چهارشنبه, 27 بهمن 1400 04:27

از خود بیگانگی ثمره کاهش امید اجتماعی

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

مصاحبه‌ای با آقای دکتر مهدی جمالی کارشناس مسائل دینی و اجتماعی با موضوع «امید اجتماعی در ایران»

رفع آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی حاصل از کاهش امید اجتماعی، نیازمند یک انقلاب درونی در سطح تمامی جامعه‌شناسان ، دانشمندان علوم دینی و ساختار حکومت است

شاخصه‌های سنجش کاهش یا افزایش امید اجتماعی در کشور چیست؟

تعریف متبادر به ذهن از امید اجتماعی به‌عنوان یکی از زیرشاخه‌های حوزه سرمایه اجتماعی، نوعی امید، آرزو و نگاه به آینده با رویکرد مثبت برخاسته از اعتقادات و مبانی تئوریک دینی، قومی – سنتی، فرهنگی و اجتماعی است.

 در جامعه متأثر از آموزه‌های دینی، فرهنگی و قومی ایران، می‌توان امید اجتماعی را منبعث از شاخصه‌های متعددی تعریف نمود که تعهدات، مشارکت و باورهای اجتماعی، دینی، سنتی و قومی جزء پدیدآورندگان این شاخصه‌ها باشند. ازآنجایی‌که انسان امروز انسانی محدود در قوانین مدرنیسم و تکنولوژی است، مقوله‌های متعدد ناشی از مدرنیسم و تکنولوژی می‌تواند در حوزه امید اجتماعی و شاخصه‌های مربوط به امید اجتماعی تأثیرگذار باشند؛ بنابراین بحث رفاه اقتصادی، پایداری ساختارها و سازه‌های اجتماعی و حکومت‌ها، رفاه اجتماعی، عدالت، برابری و سطح سواد اجتماعی و انواع خدمات ارائه‌شده به مردم جامعه اعم از خدمات بهداشتی و غیربهداشتی، می‌توانند جزء شاخص‌های در نظر گرفته معطوف به این آموزه‌ها باشند

به هر صورت امید اجتماعی یک موضوع ترکیبی و جمعی است که به‌تنهایی و به‌صورت منفرد قابل‌تعریف نیست؛ بلکه با استفاده از پدیده‌های پیرامونی اعم از مفهومی، فیزیکی و واقعیت عینی در جامعه قابل‌تعریف است.

علل و عوامل فرهنگی - اجتماعی کاهش امید اجتماعی در ایران چه چیزهایی است؟ به نظر شما مهم‌ترین عامل چیست؟

موضوع فرهنگ از مقولات گسترده‌ای است که تعاریف متعددی در ارتباط با آن وجود دارد. در فرهنگ ما، امید اجتماعی، امید به آینده و امید به رحمت باری‌تعالی از یک استواری و اعتقاد خاصی برخوردار است. در این خصوص وجود برخی از حرکت‌ها در طول تاریخ کشور که در آن امید اجتماعی به نقطه اوج خویش رسیده است، ازجمله وقوع انقلاب اسلامی، هشت سال دفاع مقدس و آسیب‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در طول چهل سال، خود بیانگر این موضوع است. بررسی بحث امید اجتماعی در زمان شیوع کرونا و کمک‌های مؤمنانه مردم خود شاهدی بر میزان بالای امیدواری در کشور ما نسبت به سایر کشورها است.

از طرفی در ادبیات کشور ایران، فرهنگ قرآنی و آموزه‌های دین اسلام نیز این مسئله مشهود است. نکته قابل‌تأمل این‌که هرچند این پشتوانه فرهنگی، ادبی و سنتی براثر تندباد حوادث و عملکردهای ناصواب سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مسئولان طبق آمارهای تحلیلی دچار آسیب‌های متعددی شده است، ولیکن در کلان ماجرا به لحاظ فرهنگی، امید اجتماعی در کشور ایران فراتر از کشورهایی است که از پشتوانه فرهنگی، دینی یا ادبی خوبی برخوردار نیستند.

پیامدها و تبعات منفی کاهش امید اجتماعی در جامعه ایران چیست و مشخصاً اگر در زمینه فرهنگی، دینی و همچنین مسائل امنیتی هم اگر مطلبی دارید بفرمایید.

