سه شنبه, 21 دی 1400 03:27

معنویت‌های نوظهور تأکیدی بر خود بنیادی و رهایی فرد از تعلق به سنت‌ها

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

مصاحبه‌ای با آقای دکتر سید حسین شرف‌الدین، استاد موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) با موضوع فرق انحرافی و معنویت‌های نوظهور

در معنویت‌های نوظهور نسبت میان بعد مادی و روحی انسان چندان مشخص نیست و جایگاه معاد در آن‌ها عمدتاً تحت تأثیر نظریه تناسخ مخدوش است

فرق دینی و نحله‌های نوپدید معنوی به چه معنا است؟ و چه تقسیم‌بندی برای آن‌ها قابل‌تصور است؟
با توجه به مرز میان دین و معنویت در بستر اجتماع و اقبال غیرمنتظره بشر مدرن ساکن در جهان سکولار به معنویت‌های نوظهور، بدیهی است که طرح موضوع فرقه‌های نوظهور در جامعه ایران با رویکرد جامعه‌شناختی، ملزم به دریافت پاسخ به سؤالات مختلف گونه شناسی و مقوله‌بندی این مجموعه بسیار متکثر و متنوع با عطف توجه به وجوه اشتراک و افتراق آن‌ها دارد. طبق ادعای برخی سامانه‌های اطلاعاتی تاکنون بیش از دویست هزار فرقه، نحله، انجمن، جریان و جنبش تحت عنوان معنویت‌گرایی یا عرفان گرایی نوظهور، نوپدید،‌ مدرن، سکولار، غیردینی، شبه‌دینی یا دین‌های جدید با اسامی، نشانه‌ها، نمادها، لیدرها و مرام‌نامه‌های خاص در گستره جهان اعلام موجودیت کرده و به تبلیغ مکتب و مرام خویش در سطوح مختلف،‌ اشتغال دارند. به لحاظ روشی، معمولاً گونه شناسی پدیده‌های اجتماعی محقق، امری ثانوی و پسینی است که پس از شناسایی دقیق تک‌تک مصادیق با ویژگی‌های ذاتی و عرضی آن‌ها و انجام مطالعات مقایسه‌ای باهدف شناخت وجوه اشتراک و افتراق آن‌ها ممکن و میسر است. بدیهی است که تأمین هدف اول تنها از رهگذر مطالعات میدانی ممکن است. درهرحال، برخی معنویت پژوهان چه به استناد مطالعات انجام‌شده و چه به استناد حدس‌های محققانه، تاکنون گونه شناسی های متعددی از این پدیده به دست آورده‌اند. گفتنی است که گونه‌های مورد ادعا، عمدتاً ذهنی و به‌اصطلاح تیپ ایده آلی‌اند که واقعیت کم‌وبیش بدان اشعار دارد. برخی ازاین‌گونه‌ها بر مبانی، مفروضات و زمینه‌های فکری، برخی بر شیوه‌ها و توصیه‌های عملی و کاربردی و بیشتر آن‌ها بر آثار و نتایج کارکردی مترتب یا مورد انتظار، مبتنی‌اند. البته برخی ازاین‌گونه شناسی ها به دلیل جامعیت نسبی می‌توانند مبنای اقدامات نظری و عملی متعاقب واقع شوند که از آن جمله، معنویت‌های التقاطی بومی یا تصوف فرقه‌ای (مثل فرقه نعمت اللهی مونسیه، نعمت اللهی صفی علی شاهی، نعمت اللهی گنابادیه، اویسیه، اهل حق، خاکساریه، ذهبیه)، معنویت‌های شرقی: چینی و هندی (تحت عنوان هندوییسم، بودیسم، سیک، اشو، سای بابا، رام الله، کریشنا، یوگا)، آیین‌های آمریکایی مثل عرفان سرخ‌پوستی و عرفان اکنکار، معنویت‌های فرا روان‌شناختی با بهره‌گیری از روش‌هایی همچون معنا درمانی، هاله بینی، طالع بینی، ان. آل. پی، هیپنوتیسم، مدیتیشن و اقداماتی ازاین‌دست، معنویت‌های دینی مانند عرفان‌های مسیحی و یهودی و زرتشتی و غیره. البته گونه شناسی دیگری مثل معنویت‌گرایی وجود شناسانه، روان‌شناسانه، جادو مدارنه، شهوت گرایانه، درمان گرایانه، هنری و ورزشی نیز قابل‌ذکر است.
