ما میآموزد که بهجای دغدغه جنسیت، دغدغه عقلانیت در سر بپرورانیم و در قبال اصالت دادن به مرزهای جنسی و جنسیتی عاقل زندگی کرده و عاقل بمانیم؛ چراکه تنها از این طریق میتوانیم کمالات انسانی را در خانه جان خویش بنشانیم.
میماند برخی عبارتهای رهزن این فیلسوف بزرگ در خصوص زنان که در آثار فوق به بررسی دقیق این عبارات پرداختهام.
[1] «جنس برتر از منظر ملاصدرا» (دوفصلنامه هستی و شناخت، ش 13) و «جایگاه انسانی زن از منظر ملاصدرا» (دوفصلنامه پژوهشهای عقلی نوین، ش 8).
[2] «مبانی نظری عدالت جنسیتی در حکمت متعالیه» (دانشگاه باقرالعلوم، 1399).
[3] «حکمت متعالیه و جایگاه انسانی زن» (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، آبان 1400).