بیان پیامدها نیازمند نگاهی دقیق، علمی و تحلیلی است و پیامدهای بیان‌شده به‌صورت نسبی قابل‌قبول است. در جامعه فعلی ما کاهش امید اجتماعی ناشی از برخی محرومیت‌های نسبی موجود است؛ یعنی دهک‌های پایین جامعه روزبه‌روز، رو به افزایش است. سفره محرومیت در دستگاه‌های خدمات رسان مثل کمیته امداد یا سازمان بهزیستی و در سازمان‌های مردم‌نهاد و NGO هایی که در قالب خیریه‌ها کار می‌کنند، روزبه‌روز زیادتر می‌شود و خط فقر روزبه‌روز سیر صعودی را طی می‌کند و از طرف مقابل ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم روزبه‌روز کاهش می‌یابد.

باید توجه داشت یکی از نتایج این محرومیت نسبی، کاهش امید اجتماعی و در ادامه فرار مغزها و سرمایه‌ها است. به‌بیان‌دیگر ناهنجاری‌های پیش‌آمده درنهایت منجر به محرومیت مطلق خواهد شد و در نقطه مقابل افزایش امید اجتماعی در جامعه، منجر به کاهش بدبینی اجتماعی خواهد شد. با این توضیح به نظر می‌رسد سطح بدبینی اجتماعی در جامعه ایران به نحو بسیار فزاینده‌ای افزایش پیداکرده است که مسبب ناخشنودی اجتماعی در کشور شده است. البته این ناخشنودی‌های اجتماعی ممکن است دارای جنبه‌های فرهنگی، مذهبی، سیاسی بوده و یا ناهنجاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی موجب این ناخشنودی اجتماعی و مباحث حاشیه‌ای شده باشند. به‌عبارت‌دیگر در بین مردم جامعه ناسازگاری اجتماعی و منزلتی دیده می‌شود که باعث کاهش سطح همبستگی و یا همدلی در جامعه شده و افراد در جایگاه اصلی خود قرار نگرفته‌اند.

به دیگر سخن بی‌اعتمادی به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شاخص‌های موجود در سطح جامعه است که تبعات آن درون خانواده‌ها نیز رسیده است؛ لذا این بی‌اعتمادی‌ها ناشی از ناپایداری‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی است که در صورت وجود امید در جامعه، هیچ‌گاه چنین وضعیتی محقق نمی‌شد.

از طرفی دیگر، عدم ثبات عملکرد در برخی حوزه‌های دینی نیز باعث دین‌گریزی می‌گردد و این دین‌گریزی نیز یکی از خطرات بزرگی اضمحلال امید اجتماعی است. یکی از آموزه‌هایی موجود در اسلام که مورد تأکید قرآن بوده و حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در نهج‌البلاغه به آن توجه ویژه اعمال نمودند، بحث عدالت و برابری اجتماعی و فقدان طبقات فرادست و فرودست است. انسان‌ها باید از حاکم گرفته تا اقشار مختلف مردم و از ثروتمند گرفته تا فقیر، همه به‌صورت برابر در کنار هم زندگی کنند و از امکانات برابر برخوردار باشند. ولیکن نابرابری‌های اقتصادی باعث نابرابری‌های اجتماعی و به‌تبع آن شکل‌گیری طبقات اجتماعی شده است. این نابرابری و وجود طبقات اجتماعی موجب کاهش شدید امید اجتماعی در جامعه و آر بین بردن انگیزه‌ها شده است. به‌عبارت‌دیگر نقش‌پذیری در انسان‌ها کم شده و اشخاص به لحاظ فردی و انگیزه‌های درونی سعی در نقش‌پذیری جامعه ندارند. مهم‌ترین نمود آن در مسئولیت گریزی افراد در محیط‌های کاری و عدم وفاق درباره هنجارها و حاشیه‌سازی ناهنجاری‌ها است که نمونه بارز پذیرش ناهنجاری به‌عنوان هنجار در جامعه را می‌توان در مسئله‌سازی اکثریت مردم در فضای مجازی پیرامون مباحث مختلف شاهد بود.

