رئیس مرکز پژوهشی مبنا با بیان اینکه سختگیری بیش از حد تنفر و دلزدگی از دین را ایجاد میکند، گفت: زیست مؤمنانه همان ایمان است و ایمان یعنی جهت درست پیدا کردن به سمت خداوند. اعتقادات، عبادات، شرعیات، اخلاقیات و دینداری مناسکگرایی از محورهای دینداری است که اگر جوانی بتواند هسته اصلی این پنج محور را رعایت کند میتوانیم بگوییم او زیست مؤمنانه دارد.
ایجاد هویت دینی برای جوانان در گروی راههای تربیتی و تقویتی است تا گرایش و نگرش مفید را برای دینداری در آنان فراهم آورد. از آنجا که بهرهگیری از آموزههای مربوطه به خصوص در دنیای امروز موضوعی است که اسلام بهعنوان کاملترین شریعت آسمانی توجه فراوانی به آن دارد. از اینرو، خبرگزاری ایکنا با دکترمحمدتقی دشتی، رئیس مرکز پژوهشی مبنا گفتوگویی درباره علل و عوامل تأثیرگذار در وضعیت دینی جوانان انجام داده است که در ادامه میخوانید.
دلایل فاصلهگیری برخی از جوانان با ارزشهای دینی را در چه میبینید؟ چه نهادهایی در این امر دخیل هستند؟
اختلال و امتناع از وظایف در چهار نهاد اعم از نهاد خانواده، نهاد آموزش، نهاد دین و نهاد رسانه قطعا تربیت کودکان و نوجوانان را را دچار مشکلات عقیدتی خواهد کرد همچنان که در بحران ۱۴۰۱ به خیابان آمدند و نقش خاصی ایفا کردند؛ نسلی که ۱۴ تا ۲۲ سال و عمدتا دهه هشتادی هستند. البته من قبول ندارم همه جوانان با ارزشهای دینی فاصله دارند اما تعدادی از جوانان که کم هم نیستند دچار مشکلاتی و سبب بروز نسل جدیدی به نام «استند» شدند که اینها ویژگی خاص خودشان را داشته و با ادبیات دینی ما کاملا فاصله دارند و شاید تعدادشان به چند میلیون نفر هم برسد.
مؤثرترین نهاد در تربیت دینی نسل جوان، نهاد خانواده است که نقش مهمی را ایفا میکند. طبق پژوهشی که در مرکز مبنا انجام دادهایم بیش از ۸۰ درصد افراد، اعلام کردند که نقوش تربیتی را از خانواده تعلیم گرفتهاند. در کشور ما نهاد خانواده متولی و مسئول پاسخگو ندارد. یکسری نهادهای پراکنده غیرمسئول مثل معاونت زنان و امثالهم هستند ولی اینها هم پاسخگو نیستند و توان لازم برای این کار ندارند که تأسیس وزارت خانواده بهعنوان نهادی که هم به نمایندگان ملت، هم برای مردم و هم نهادهای بالادستی پاسخگو باشند، ضروری است.
نهاد دیگر نهاد آموزش کلان است که معین خانواده در تربیت است و این در حالیست که نهاد آموزش در کشور ما مهارتمحور و تربیتگرا نیست. یک فلش مموری تربیت میکنند و یکسری اطلاعات در مغزش میریزند که در یک جایی و زمان کنکور اطلاعات را پس دهد؛ در حالی که این فرزند نه مهارت گفتوگو، نه مهارت حل مسئله، نه مهارت زندگی مشترک و نه مهارت تربیت فرزند دارد.
نهاد سوم که باید وظیفه خود را خوب انجام میداد، اما دچار مشکل شده نهادهای دینی است. ما ۴۳ نهاد دینی حاکمیتی غیر از حوزههای علمیه داریم که اینها بودجه از دولت میگیرند؛ مثل سازمان تبلیغات، سازمان اوقاف، بخشی از ارشاد و... که باید میتوانستند ارزشهای دینی را برای جوانان بهخوبی و با روشهای نوین جا بیاندازند.