عوامل و زمینه‌های پیدایش معنویت‌های نوظهور در ایران کدام است؟
 عوامل متعددی در این خصوص به‌صورت مستقیم و باواسطه دخیل بوده‌اند. برخی از این عوامل از جنس علت و برخی از جنس دلیل‌اند، برخی روان‌شناختی و برخی فرهنگی اجتماعی‌اند، برخی مشترک و همه‌جایی و برخی خاص جامعه ایران معاصرند. بخشی از عمده‌ترین این زمینه‌ها بدون توضیح تفصیلی و رعایت ترتیب منطقی جاذبه‌های فی‌نفسه معنویت و عرفان به‌عنوان یک تمایل وجودی و اگزیستانسیال Existential برای عموم به‌ویژه نسل جوان، پیشینه مذهبی کهن، تجربه قرن‌ها سکونت در ظل حاکمیت‌های استبدادی، رسوبات فرهنگی معنویت‌های صوفیانه و خانقاهی به‌ویژه از عهد صفویه به این‌طرف، وازدگی ناشی از تأکید مبرم بر التزام به ظواهر شریعت به‌عنوان شاخص دین‌داری فقیهانه می‌باشند. از طرفی غلبه تلقی واگرایانه و رماننده از عرفان اسلامی در افکار عمومی به دلیل غلظت نظری و صعوبت فهم زبان و متون به دلیل راز آلودگی،‌ دستورالعمل‌های ریاضتی ایجابی و سلبی سخت و بعضاً طاقت‌فرسا، استناد به شخصیت‌های الگویی بزرگ و دست‌نیافتنی، عطف توجه بیشتر به نتایج اخروی به‌جای پاداش‌های این جهانی و خرده‌گیری‌ها و طعن‌های تاریخی فقیهان بر این جریان را می‌توان به‌عنوان زمینه‌های دیگر در نظر گرفت. البته نباید از تأثیر وقوع انقلاب اسلامی و تشدید تمایلات دین خواهانه و معنویت جویانه،‌ رشد شتابان شهرنشینی با اقتضائات آن به‌ویژه فاصله گزینی از جامعه سنتی طبیعت‌گرا، جنگ تحمیلی و پیامدهای آن، تقویت روح معنویت جویی تحت تأثیر حضور در فضاها و موقعیت‌های معنویت زا مثل روزه‌داری ماه مبارک، اعتکاف در ایام خاص، زیارت عتبات، مراسم حج و عمره،‌ مجالس عزاداری، راه‌پیمایی اربعین، برگزاری مجالس دعا مثل عرفه و ارتباطات گسترده میان فرهنگی با جامعه جهانی به‌ویژه از طریق رسانه‌های جهان‌گستر، غافل شد. هرچند تجربه زیستن در برزخ میان سنت و مدرنیسم، نفوذ خاموش و رشد تدریجی سکولاریسم در فرهنگ عمومی،‌ ضعف جدی نظام تبلیغات دینی در کشور، عدم تحقق برخی از وعده‌های نظام اسلامی، سرخوردگی ناشی از عملکرد حکومت دینی و زعمای دین، عوامانه شدن دین‌داری به‌ویژه تحت تأثیر میدان‌داری مداحان، فراوانی جمعیت جوان کشور با اقتضائات روحی خاص و عدم اهتمام جدی حوزه‌های علمیه و علمای دین به موضوع عرفان و اقدام در جهت تأمین و تدارک بسته‌های فرهنگی ارضاکننده نیازهای معنوی متناسب با ذائقه‌های مخاطبان مختلف از مواردی است که کمتر به آن توجه شده است. مضاف بر این‌که اقناع نشدن از تفسیرهای کلاسیک از آموزه‌های دین به دلیل بالا رفتن سطح سواد و افزایش طبقه متوسط تحصیل‌کرده، فقدان قرائت قطعی و موثق از آموزه‌های دینی تحت تأثیر فرهنگی شدن ادراک و معرفت و هرمنوتیکی شدن فهم و تفسیر آموزه‌ها، ظهور تلقی‌های متفاوت از معنای زندگی و فلسفه وجودی آن، کاهش امید به اصلاح جامعه تحت تأثیر افزایش بی‌رویه و غیرمنتظره آمار آسیب‌ها، انحرافات، بحران‌ها، مسائل و محرومیت‌های اجتماعی و اطلاع‌یابی عمومی از آن‌ها از طریق رسانه‌های جمعی و اجتماعی در بی‌سوادی عمومی و ضعف فرهنگ مطالعه، تبلیغات گسترده و اغواکننده جریانات معنویت‌گرا، تلقی مثبت از این جریانات و فعالیت آن‌ها، عدم یا ضعف دخالت حاکمیت و نهادهای رسمی در این قبیل امور به بهانه حقوق شخصی و حریم خصوصی نیز نقش بسیار گسترده‌ای را در پیدایش این فرق انحرافی در ایران بازی می‌کنند. لازم به ذکر است بالا رفتن سن ازدواج پسران و دختران، محرومیت تعداد زیادی از دختران از ازدواج به هنگام و نیز محرومیت بخش قابل‌توجهی از زنان مطلقه و بیوه‌زنان از ازدواج مجدد، افزایش اوقات فراغت و تقاضای همگانی برای پر کردن آن از طریق اشتغالات فرهنگی و تفریحی، افزایش تدریجی میل جامعه به دین‌داری انفسی به معنای رجوع به درون برای کشف حقیقت، کالایی شدن معنویت و عرضه آن در قالب بسته‌های خاص با اغراض اقتصادی یا صنعت فرهنگی از طریق تولید فیلم، سریال، انیمیشن، بازی‌های رایانه، کتاب به‌ویژه رمان، موسیقی، مواد مخدر، داروهای روان‌گردان، لباس‌های خاص و غیره، میل به رهایی از برخی عوارض جهان مدرن،‌ جبران خلأ ناشی از انقطاع یا ضعف ایمان به دین رسمی، رهایی هرچند موقت از تجربه تلخ محرومیت‌ها، رفع یا کاهش ناامنی‌های محتمل و تهدیدکننده به‌ویژه برای زنان در زندگی خانوادگی که نشانه آشکار آن را می‌توان در رشد روزافزون طلاق مشاهده نمود را نباید نادیده گرفت. گرچه دراین‌بین عدم حساسیت درخور کارگزاران فرهنگی کشور نسبت به این گروه‌ها را می‌توان به‌واسطه بی‌توجهی در چاپ و عرضه بی‌رویه کتب، پخش فیلم‌ها، انیمیشن‌ها، بازی‌های رایانه‌ای، عدم برخورد ضابطه‌مند با فعالیت‌های گسترده آن‌ها در محافل و مجالس مختلف، عدم اطلاع‌رسانی دقیق به گروه‌های آسیب‌پذیر و عدم آمادگی کافی توده‌ها جهت تشخیص جریانات انحرافی و نحوه تعامل با آن‌ها مشاهده نمود که البته با توجه به همسویی خواسته یا ناخواسته برخی از این جریانات با ناتوی فرهنگی دشمن، نباید از تهاجم و شبیخون فرهنگی گسترده دشمن نیز غافل شد.
معنویت‌های نوظهور چه نسبتی با معنویت دینی دارد؟
بی‌شک، معنویت دینی و مشخصاً اسلامی و شیعی بر مبانی و بنیان‌های نظری خاصی در حوزه هستی‌شناسی، خداشناسی، کیهان‌شناسی، انسان‌شناسی، ارزش‌شناسی، راه و راهنما شناسی، غایت شناسی و ارتباط شناسی استوار است که با آنچه معنویت‌های نوظهور جسته‌گریخته بدان ارجاع می‌دهند یا تحلیلاً بدان تکیه‌دارند، به‌طورقطع متمایز است. همچنین معنویت دینی در بخش اهداف و غایات و نتایج مورد انتظار از سلوک معنوی و تحمل ریاضت‌های مشروع تفاوت‌های معنی‌داری با این نوع معنویت‌ها دارد. معنویت دینی همچنین از حیث منابع و مراجع اخذ دستورات و تعالیم، توصیه‌ها و تجویزهای عملی، بایسته‌های ایجابی و سلبی و کنش‌های جوارحی و جوانحی و به‌طورکلی، آداب و تشریفات سلوک و مناسک و شعائر طریق با این نوع معنویت‌ها،‌ تمایزات روشنی دارد. اسوه‌ها و شخصیت‌هایی الگویی،‌ مراجع هادی و راهبر، آموزگاران طریقت و سالکان واصل و افراد سزاوار اقتدا نیز به‌رغم اختلاف در مراتب کمال و مدارج سلوک در معنویت دینی، تفاوت جوهری با الگوهای مرجع و راهبران مورد توصیه در این نوع معنویت‌ها دارند. همچنین در بخش آسیب‌ها و انحرافات و عوامل و زمینه‌های اخلال‌گر، بازدارنده و بیراهه برنده نیز تفاوت‌های روشنی میان آن‌ها وجود دارد.