نکته قابل‌طرح بعدی این است که در جامعه‌ای که سطح امید اجتماعی در آن کاهش‌یافته است، مرجعیت به‌عنوان محل رجوع افراد در مباحث مختلف، به‌جاهای ناهنجار منتهی می‌شود؛ یعنی عالمان دینی، دانشمندان و اساتید دانشگاه و افراد بااخلاق در جامعه جایگاه اصلی خودشان را ازدست‌داده و افراد ناباب جای آن‌ها را می‌گیرند و محل رجوع می‌گردند؛ بنابراین به لحاظ درونی و فردی، چون امید اجتماعی آسیب‌دیده و چون این انسان متعالی باید با امید به آینده حرکت کند، ولیکن امیدی به آینده ندارد، بنابراین دچار انحراف شده و امیدهای اجتماعی را کم‌کم از دست می‌دهد.

پس در دیدگاه کلی باید گفت، امروزه براثر کاهش امید اجتماعی آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی متعددی دامن‌گیر جامعه شده است که رفع این آسیب‌ها علاوه بر نیاز به یک انقلاب درونی، ساختاری و سازه‌ای، نیازمند همت تمام جامعه‌شناسان و دانشمندان علوم دینی و ساختار حکومت در جهت اصلاح آن‌ها است.

درزمینه بحث امنیت باید گفت که امنیت به‌خودی‌خود یک آموزه‌ای است که از قدیم در ذهن بشر وجود داشت؛ چراکه از زمانی که بشر روی این کره خاکی آمد به دنبال این بود که به لحاظ فکری و فیزیکی به یک مأمن و نقطه امن برسد. البته چیزی که برای بشر مهم‌تر از تمام این‌ها است، امنیت روحی، روانی و فکری است؛ زیرا ازآنجایی‌که بشر موجودی متفکر و متفاوت از تمام موجودات است، باید حتماً فکری آزاد و ایمن داشته باشد. جامعه‌ای که در آن سطح امید اجتماعی پایین باشد به‌طورقطع در آن برای افراد امنیت فکری نیز وجود نخواهد داشت. این عدم امنیت فکری و داشتن دغدغه‌های ناپایدار ممکن است باعث بروز مباحث امنیتی و یا اغتشاش هم بشود؛ یعنی رفته‌رفته اگر طاقت فردی به تنگ آمد مجبور است از این دامنه تنگ گریز بزند که این گریز در مواقعی منجر به اعتصابات، درگیری‌ها و حضور نیروهای نظامی شده است؛ بنابراین لازم و ضروری است که در راستای افزایش امنیت اجتماعی در جامعه، امید اجتماعی افزایش یابد.

هرچند دراین‌بین نباید از سوءاستفاده دشمن برای تحریکات خیابانی غفلت کرد ولیکن به‌طور حتم دغدغه اجتماعی هم نقش بسزایی را ایفا می‌کند؛ چراکه اگر درجایی یک عده‌ای بی‌محابا شهری را غارت می‌کنند، این کار یک معلول است که نشان از علتی دیگر دارد و بزرگ‌ترین علت‌ها همان نادیده گرفتن حقوق اجتماعی و لطمه دیدن سرمایه‌های اجتماعی است که منجر به ناهنجاری شده است.

راهبردها و راهکارهای افزایش امید اجتماعی در ایران چیست؟ از منظر دینی و فرهنگی و اجتماعی توضیح بفرمایید.

امید اجتماعی یک مفهوم بسیار گسترده و یک مفهومی است که از جنبه‌های مختلف روانشناسی، جامعه‌شناختی، سیاسی، فرهنگی، تئوریک دینی، اخلاق، فلسفه و ادبیات می‌توان روی آن متمرکز شد و بحث نمود.

با این دیدگاه امید اجتماعی یک ظرفیت در تعامل با واقعیت‌های پیرامونی و یک پدیده چندبعدی در تعامل با پدیده‌های پیرامونی ما است؛ لذا به هر میزان پدیده‌های پیرامونی ما فعال و مؤثر به‌سوی بهبود وضعیت باشند، امید اجتماعی را هم می‌توان در سطح جامعه بهبود بخشید.