نهاد چهارم، نهاد رسانه است که ما نهاد رسانه را باختهایم و افکار عمومی را که در دست رسانه است از دست دادهایم. هم رسانه ملی با ۵۳ هزار نفر نیرو نتوانسته وظیفه خود را بهخوبی ایفا کند و با مخاطبان حدود ۴۰ درصدی مواجه است و هم از طرفی فضای مجازی را از دست دادهایم. همانطور که مقام معظم رهبری اشاره کردند فضای مجازی رها شده است؛ شاید مهمترین کاری که دولت باید انجام دهد تمرکز بر نهاد رسانه است که نه بهصورت سلبی و فیلتر کردن بلکه به روش ایجابی میدان افکار عمومی را بهدست بگیرد.
دانشگاهها در گسست نسل جوان با ارزشهای دینی چه نقشی دارند؟
دانشگاهها بخشی از نهاد آموزش هستند، اما یک مشکل دیگر که نهاد دانشگاه دارد این است که محتوای درسی دانشگاهها بومی و برای ملت اسلام و ایران نیست. به همین دلیل عمدتا نظریات غربی تدریس میشود محتویاتی که با مقتضیات محیطی ما سازگار نیست که اساتید ما باید به این موضوع توجه داشته باشند و حواسشان باشد. البته بنده در دانشگاه انواع نظریات غربی و شرقی را تدریس میکنم، اما یک نظریه بومی برای ما متناسبتر است، چراکه میتواند برای ما حل مسئله کند. به نظرم مهمترین مشکلات ما همین است؛ این تعصب را اساتید محترم باید داشته باشند.
زیست مؤمنانه را در دنیای مدرن چگونه برای جوانان تعریف کنیم؟
زیست مؤمنانه همان ایمان است و ایمان یعنی جهت درست پیدا کردن به سمت خداوند. اینکه در هر شرایطی با هر وضعیتی جهت و حرکت به سمت خداوند باشد که این مؤمنانه است. اما ابعادی که باید دینداری داشته باشد شامل پنج مورد است. اعتقادات، عبادات، شرعیات، اخلاقیات و دینداری مناسکگرایی. در اعتقادات باور به اصول دین درست باشد. در عبادات واجبات را به جا بیاورد. در شرعیات از حرامات دوری کند و در اخلاقیات، اصول اخلاقی و اسلامی را رعایت کند که خصوصا شامل رعایت حقوق مردم و حقالناس است.
همچنین مناسک اسلامی را رعایت کند؛ مثلا مباحث مربوط به نماز جماعت عزاداری و...؛ اگر جوانی بتواند هسته اصلی این پنج محور را رعایت کند میتوانیم بگوییم او زیست مؤمنانه دارد. البته نباید خیلی آرمانگرا باشیم که جوان باید همه اینها را بهطور کامل انجام بدهد بلکه در حد رعایت ضروریات دین تلقی شود.
امروزه شاهد هستیم برخی از جوانان با وجود ظاهر دینی، با اصل و بنمایه دین ارتباط قوی ندارند، چرا شاهد اینگونه موارد هستیم؟
موضوعی که گریبانگیر سیستم خانوادهها شده دارای چند نکته مهم در تربیت خانوادههاست. اولین مورد ریشه در دینداری ظاهری خانواده است. این جوان وقتی رفتارهای بیرونی و داخل را میبیند کلا اعتقادش را از دین از دست میدهد. دومین مورد تأثیرات لقمه ناپاک است. اگر والدین دقت نکنند و لقمه نادرستی وارد زندگی خود کنند و متوجه نشوند این اثر وضعی دارد. نکته دیگر این است والدین بلد نیستند و روش تربیتی درستی ندارند.