در کل می‌توان معنویت دینی- اسلامی را معنویتی برمدار اعتقاد به خداوند واحد، ولایت تکوینی و تشریعی او، جهان غیب، نبوت عامه و خاصه، جهان آخرت، مرجعیت معصومان (ع)، عقلانیت، عبودیت، عمل مؤمنانه در چارچوب ارزش‌های اخلاقی و فقه و شریعت، معناداری و رضامندی از زندگی، تعالی‌جویی و کمال خواهی، جامعیت به معنای عطف توجه به ساحت‌های مختلف زندگی این جهانی، پیوند انفکاک‌ناپذیر میان زندگی دنیوی و اخروی، اعتدال و میانه‌روی، مجاهدت و صبوری، سعادت جویی و تقرب توصیف کرد.
معنویت دینی همچنین از ابعاد شناختی یعنی عقلی، شهودی، نقلی و تجربی و از ابعاد عاطفی و احساسی، جسمی و بدنی، رفتاری و ارتباطی با خود، دیگران، طبیعت و ماوراء، برخوردار است. باید خاطرنشان کرد که معنویت دینی، برخلاف معنویت‌های نوظهور، معنویتی سازگار بازندگی اجتماعی و لوازم آن همچون جنگ و جهاد، کار و تلاش اقتصادی، عدالت‌خواهی، ظلم‌ستیزی، استکبار گریزی، نوع‌دوستی، احساس تعهد در قبال دیگران به‌ویژه محرومان و مستضعفان، بر حذر از فرقه‌گرایی و مرید بازی است.
البته معنویت‌های نوظهور به‌رغم تکثر و تنوع زیاد و تمایزات مصداقی، عمدتاً در ویژگی‌هایی اشتراک داشته و از معنویت دینی تمایز می‌یابند که از آن جمله می‌توان به ضعف یا فقدان پشتوانه‌های فلسفی و الهیاتی، عدم موضع مشخص نسبت به جایگاه خداوند به‌عنوان رب عالمیان و تقرب به او به‌عنوان غایت سلوک و همچنین ترغیب به سکولار، دنیاگرا به معنای توجه به نتایج این جهانی معنویت و بعضاً انکار جهان آخرت، فقه گریز و شریعت ستیز به‌واسطه فقدان شعائر و مناسک مشخص و اساساً فقدان تعبد به یک نظام هنجاری دستوری و آمرانه، شخص محور به‌واسطه محوریت و مرجعیت افراد دارای وجاهت معنوی و موقعیت کاریزمایی برجسته و فردگرایی به طریق جریان یابی این نوع سلوک در حوزه خصوص زندگی فرد و عدم ارتباط مستقیم آن با سپهر عام زندگی و حیات جمعی، عقل گریز و در مواردی عقل ستیزی را می‌توان عنوان نمود. شایان‌ذکر است روند گریزی، اباحی گری اخلاقی و سرخوشانگی به معنای سازگاری با تمایلات نفسانی و در جستجوی شادی و نشاط بودن، آسان‌گیری، امیدبخشی قطعی به حصول نتایج موعود و مورد انتظار، کثرت‌گرا در مقام نظر و عمل (تعدد و تکثر فرقه‌ها)، خودمحوری با تأکید بر خود بنیادی،‌ خودیابی،‌ خود شکوفایی، خودآگاهی، معنایابی و رهایی از برخی محدودیت‌های وجودی، توجه به ابعاد احساسی و هیجان به‌جای ابعاد معرفتی و اندیشه‌ای، ارج نهادن به دریافت‌های شهودی و تکانش های روانی، تأکید بر نیروی تفکر مثبت، تأکید بر بی‌گناهی و معصومیت کودک‌وار انسان،‌ باور اجمالی به برخی آموزه‌های ادیان بدون تعلق و سرسپردگی بدان‌ها از دیگر ویژگی‌های این معنویت‌های نوظهور و وجه تمایز آن‌ها با معنویت‌های دینی می‌باشد. باید خاطرنشان کرد، در معنویت‌های نوظهور ظاهراً چیزی به نام مقامات و سلسله‌مراتب و احوال وجود نداشته و به ریاضت‌های مشروع و طولانی باهدف تقوا یابی و تقرب بهاداده نمی‌شود. بلکه به‌جای عبادات و ریاضات خاص به فعالیت‌هایی همچون مدیتیشن و مراقبه و سایر تکنیک‌ها و تمرین‌ها روی آورده می‌شود. به دیگر سخن، در این معنویت‌ها نسبت میان بعد مادی و روحی انسان چندان مشخص نیست و جایگاه معاد در آن‌ها عمدتاً تحت تأثیر نظریه تناسخ مخدوش است. البته جماعت‌های معنویت‌گرا، غالباً فاقد مکان سازمانی مشخص بوده و بیشتر در محیط‌های باز همچون پارک‌ها و اخیراً در فضای مجازی فعالیت می‌کنند. گرچه برخی از انواع قدیمی‌تر آن‌ها، مکانه‌ای اختصاصی در برخی کشورها دارند.