شایان‌ذکر است بهبود بخشیدن به پدیده‌های اجتماعی، مستلزم شناخت دقیق و کشف واقعیت و راه‌هایی برای بهبود وضع موجود است. پس باید برای فرار از وضعیت موجود، با سبب‌شناسی و ایجاد ارتباط مسئولانه با سایر انسان‌ها، تحول‌گرا و توسعه‌گرا شد. به‌عبارت‌دیگر حکومت و اندیشمندان جامعه به‌عنوان متولیان افزایش امید اجتماعی، باید با منافع اجتماعی همسو شده و نقش ویژه خودشان را در شکل‌گیری حداکثری امید اجتماعی در جامعه ایفا نمایند. درواقع باید مراقبت کنند تا ضعف امید اجتماعی و تقویت ناهنجاری‌های اجتماعی در جامعه، تبدیل به مسئله نشود و در صورت تبدیل آن به مسئله، راه‌حل مسئله را از منظر جامعه‌شناسی، روانشناسی، حکومت و سیاست پیدا کنند.

باید ناتوانی‌ها و ناکارآمدی‌ها را در حوزه امید اجتماعی از بین برد و پاسخگویی به مطالبات اجتماعی و قانون و حاکمیت قانون را به حداکثر رسانید. باید حقوق شهروندی را به‌صورت بسیار دقیق‌ترمیم کرد و شهر و شهروند و محور بودن مردم جامعه را، بر اساس شاخصه‌های اجتماعی، دینی و فرهنگی در یک جامعه به کرسی نشاند تا بتوان امید اجتماعی را از گرداب سیر نزولی به سیر صعودی هدایت کرد.

از طرفی باید مشارکت سیاسی را در جامعه بالا برد؛ زیرا یک‌جانبه‌گرایی سیاسی در جامعه در بسیاری از زمینه‌ها موجب کاهش امید اجتماعی خواهد شد. در این وضعیت باید ظرفیت پذیرش ایده‌ها را بالابرده و تمام گروه‌ها را از آن این جامعه دانسته و مرزبندی خودی و غیرخودی شکسته شود؛ چراکه این مرزبندی‌ها برآیند امید اجتماعی را کاهش می‌دهد.

به نظر می‌رسد که هویت نسلی امروز، دچار گسست نسلی شده است و این گسست نسلی بین نسل قدیم و نسل جدید، باعث شکل‌گیری طبقات متعدد شده است و این شکل‌گیری طبقات در یک جامعه می‌تواند امید اجتماعی را از بین ببرد.

نکته بعدی درباره فضای مجازی است. امروزه یک شبکه واقعی در فضای مجازی وجود دارد که در سایه کوتاهی مسئولان در هدایت و مدیریت آن، معاندین و مخالفین نظام از طریق برنامه‌ریزی گسترده‌ای و هزینه کرد های هنگفت، ناامیدی اجتماعی را در این فضای مجازی دامن زده‌اند؛ بنابراین باید فکری به حال شبکه‌های اجتماعی کرد و شبکه‌های امید ساز را ترمیم نمود.

راهکار بعدی راجع به حوزه رفاه اجتماعی و اقتصادی در جامعه است؛ چراکه روند موجود در فراهم نمودن نیاز مردم به‌صورت کمیته امدادی و تنظیم سبد ارزاق، به‌هیچ‌عنوان شیوه مناسبی نیست؛ بنابراین باید علاوه بر آموزش ماهیگیری، بستر ماهیگیری را هم فراهم آورد تا مردم منتظر سبد نمانند بلکه خودشان سبد ساز باشند.

پس باید با ترمیم وضعیت‌های روانی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، تمام‌مسیرهایی که امید را به جامعه تزریق می‌کنند را ترمیم نمود تا بتوان گفت که امید اجتماعی در جامعه مجدداً حاکم شده یا جریان پیداکرده است.

بر اساس روند فعلی آینده کاهش امید اجتماعی در ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟

اگر با نگاه انتقادی به مسئله نگاه شود، قطعاً امید اجتماعی با این شرایط اجتماعی، روند نزولی دارد؛ اما اگر دقیق‌تر و مبتنی بر آمار بیان شود، باید یک مقاله تحقیقی نوشته و یک نگاه تحلیلی داشت. برفرض مثال اگر شما بخواهید امید اجتماعی را در شهر تهران یا شهر زاهدان مقایسه کنید، باهم متفاوت است؛ زیرا بستگی به سطح تحصیلات و برخورداری مردم از خدمات و رفاه اجتماعی و میزان درآمد اقتصادی ایشان دارد. به‌عبارت‌دیگر در جامعه ایران در برخی از نقاط حاشیه‌ای کشور ممکن است اصلاً به چیزی به نام امید اجتماعی فکر نمی‌کنند؛ اما در برخی از نقاط مرکزی که از ثبات بیشتری برخوردار هستند، مقوله امید اجتماعی به‌عنوان یک عامل پایایی و پایداری اجتماع و جامعه مطرح‌شده است. مضاف بر آن در مناطقی که حوادث سیاسی بیشتری در آنجا رخ‌داده است، ناپایداری امید اجتماعی بیشتر است.