امام علی(ع) میفرماید: «فرزندان خود را برای آینده تربیت کنید.» برخی والدین هم در روشها خیلی سختگیری میکنند؛ سختگیری بیش از حد تنفر و دلزدگی از دین را ایجاد میکند. ضمنا سهلگیری بیش از حد هم غلط است. اما ضربه شدید دیگری که جدیدا خانوادهها به فرزندان خود وارد میکنند نازپروردگی است. نازپروردگی بچه را فاسد و ضعیف میکند یعنی با یک باد از سمت رسانهها عین درختانی که در آب فراوان رشد کردند از استحکام کافی برخوردار نخواهند بود. فرزند باید با مشکلات آشنا شود و طاقتش طاق نشود در عین حال که باید از نعمتها و ثروت در حد کافی برخوردار شود باید بداند مشکلات جزئی از طبیعت دنیاست. فن تربیت اگر درست انجام شود فرزند درست بار میآید؛ البته خانواده باید مراقب محیط نیز باشد که انتخاب دوست در نواجوانی نیز بیشترین تأثیر را در فرزند دارد.
حکومت در گسست جوانان با ارزشهای دینی چه نقشی دارد؟
حکومت مهمترین اصلی است که در دینداری جوانان تأثیر دارد. چون حکومت ما اسلامی و دینی است و کارآمدی حکومت بیشترین تأثیر را دارد. در واقع اگر حکومت کارامد بشود همه میگویند دین کارآمد است و اگر ناکارآمد باشد جوان میگوید پس دین مشکل دارد. نمیدانند مسئول مربوطه و نهادها بهدرستی به دین عمل نمیکنند.
نکته دیگر بحث فساد است. هرجا فساد در حکومت دینی اتقاق بیفتد جوانان از دین زده میشوند. این خیانت بزرگی است که مدیر در حکومت دینی فساد مرتکب شود آنگاه مردم به دین بدبین شوند که جوانان در این مورد حساستر هستند و باید خیلی مراقبت کرد. معتقدم هر کس کاری کند که جوانان نسبت به نظام اسلامی و به دین بدبین شوند یا عامل دشمن است یا نفوذی است یا خائن است یا مشکلی دارد. لذا، در حکومت دینی باید خیلی مراقبت کرد تا هر شخصی مسئول میشود هم کارآمد باشد و هم فاسد نشود.
یادآور میشود، مرکز پژوهشی مبنا در سال ۱۳۹۰ با عنوان «مؤسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین» با همت برخی اساتید حوزه و دانشگاه و پژوهشگران حوزه فرهنگی در شهر مقدس قم تأسیس شد. این مؤسسه که با مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آغاز به کار کرده است در سال ۱۳۹۷ توانست مجوز مرکز پژوهشی را از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کسب کند و با عنوان «مرکز پژوهشی مبنا» جهتگیری علمیتر و پژوهشیتر یابد.
این مرکز با دوگروه پژوهشی فرهنگ دینی و نهادهای دینی فعالیت میکند تا مسائل فرهنگی کشور را که مطابق نظامواره مسائل فرهنگی کشور استخراج شدهاند، با رویکرد راهبردی، بهصورت مسئلهمحور تحلیل کرده و نتایج پژوهشها را به فراخور موضوع در قالبهای کتاب، مجله، گزارشهای راهبردی و برآورد وضعیت ارائه دهد.
مرکز پژوهشی مبنا، از سویی مباحث نظری از جمله فقه حکومتی، حقوق بشر، نظریه دولت و فقه اجتماعی مطرح و پژوهش میشوند و از سویی دیگر نهادهای دینی مثل حوزه علمیه و روحانیت تحلیل و آسیبشناسی میشوند.
این مرکز رسالت اصلی خود را «تبیین، تحلیل و آسیبشناسی مؤلفههای بنیادین نظام اسلامی با رویکرد راهبردی» میداند تا بتواند از این مسیر از ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی مبتنی بر مردمسالاری دینی، دفاع علمی کند و راهکارهایی برای اصلاح و برطرف شدن مشکلات نظام ارائه کند.