شاخصه‌ها، مؤلفه‌ها و آموزه‌های مشترک در معنویت‌های نوظهور چیست؟
در معنویت‌های نوظهور مشترکاتی به معنای تیپ ایده آلی و نه لزوماً به معنای ساری و جاری بودن یکسان در همه آن‌ها وجود دارد و به‌عبارت‌دیگر می‌توان از این شاخصه‌ها به‌مثابه نشانه‌های گفتمانی در امور در حوزه‌های خاص و مشترک یادکرد. این مشترکات در حوزه باورها شامل، باور به وجود نیروهای فرا مادی و تأثیرگذاری مستقیم آن‌ها بر زندگی روزمره، نگاه کثرت گرایانه و التقاطی به سنت‌های دینی و معنوی قدیم و جدید غربی و شرقی یا برساختن منظومه‌هایی ترکیبی متضمن عناصری از عرفان‌های هندویی، بودایی و مسیحی با یافته‌هایی از دانش‌های جدید روانکاوی، روان‌شناسی و فرا روانشناسی همراه باتجربه‌های زیسته ناشی از سلوک‌های راهبانه و مرتاضانه، درک کل نگرانه از طبیعت و مقدس انگاری آن، پذیرش شهود درونی به‌عنوان راهی برای نیل به حقیقت یا ایمان به صدای درون و اعتماد به شهود شخصی به‌جای تلاش در جهت کشف حقیقت با روش عقلانی، اصرار بر شخصی کردن و فردی سازی عقاید دینی سنتی، عطف توجه اکید به خویشتن حقیقی و تلاش در جهت خود شکوفایی، خود تحقق بخشی و بیداری نیروهای اسرارآمیز درونی از طریق کنش‌های خاص، فقدان مبانی تئوریک فلسفی و الهیاتی متقن و منسجم، اصرار بر رازآلود و رمزآمیزی حقایق و اجتناب از رجوع به عقلانیت روشنگر و درنهایت انکار معاد به دلیل اعتقاد به تناسخ، می‌شود.
 از این مشترکات در حوزه تمایلات می‌توان به تعلق‌خاطر به حقیقت روح و پدیده‌های فرا مادی و تلاش در جهت شناخت و ارتباط با آن‌ها، تأکید بر برابری، نسبیت، تساهل و تسامح، غلبه بر دوگانگی ذهن و بدن و تلقی آن دو به‌عنوان ابعاد وجودی عمیقاً به هم مرتبط، تأکید بر معنویت به‌عنوان مأمنی برای رهایی از سرخوردگی‌ها، ازخودبیگانگی‌ها، بحران‌های هویتی، اختلالات شخصیتی، تسکین آلام و ترمیم مشکلات، انصراف توجه ازآنچه در ادیان به‌عنوان گناه و عصیان شمرده می‌شود و نیز آثار وضعی آن در این جهان و لزوم توبه برای بازگشت و ترمیم برخی از عوارض سوء آن، اصالت دادن به اراده فردی و معافیت او از هرگونه اجبار و الزام آمرانه، پذیرش آسان عضویت کنشگران مختلف متقاضی، وعده وصول به نتایج جسمی و روحی و پاسخ‌یابی پرسش‌های وجودی و تغییر وضعیت افراد و ارتقای موقعیت آن‌ها به‌سوی خوشبختی، آرامش، شادی و امید، نام برد.
از طرفی در حوزه کنش نیز مشترکاتی ازجمله تلاش در جهت خود درمانگری و خودیاری گری از رهگذر تمرینات روحی، ذهنی و بدنی مانند انواع مدیتیشن و مراقبه، انواع تمرینات تمرکزی و تنفسی برای پاک‌سازی ذهن و روح، انواع تکنیک‌های کنترل و مدیریت ذهن همچون تجسم خلاق و تی ام و تفکر متعالی، انواع ریلکسیشن با کمک حس شنوایی مثل گوش دادن به موسیقی به‌ویژه موسیقی‌های وجدآور یا حس بویایی مانند بوییدن عطر و عود، انواع ماساژ، انواع تکنیک‌ها برای بهره‌گیری از انرژی‌های محیط مانند برنامه‌ریزی عصبی – کلامی همچون استفاده از هوشیاری برتر و همچنین استفاده ابزاری از تکنیک رقص، مانتارا یا ذکر، تلقین، سکس، مواد مخدر، مشروبات الکلی، قرص‌ها و گیاهان روان‌گردان را در برمی‌گیرد.
 همچنین مشترکات در حوزه اهداف دربرگیرنده مواردی مانند پر کردن خلأهای معنوی، ایجاد تحول روحی، کسب آرامش و امنیت روانی که شاید جدی‌ترین نیاز بشر معاصر برای فرونشاندن بسیاری از بحران‌ها و تلاطم‌های روان‌شناختی و وجود شناختی باشد، کسب توانش های روحی فوق عادی همچون توان احضار ارواح، تسخیر اجنه، غیب‌گویی، هیپنوتیزم، شفابخشی و درمان بیماری‌های جسمی و روحی عادی و صعب‌العلاج خود یا دیگران، حل مشکلات و معماهای پیچیده زندگی، کسب موفقیت شغلی و اقتصادی، تأثیرگذاری بر دیگران یا تسخیر نفوس، جلب‌توجه دیگران برای کسب معیشت، اخاذی، احیاناً جذب مرید و اعمال اقتدار باهدف ترضیع خاطر، تخلیه هیجانات، کارکردهای ورزشی و تناسب‌اندام،‌ کسب توان برای کنترل ذهن و فکر، معنایابی و رهایی از پوچی، خود تحقق بخشی و شکوفایی برخی استعدادهای درونی می‌باشد. درنهایت نیز مشترکات در زمینه‌های اجتماعی و جامعه‌شناسی وجود دارد که از آن جمله می‌توان به سازگاری با وضعیت روحی و حال‌وروز انسان ساکن در جامعه مدرن و پسامدرن با توجه به ویژگی‌های خاص مثل فردگرایی، لذت‌جویی، مصرف‌گرایی، رفاه‌طلبی، فراغت جویی، ارضای حس نوستالژیک کسانی که از قطع ارتباط با گذشته و حال و هوای طبیعت‌گرایانه جامعه سنتی نگران‌اند، وعده ارائه راه‌هایی میانبر برای ارتقای موقعیت شغلی و رسیدن به اهداف و آرمان‌های اقتصادی، نوید وصول به موفقیت در وجوه مختلف زندگی تحت تأثیر شکوفایی ظرفیت‌های درونی و کسب توانش های خاص، اصرار بر محدودسازی قلمرو امور مقدس و واگذاری بخش‌های مهم زندگی به عقلانیت و خرد جمعی یعنی سکولاریسم، اجتماع گریزی و بی‌اعتنایی به وظایف و مسئولیت‌های اجتماعی، تأیید ضمنی تعدد و تکثر نظم‌های اخلاقی حاکم بر جامعه و نیز تکثر زیست جهان‌ها و سبک‌های زندگی تحت تأثیر نگاه پلورال، توجیه تنش‌های اخلاقی و کاهش امنیت و آرامش به وجود تقابل میان نیازها و انتظارات فردی باسیاست‌ها و اقتضائات حیات جمعی، مخالف با عقلانیت ابزاری غالب و مسلط بر زندگی روزمره انسان مدرن، توجه