زمینهها و ریشههای فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی و سیاسی فرهنگ تکفیر کدماند؟
یکی از مباحث بسیار مهم، عدم وجود علم کلام است که منجر به ایجاد تکفیر میشود؛ یعنی علم کلام است که ما را با نظام ارتباطی دین و با جهان بیرون آشنا میکند و در مقابل جهان بیرون ذهنی و عینی مهارت میدهد. جهان بیرون ذهنی شامل ادیان، فلسفهها و عقاید دیگر است و در مقابل جهان عینی همان واقعیتهای بیرون است که مهمترین نمونه آن تکنولوژی، اقتصاد و سیاست است. علم کلام باعث میشود انسان علاوه بر مهارت برخورد با جهان ذهنی، مهارت برخورد با جهان عینی را نیز پیدا کند.
بعضی از مذاهب از همان ابتدای پیدایش خود در اسلام با جهان بیرونی ذهنی و عینی دچار مشکل شده و نتوانستند برخورد داشته باشند. مضاف بر اینکه این مذاهب با علم کلام نیز بهشدت مخالف بودند. این قضیه از زمان عمر شروع شد. به اعتقاد عمر کتاب خدا کافی بود و دیگر نیازی به متکلم راوی کتاب وجود نداشت؛ و بعدها این خوارج بودند که ادامهدهنده راه عمر شدند. بهعبارتدیگر ایدئولوژی خوارج همان ایدئولوژی عمر بود و آنها نیز مباحث کلامی را قبول نداشتند و با همین عقیده و توسل به ظواهر آیات دست به جنایات بسیاری در طول تاریخ اسلام زدند؛ لذا کسانی که علم کلام را قبول نداشته و نظام ارتباطی با جهان خارج عینی و ذهنی را ندارند بهطورقطع دست به خشونت خواهند برد و نرمافزار آنها نیز تکفیر است.
زیرا بر اساس دیدگاه ایشان یا ایماندارید یا کافر هستید و حد وسطی وجود ندارد. البته بر طبق عقیده ایشان افراد باید بتوانند ایمان خود را اثبات کنند و بر طبق ظواهر ایمان کسی قبول نیست. به همین جهت در قاموس ایشان امام علی (ع) نیز کافر میشود.
بعد از خوارج، در تاریخ معتزله میآیند. معتزله علیرغم پایبندی شدید به عقل، در بحث، بهشدت خشن بودند. بعد از معتزله هم که به جهان تشیّع میآید و اسماعیلیه میشود و ایشان هم بهشدت خشن بوده و کشتارهای فراوانی را در تاریخ رقم زدند. البته این فرضیه مطرح است که در عرب، ابتدا زیدیه به وجود آمد و بعد خوارج که اینها در بعد شیعه خشن بودند. البته کسی که توانست در عالم شیعه و درون اسماعیلیها ساختار کلامی ایجاد کند و حتی بر عالم اهل سنت هم تأثیر بگذارد، آقای خواجهنصیرالدین طوسی است که شاگرد او نیز قطبالدین شیرازی یا قطبالدین کازرونی بود. همه اینها نظام ارتباطی و کلامی شیعه را درست کردند که شیعه بعدازآن تابع دوازدهامامی شد. نکته حائز اهمیت اینکه اسماعیلیه حضرت اسماعیل را بهجای امام محمدباقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) گذاشتند و بعدازآن دیگر بحثهای کلامی، امام محمدباقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) را از بین بردند. اینها یک شیعه خشن و شمشیر به دست شدند و برهان قاطع آنها هم همان خنجری بود که داشتند و جنگطلب بودند.
پس وجود علم کلام باعث میشود که علم گفتگوی با جهان خارج ذهنی و عینی وجود داشته و تکفیر به وجود نیاید؛ اما عدم آن، موجب جایگزینی عرفان جای علم کلام خواهد شد که این عرفان هم افرادی مثل اسماعیلیه و بقیه خوارج را میسازد که بهشدت تروریست بوده و تکفیر میکنند و میکشند. نتیجه این مسئله امروز در پیدایش داعشی که هم همان خوارج بوده و بهراحتی آدم میکشند، مشهود میباشد. پیش از داعش، القاعده وجود داشت اما القاعده هیچگاه در حد داعش آدمکش نبودند. البته اسماعیلیه در طول تاریخ تبدیل به اخباری میشود. اخباریها بهقدری در اصفهان و در کربلا کشتار کردند که حد نداشتند. اوایل بهشدت خشن بودند، بعد اخباریهایی که ضد فقه و ضد علم کلام بودند، شیخیه میشوند و اصولی بر اخباری پیروز میشود. اینها علم عرفانی خاصی دارند که اومانیستی است. بعد هم از شیخیه، بابیت و بعدازآن هم بهاییت درمیآید و همه هم کشتار کردند، بهاییت آنقدر در ایران کشتار و ترور کرد که حد ندارد.
پس امروز باید به علم کلام برگشت شود و از علم کلام، اصول فقه را استخراج کرد و از اصول فقه هم فقه روشمند را تبیین نمود. به همین علت، علم کلام را علم ارتباطی دین میگویند و متکلمین کسانی هستند که علم ارتباطات دارند.
شاخصهای بارز فرهنگ تکفیر در جامعه امروز ایران چیست؟ اگر ممکن است با ذکر مصادیق بفرمایید.