دادن فرد به لزوم کسب آزادی معنوی و رهایی خود از اسارت دم افزون دیوانسالاری و به تعبیر ماکس وبر Max Weber قفس آهنین سرمایه‌داری، ایجاد فضای تنفس برای انسان مدرن گرفتار در قیدوبندهای قانونی از طریق معاف ساختن او از هرگونه الزام بیرونی تحت عنوان شعائر، مناسک، قانون، فقه، اخلاق، سنت، عرف و همه احکام عملی دستوری و آمرانه، تأکید بر خود بنیادی و رهایی فرد از تعلق به سنت‌ها و اصول نهادی شده و رسمیت یافته و مرجعیت خود در امر گزینش و تصمیم‌گیری با محوریت خلاقیت، تخیل و ابتکار فردی، تأکید بر خصوصی‌سازی عقاید، ارزش‌ها و اعمال که هر سه گزاره اخیر با ذائقه انسان فردگرا تناسب کامل دارند، بعضاً مقاومت در برابر فشارهای نظم موجود و ابراز مخالفت با آن از طریق اثبات خود و تأکید بر آزادی روحی و معنوی، افزایش توان روحی برای تحمل بحران‌های سهمگین زندگی ناشی از جنگ، مهاجرت، فقر، بیکاری، فاصله طبقاتی، تبعیض، ظلم و اقلیت بودن و پوشش دهی به اوقات فراغت از طریق اشتغالات معنوی که بیشتر جنبه فراغتی، تفریحی، سرگرمی و تفننی دارند، اشاره کرد.
چه نقدهایی بر معنویت‌های نوظهور در ایران وارد است و این پدیده چه آسیب‌ها و مشکلاتی در جامعه ایجاد می‌کند؟
 همان‌گونه که قبلاً اشاره شد اطلاع آماری دقیقی از وضعیت معنویت‌های نوظهور در ایران و فرقه‌های فعال آن‌ها وجود ندارد تا در خصوص عقاید و اندیشه‌ها، نوع فعالیت‌ها، شیوه‌های عملی، آثار و نتایج و اموری ازاین‌دست به‌طور مشخص بحث و بررسی انتقادی صورت گیرد. در پاسخ به این سؤال نیز همچون سؤال قبل تذکر این نکته لازم است که برخی از نقدهای ایرادشده مشترک میان فرقه‌ها و جریانات مختلف بوده و برخی تنها اختصاصی به بعض از آن‌ها دارد؛ بنابراین مجموع نقدهای وارد بر معنویت‌های نوظهور رایج در ایران را می‌توان در محورهایی از قبیل، فرو کاستن دین به معنویت و زدودن اتوریته الهی و قدسی آن، دعوت به فرقه و مرام خود یا انحصارگرایی به‌جای کثرت‌گرایی و پلورالیسم موردادعا، تعارض صریح برخی باورها و مفروضات پایه آن‌ها با باورها و آموزه‌های اسلامی مانند سکولاریسم، اومانیسم، لیبرالیسم، نسبیت‌گرایی و مخدوش بودن نگرش آن‌ها به خدا و آخرت، فقدان مبانی تئوریک فلسفی و الهیاتی متقن و منسجم، بی‌اعتنایی آشکار به سنت، شریعت، عقلانیت، عرف و عادت، رسوم اخلاقی و هنجارهای روزمره زندگی فردی و اجتماعی، اثبات‌ناپذیری اصول و مدعیات آن‌ها با روش‌های عقلی، نقلی و تجربی، بی مبنا و ساختگی بودن سنت‌ها و طریقت‌های پیشنهادی، بعضاً وجود تناقض و تهافت میان تکنیک‌ها و شیوه‌های عملی تجویزی و عدم امکان تفکیک و تمیز میان یافته‌ها و واردات توهمی و شیطانی با شهود حقیقت خلاصه کرد. شایان‌ذکر است ایجاد تزلزل در نظام معرفتی و عملی متشرعان، تقویت فردگرایی خود بنیاد و کاهش موقعیت هدایتی روحانیت، کاهش مرجعیت معصومان و انسان‌های وارسته به‌عنوان هادیان طریق و الگوهای معیار، عادی‌سازی خلق و رواج خرافات، محدود شدن زمینه‌های خودسازی و تعالی روحی به اقدامات خاص و کاهش انگیزه برای انجام امور عادی مثل کار و تلاش اقتصادی به‌عنوان نوعی عبادت، تشدید زمینه تکثرگرایی در گروه‌های مذهبی، ایجاد انشقاق در صفوف جامعه مذهبی، ایجاد سرخوردگی و یاس در صورت عدم وصول به پاداش‌های روحی موعود، مخدوش‌ساختن چهره عرفان اصیل دینی و معنویت‌های راستین، جایگزین کردن خودمحوری به‌جای خدامحوری؛ تخطئه شعائر و مناسک دینی به‌عنوان راه‌های مطمئن سلوک و توجه مؤکد به احوال شخصی خود و غفلت از جهان فرا خود، متعالی و اخروی نیز از دیگر محورهای مذکور می‌باشد. مضاف بر این‌که محدود ساختن هدف و غایت اصلی معنویت به ایجاد «تحول فردی» در راستای اصلاح وضعیت‌های جسمی و روحی به‌جای سعادت جوی و تقرب، بی‌اعتنایی به مسائل و معضلات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی بشر در سطوح ملی، منطقه‌ای و بین‌الملل، دعوت پیروان و مریدان خود به گوشه‌نشینی، انزوا، عافیت‌طلبی، دم غنیمت شمری و دوری از جامعه و مسئولیت‌های اجتماعی، تقویت روحیه تساهل و تسامح و تضعیف روح آزادگی، عزت طلبی و ایثار، بعضاً سوق دهی افراد به اختلالات روانی، فردی، خانوادگی و اجتماعی درنتیجه کاربست تکنیک‌های مراقبه و تحمل ریاضت‌های غیر مشروع برای رسیدن به خلسه‌های معنوی مثل استفاده از مواد مخدر و داروهای روان‌گردان و توهم‌زا، دامن‌زدن به گرایش‌ها و امیال جنسی و در مواردی تهدید خانواده به دلیل بر حذر داشتن افراد از ازدواج و عادی‌سازی روابط نامشروع، تضعیف احساس ترس از گناه و جرئت دادن به عصیان، هدایت افراد به اماکن خاص و دور کردن آن‌ها از امکان مذهبی رسمی مثل مساجد و حسینیه‌ها، تحمیل هزینه‌های مادی بر پیروان و ایجاد امکان برای اخاذی فرصت‌طلبان از هواداران ساده‌اندیش و مریدان مخلص، همسویی آگاهانه یا ناآگاهانه با اهداف استکبار جهانی در تکثرگرایی و تنوع‌طلبی، بی‌اعتنایی به ادیان سنتی به بهانه‌های مختلف، تقویت میل به احساس‌گرایی به‌جای عقل‌گرایی و درنهایت مادی‌گرایی، لذت‌جویی، هواپرستی، سکس، مصرف‌گرایی، فراغت خواهی و اباحی گری اخلاقی را می‌توان به‌عنوان محورهای دیگر نقدهای وارد بر معنویت‌های نوظهور رایج در ایران برشمرد.
آسیب‌های موجود در شیوه‌های مواجهه با معنویت‌های نوظهور چیست؟
این آسیب‌ها در بخش‌های مختلفی اتفاق می‌افتد که می‌توان از آن جمله به جدی نگرفتن موضوع یا عدم تلقی آن به‌مثابه یک معضل فرهنگی اجتماعی اپیدمیک و مخرب، عدم تبدیل این معضل به مسئله یا مسئله‌های خرد قابل‌برنامه‌ریزی و مواجهه، فقدان نقشه راه یا سیاست‌نامه اجرایی برای چگونگی مواجهه خردمندانه با این سنخ معضلات پیچیده و چندلایه، عدم اهتمام به شناسایی دقیق منابع و کانون‌های داخلی و خارجی و ابزارها و مجاری نشر و اشاعه این اندیشه‌ها و ایدئولوژی‌ها در فضای عمومی کشور مثل تألیف و ترجمه کتاب،‌ نشر مجلات، پخش فیلم‌ها، انیمیشن، موسیقی‌ها، فعالیت از طریق وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های متعدد، شبکه‌های رادیو و تلویزیونی داخلی و ماهواره‌ای، ترویج در ضمن رشته‌های علمی و الهیاتی، تدوین پایان‌نامه‌ها، برگزاری میزگردها، سخنرانی‌ها، نمایشگاه‌ها، عرضه آزاد نمادهای کلامی، صوتی، تصویری، تجسیمی و رفتاری آن‌ها اشاره نمود. لازم به ذکر است، عدم اطلاع آماری دقیق از تعدد جریانات فعال، گرایش‌های فکری و اعتقادی آن‌ها، ارتباط آن‌ها با یکدیگر، شیوه‌ها و شگردهای تبلیغی و ترویجی آن‌ها، میزان تأثیر و نفوذشان در جامعه، روند فعالیت آن‌ها با نگاه به آینده، پراکندگی جغرافیایی حضور، گونه شناسی پیروان و هواداران آن‌ها، نقد زندگینامه‌ای شخصیت‌های مؤسس بنیان‌گذار به‌جای نقد مکاتب و اندیشه‌ها، مواجهه صرفاً نظری و اندیشه‌ای بدون مواجهه عملی به معنای فرهنگ‌سازی و ایجاد حساسیت‌های محیطی، نقد دیدگاه‌ها و اندیشه‌ها به‌جای نقد مبانی و مفروضات فلسفی، الهیاتی و روان‌شناختی، ابراز حساسیت نسبت به رفتارها، نمادها و نشانه‌های ظاهری به‌جای بینش‌ها، گرایش‌ها و نگرش‌های آن‌ها، ضعف هماهنگی میان سازمان‌های مسئول در اقدامات حداقلی در حال انجام، طرح دیدگاه‌های انتقادی سطحی و غیرتخصصی توسط افراد فاقد صلاحیت، اتکا غالب نقدها به‌پیش داوری‌ها و کلیشه‌ها، توجه برخی محققان داخلی به منابع واسط و دست چندم به‌جای منابع اصلی ازجمله آسیب‌های جدی مطروحه در این زمینه می‌باشند. البته زمینه‌های داخلی دیگری از قبیل، فقدان سیاست‌ها و استراتژی‌های فرهنگی، تعدد و تکثر متولیان امور فرهنگی کشور، کمبود مدیران فرهنگی متعهد و مجرب در کانون‌های مختلف تصمیم سازی فرهنگی، ضعف توجه دولتمردان به مقوله فرهنگ و سیاست‌های فرهنگی، فقدان سیاست و برنامه مشخص برای برخورد با گروه‌ها و جریانات انحرافی، عدم برخورداری از اطلاعات کمی و کیفی از وضعیت فرهنگی کشور و کمیت و کیفیت انحرافات و آسیب‌های موجود، خلأهای قانونی و عدم وجود محدودیت‌های قانونی برای فعالیت‌های تبلیغی فرقه‌ها و جریانات فرهنگی ناهمسو، عدم برخورد قاطع با عوامل فرهنگی مؤثر در ایجاد و تشدید انحرافات، فقدان ارتباط و تعامل ارگانیک میان مجموعه‌ها و مراکز فرهنگی مسئول، بی‌توجهی به اقشار آسیب‌پذیر و نبود مدیریت برای کنترل هیجان‌های جمعی، اختلافات نظری و عملی میان نهادهای رفتار ساز، نیز وجود دارند که کم‌وبیش در بروز یا تقویت وضعیت آسیبی موجود مؤثر بوده‌اند.