افراد تندرویی که طرفدار فرهنگ تکفیر هستند، بهشدت ضد فقه، ضد اصول فقه، ضد روش، ضد علم کلام و ضد فلسفه فقه هستند. از علم کلام است، اصول فقه استخراج میشود ولی این افراد مانند اخباریها ضد اصول فقه و بعد هم ضد فقه هستند. این اشخاص حتی اگر درس خارج فقه هم میدهند به نظر میرسد برای صادر کردن همان حکم تکفیر میباشد.
وضعیت فرهنگ تکفیر در جامعه ایران ازنظر شما چطور است؟
به نظر میرسد که وضعیت بسیار وحشتناک است و یک نوع صوفیه و عرفان باهم مخلوط شده است، از ابتدا با زهد عمری شروع میشود و بعد به خوارج و معتزله میرسد و بعد به اسماعیلیه و اخباری و شیخیه و بابیت میرسد و امروز هم که به نوشیخیه رسیده است.
به نظر میرسد عوامل محقق نشدن سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی عواملی زیر است:
1)نابردباری؛
2)بیبصیرتی جریانهای سیاسی و مذهبی در درک نظرات مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)؛
3)برخورد نکردن با جریانهای تندروی سیاسی و مذهبی؛
4)ابهام در مفهوم فقهی تکفیر و تأثیرات آن در فضای سیاسی و اجتماعی؛
5)فقدان آیندهنگری و همهجانبه نگری جریانهای سیاسی و مذهبی (در جامعه چند فرهنگی ایران)؛
6)تمامیتخواهی جریانهای سیاسی و مذهبی و ارتباط آن بافرهنگ تکفیر.
به نظر شما، علاوه بر این عوامل، چه عوامل دیگری در محقق نشدن آن اندیشه رهبری وجود دارد؟
به نظر میرسد که صوفیسمی که شروع شد از بیسوادی فقهی بود. این صوفیسمی که به نام عرفان راه انداختند نتیجهاش در سیاست بسیار تأسفبرانگیز است؛ زیرا همه اینها اومانیسم عرفانی هستند که بر طبق نظر ایشان انسان بهجای خدا مینشیند؛ بنابراین نتیجه وجود علم کلام، بصیرت میشود. اگر علم کلام باشد معلوم میشود که ولایتفقیه چه میگوید و نظام امامت و امت آشکار میشود؛ اما متأسفانه به خاطر اینکه فقه ما ضد روش و دچار تحجر شده، درنتیجه علم کلام تعطیلشده است. این، خیلی مهم است که علامه حلی یک فقیه است که شارح یک کتاب کلامی آقای خواجهنصیرالدین طوسی است. مکتب حلی به نام علامه حلی است. این قصه نشان میدهد که بعد از حلی یکدفعه در صفویه انحراف پیدا شد و آقای شهید ثانی صاحب لمعه این قصه را متوجه شد و به همین دلیل اینها هیچگاه بهطرف صفویه نیامدند. محقق کرکی آمد ولی اینها نیامدند، یعنی متوجه شدند که اینها یک حالت صوفیسم دارند و درنهایت هم اخباریگری بیداد کرد و نظام صفویه را نابود کرد. حالا اینکه چطور ازنظر فرهنگی نابود کرد، یکدفعه اخباریها کشتار را شروع کردند و فرقهای مثل اسماعیلیه شدند که کشتار میکردند، در خود اصفهان و کربلا این کارها را کردند.
باید روی این موارد بحثهای عمیقی بشود. درهرصورت آن چیزی که اینها را به وجود آورد این است که علم کلام نابود شد و مسبب ایجاد مشکلات فراوانی شد.
پیامدهای فرهنگ تکفیر با ویژگیهایی که گفتهشده بهویژه پیامدهای امنیتی آن در جامعهٔ ایرانی به نظرتان چیست؟
به نظر میرسد که پیامدهای امنیتی آن، نیروهای ترور و خشونتهای ترور است که اینها شروع میکنند. دیر نیست که اینها شروع شود و مطمئن باشید که با بیحرمتی به ساحت مراجع، فقها و علما آغاز خواهند کرد. ولیکن فعلاً بحث مردم عادی است و این قصه بهشدت جدی است. مخصوصاً با این کرونا که احتمالاً تضعیف نظام سازمانی روحانیت و اینها راکمی شکل میدهد، اینها رشد میکنند. از طرفی با توجه به اینکه اینها هم بهشدت ضد سنّی هستند، درنتیجه آنچه در آینده اتفاق میافتد و خیلی هم خطرناک است این است که اینها جنگ شیعه و سنّی را راه بی اندازند و بعد هم جهان اسلام را تجزیه کنند.
راهکارهای پیشنهادی شما برای مهار فرهنگ تکفیر در جامعه ایرانی چیست؟
تنها راهکار رجوع به علم کلام و اصول فقه است.
راهکارها:
1.حوزه علمیه و اندیشمندان دینی، با تمرکز روی تبیین و تدریس علم کلام و اصول فقه مانع خشونت و تکفیر در سطح جامعه شوند.
2.افراد از طریق تکیهبر فهم علم کلام، مهارت برخورد با جهان ذهنی و برخورد با جهان عینی را پیدا میکنند.
3.نهادهای دینی با استفاده از اصول فقه، فقه روشمند را تبیین نمایند.
4.سازمانهای امنیتی، بسیار مراقب تحرکات نوشیخیه برای ایجاد فتنه و آشوب در کشور باشند.
5.مسئولان دینی و فرهنگی جامعه، با کمک علم کلام، بصیرت مردم جامعه و سطح ولایت مداری ایشان افزایش دهند.