راهکارهای اجرایی و معرفتی نهادهای متولی و مراکز علمی برای مقابله با آسیب‌ها و پیامدهای فرق و نحله‌های نوپدید کدام است؟
شایسته است در راستای مواجهه با آسیب‌های معنویت‌های نوظهور، شورای عالی انقلاب فرهنگی در جهت نظارت بر محیط و رصد مستمر اوضاع فرهنگی، با تشکیل اندیشکده یا کارگروه‌ها، اتاق فکرها یا هیات های اندیشه‌ورز تخصصی مختلف نسبت به ایجاد ستادی مرکزی اهتمام ورزد. راهکار بعدی تأسیس پژوهشگاه برای انجام مطالعات راهبردی و کاربردی موردنیاز در این موضوع و ابعاد مختلف آن و سامان‌دهی به پژوهش‌های انجام‌شده و در حال انجام و سرمایه‌گذاری در ترجمه آثار مهم برای این مهم می‌باشد. از طرفی وزارت علوم و مرکز مدیریت حوزه باید با تأسیس رشته گرایش‌های متناسب در حوزه‌های علمیه و مراکز دانشگاهی و تخصیص یک سامانه یا بانک اطلاعات مرکزی در راستای مقابله با این نحله‌ها در آگاهی بخشی و تربیت نیروهای متخصص تلاش کند. راهکار بعدی این است که باید با راه‌اندازی رسانه‌های تخصصی جمعی و اجتماعی و سرمایه‌گذاری در تولید اقلام رسانه‌ای به‌ویژه محصولات تصویری مانند فیلم، سریال و انیمیشن، در معرفی انتقادی آن‌ها کوشش نمود. از طرفی نهادهای علمی کشور باید اهتمام ویژه‌های به برگزاری نشست‌ها، همایش‌ها و مناظره‌های علمی و کرسی‌های نظریه‌پردازی به‌ویژه گفت‌وگوی آزاد با مدعیان و مروجان این نوع معنویت‌ها داشته باشند. راهکار دیگر این است که مسئولان حوزوی و دینی با برآورد واقع بینانه نیازهای معنویت خواهانه انسان معاصر ایرانی، شناخت ظرفیت‌ها و چگونگی عرضه معنویت اسلامی متناسب با ذائقه مخاطبان، بازخوانی و بازتفسیر متون و منابع کهن دینی و آثار عرفای بزرگ اسلامی و ترقیق آن‌ها برای استفاده همگانی و مواجهه انتقادی با سنت‌های معنوی اسلامی – ایرانی به‌ویژه تصوف خانقاهی، تلاش خود را در جهت کاربردی کردن علوم معنوی با دستورالعمل‌های مشخص افزون کنند. راهکار بعدی شناسایی زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داخلی زمینه‌ساز برای نفوذ و تأثیر این جریانات و شناسایی چرایی اقبال مردم به‌ویژه جوانان و نوجوانان از آن‌ها می‌باشد. مورد بعدی رفع ابهام از موقعیت هنجاری برخی محصولات فرهنگی مفید مثل موسیقی البته گونه‌های غیر غنائی آن و اهتمام به موضوع فراغت توده‌ای و پوشش آن با تفریحات و سرگرمی‌های سالم به‌واسطه تقویت سبد مصرفی مردم در بخش کالاهای فرهنگی به‌ویژه کتاب می‌باشد. راهکار بعدی حضور جدی‌تر و سامان‌یافته‌تر متخصصان امر در فضای مجازی می‌باشد. رونق دادن به توریسم فرهنگی برای جلب گردشگران خارجی به‌منظور معرفی ظرفیت‌های معنوی کشور و متقابلاً ایجاد فرصت مطالعاتی برای اندیشمندان جهت آشنایی با معنویت‌های رایج در کشورهای مختلف راهکار بعدی می‌باشد. نکته دیگر آگاهی بخشی عمومی به توده‌ها و آموزش‌های کارگاهی به خواص و توجه دادن به آثار و پیامدهای مخرب این نوع مرام‌ها در سطوح فردی و اجتماعی می‌باشد. راهکار دیگر تأسیس کلینیک‌های درمانی و ایجاد مراکز مشاوره جهت ارائه خدمات معنوی در این زمینه می‌باشد. شایسته است حوزه‌های علمیه اهتمام ویژه به تعلیمات سلوکی داشته باشند و مراکز علمی با رویکرد جامعه‌شناختی در مطالعات دین‌پژوهی و مطالعه دین در مقام تحقق یا وضعیت دین‌داری و فرهنگ دینی در کانتکست اجتماعی به‌واسطه عدم اکتفا به مطالعات درون‌متنی و اسنادی، همت گمارند. راهکار بعدی نظارت و کنترل بر فرایند ورود اقلام فرهنگی متضمن پیام‌های معنوی و نیز نظارت دقیق بر فرایند تولید و انتشار همین محصولات در داخل و در مقابل سرمایه‌گذاری در تولید و ارائه محصولات فرهنگی منطبق با باورها و ارزش‌های اسلامی و انتظارات جامعه می‌باشد. نکته مهم دیگر، بهره‌گیری از ظرفیت مبلغان روحانی و تریبون‌های رسمی برای افزایش آگاهی و ایجاد حساسیت عمومی نسبت به این جریانات می‌باشد. درنهایت در این زمینه نباید از تجربه سایر کشورها غافل شد.
راهکارها:
1.شایسته است در راستای مواجهه با آسیب‌های معنویت‌های نوظهور، شورای عالی انقلاب فرهنگی در جهت نظارت مستمر بر اوضاع فرهنگی، با تشکیل هیئت‌های اندیشه‌ورز تخصصی مختلف، نسبت به ایجاد ستادی مرکزی اهتمام ورزد.
2.وزارت علوم با تأسیس پژوهشگاه در راستای انجام مطالعات راهبردی و کاربردی درباره موضوع مطروحه و ابعاد مختلف آن و سامان‌دهی به پژوهش‌های انجام‌شده و در حال انجام و سرمایه‌گذاری در ترجمه آثار مهم اقدام کند.
3.وزارت علوم و مرکز مدیریت حوزه با تأسیس رشته گرایش‌های متناسب در حوزه‌های علمیه و مراکز دانشگاهی و تخصیص یک بانک اطلاعات مرکزی در راستای آگاهی بخشی و تربیت نیروهای متخصص تلاش کند.
4.صداوسیما با راه‌اندازی رسانه‌های تخصصی جمعی و اجتماعی و سرمایه‌گذاری در تولید اقلام رسانه‌ای به‌ویژه محصولات تصویری مانند فیلم، سریال و انیمیشن، در معرفی انتقادی آن‌ها کوشش نماید.
5.نهادهای علمی کشور اهتمام ویژه‌های به برگزاری همایش‌ها، مناظره‌های علمی و کرسی‌های نظریه‌پردازی به‌ویژه گفت‌وگوی آزاد با مدعیان و مروجان این نوع معنویت‌ها داشته باشند.
6. مسئولان حوزوی و دینی با برآورد واقع‌بینانه نیازهای معنویت خواهانه انسان معاصر ایرانی، شناخت ظرفیت‌ها و چگونگی عرضه معنویت اسلامی متناسب با ذائقه مخاطبان، به بازخوانی و بازتفسیر منابع کهن دینی و آثار عرفای بزرگ اسلامی و ترقیق آن‌ها برای استفاده همگانی و مواجهه انتقادی با سنت‌های معنوی اسلامی – ایرانی، تلاش خود را در جهت کاربردی کردن علوم معنوی با دستورالعمل‌های مشخص افزون کنند.
7.مسئولان با شناسایی زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داخلی، زمینه‌ساز نفوذ و تأثیر این جریانات و شناسایی چرایی اقبال مردم به‌ویژه جوانان و نوجوانان از آن‌ها باشند.
8.وزارت ارشاد از موقعیت هنجاری برخی محصولات فرهنگی مفید مثل موسیقی‌های غیر غنائی رفع ابهام بکند.
9.نهادهای فرهنگی نسبت به موضوع فراغت توده‌ای و پوشش آن با تفریحات و سرگرمی‌های سالم به‌واسطه تقویت سبد مصرفی مردم در بخش کالاهای فرهنگی به‌ویژه کتاب اهتمام ورزند.
10.متخصصان فضای مجازی با حضور جدی‌تر و سامان‌یافته‌تر، در کنترل و محتوا سازی مطالب شبکه‌های مجازی تلاش کنند.
11.سازمان گردشگری بارونق دادن به توریسم فرهنگی برای جلب گردشگران خارجی به‌منظور معرفی ظرفیت‌های معنوی کشور و متقابلاً ایجاد فرصت مطالعاتی برای اندیشمندان جهت آشنایی با معنویت‌های رایج در کشورهای مختلف تلاش کند.
12.نهادهای علمی و فرهنگی با آگاهی بخشی عمومی به توده‌ها و آموزش‌های کارگاهی به خواص، ایشان را متوجه آثار و پیامدهای مخرب این نوع مرام‌ها در سطوح فردی و اجتماعی بکنند.
13.مسئولان فرهنگی و دولتی با تأسیس کلینیک‌های درمانی و ایجاد مراکز مشاوره به دنبال ارائه خدمات معنوی در این زمینه باشند.
14.شایسته است حوزه‌های علمیه اهتمام ویژه به تعلیمات سلوکی داشته باشند.
15.مراکز علمی و دینی با رویکرد جامعه‌شناختی در مطالعات دین‌پژوهی و مطالعه دین در مقام تحقق یا وضعیت دین‌داری و فرهنگ دینی در کانتکست اجتماعی به‌واسطه عدم اکتفا به مطالعات درون‌متنی و اسنادی، همت گمارند.
16.وزارت ارشاد با نظارت و کنترل بر فرایند ورود اقلام فرهنگی متضمن پیام‌های معنوی و نیز نظارت دقیق بر فرایند تولید و انتشار همین محصولات در داخل و در مقابل سرمایه‌گذاری در تولید و ارائه محصولات فرهنگی منطبق با باورها و ارزش‌های اسلامی و انتظارات جامعه تلاش کند.
17.صداوسیما با بهره‌گیری از ظرفیت مبلغان روحانی و تریبون‌های رسمی، برای افزایش آگاهی و ایجاد حساسیت عمومی نسبت به این جریانات تلاش کند.
18.مسئولان فرهنگی و دولتی در زمینه مواجهه با معنویت‌های نوظهور از تجربه سایر کشورها نیز استفاده کنند.
19.مسئولان با تبدیل معضل معنویت‌های نوظهور به مسئله‌های خرد قابل‌برنامه‌ریزی، به‌مواجهه با آن‌ها بپردازند.
20.مسئولان بااطلاع آماری دقیق از تعدد جریانات فعال، گرایش‌های فکری و اعتقادی آن‌ها، ارتباط آن‌ها با یکدیگر و شیوه‌ها و شگردهای تبلیغی و ترویجی آن‌ها، میزان تأثیر و نفوذشان در جامعه را مشخص کنند.
21.با نقد زندگینامه‌ای شخصیت‌های مؤسس بنیان‌گذار معنویت‌های نوظهور به‌جای نقد مکاتب و اندیشه‌ها، در آگاهی بخشی به جوانان همت گمارد.
22.اندیشمندان با مواجهه صرفاً نظری و اندیشه‌ای بدون مواجهه عملی به معنای فرهنگ‌سازی و ایجاد حساسیت‌های محیطی، به‌نقد دیدگاه‌ها و اندیشه‌ها به‌جای نقد مبانی و مفروضات فلسفی، الهیاتی و روان‌شناختی، این عرفان‌ها بپردازند.
23.دولتمردان با توجه ویژه به مقوله فرهنگ و سیاست‌های فرهنگی، با محدود کردن تعداد متولیان امور فرهنگی به مدیران فرهنگی متعهد و مجرب در کانون‌های مختلف تصمیم سازی فرهنگی، زمینه مواجهه تخصصی با عرفان‌های نوظهور را فراهم آورد.
24.مسئولان قانون‌گذار با تدوین قوانین مصوب، خلأها و محدودیت‌های قانونی در جهت فعالیت‌های تبلیغی فرقه‌ها و جریانات فرهنگی ناهمسو را برطرف کنند.
25.مسئولان با عوامل فرهنگی مؤثر در ایجاد و تشدید انحرافات، برخورد قاطع داشته باشند.
26.مسئولان با توجه ویژه به اقشار آسیب‌پذیر و مدیریت کنترل هیجان‌های جمعی، تفاهم نظری و عملی میان نهادهای رفتار ساز، برای مواجهه با معنویت‌های نوظهور همت گمارد.

بازدید 139 آخرین ویرایش در سه شنبه, 21 دی 1400 10:35