بنابراین به لحاظ کلی ایده امید اجتماعی در کشور از سابقه خوبی برخوردار است ولی با روند حاکم، امید اجتماعی در کشور ما قطعاً سیر نزولی دارد که این سیر نزولی به دلیل ناپایداری‌های متعدد در مباحث اقتصادی، عملکرد ضعیف در استقرار موازین دینی و عملکرد بد ساختارهای حقوقی و قانونی و مجموعه سازه‌های اجتماعی شکل‌گرفته در کشور، رخ‌داده است. از طرفی افزایش آمار طلاق، اعتیاد و ناهنجاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی در جامعه به امید اجتماعی لطمه زده است. همه این موارد نیازمند سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی دقیقی است که متأسفانه هنوز در این حوزه نه سیاست‌گذاری و نه برنامه‌ریزی دقیق و با رویکرد امید اجتماعی محقق نشده است. درواقع این مسئله، نیازمند چشم‌اندازهای دقیقی است که این‌ها به‌دقت تدوین‌نشده است و یا اگر هم در قالب چشم‌اندازها تدوین‌شده است، به‌صورت پراکنده است و در برنامه‌های اقتصادی که دولت ارائه می‌دهد خیلی مورد عمل واقع نمی‌شود؛ بنابراین در وضعیت فعلی، علی‌رغم تمام پتانسیل‌ها، توانمندی‌ها و مقوّم‌های موجود در جامعه، در یک نگاه کلی و کلان، امید اجتماعی روند کاهشی دارد.

پس با این فرض روشن می‌گردد که جامعه دچار یک ازخودبیگانگی مفرط شده و خویشتن خودش را ازدست‌داده است. از طرفی دچار یک خلأ تئوریک فکری و اعتقادی شده و از طرفی هم سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی خاصی در این حوزه وجود ندارد. از سوی دیگر چرخه زندگی مردم روزبه‌روز بیشتر ماشینی می‌شود که این چرخه ماشینی زمینه‌ساز تحمیل ناامیدی‌ها، رنج‌ها و حرمان‌ها بر افراد بشر شده است. از سویی دیگر جامعه به‌وفور شاهد فقدانِ کارکردها، ساختارها، سازه‌ها و نظارت‌های اجتماعی و از آن‌طرف هم تضادهای اجتماعی و نداشتن گفتمان‌های اجتماعی است که تمام این موارد آموزه‌های جامعه‌شناسی در حوزه امید اجتماعی هستند؛ بنابراین نوع نگاه ما به آینده صرفاً یک ایدئالیسم خیالی و یک آرمان مدینه فاضله نمی‌تواند باشد، بلکه باید مبتنی بر یک واقعیت باشد.

لذا به نظر می‌رسد که به‌صورت نسبی امید اجتماعی، رو به افول و نزول است. ولیکن اگر بتوان در چشم‌انداز رهایی‌بخشی که پایه‌گذار یک اخلاق مدنی خاص است به‌عنوان یک رخداد صرف به امید اجتماعی نگریسته شود، می‌توان امیدوار بود که به‌عنوان یک برنامه اجتماعی بلندمدت و با در نظر گرفتن متغیر زمان، اخلاق مدنی و چشم‌انداز رهایی‌بخش جامعه را ترسیم نمود. برای این منظور باید طی یک برنامه بلندمدت با استفاده از ظرفیت‌های اجتماعی به نقطه مطلوب امید اجتماعی رسید وگرنه امید اجتماعی چه به لحاظ تفکر و چه به لحاظ عملی رو به اضمحلال خواهد رفت.

راهکارها:

  1. نهادهای علمی امید اجتماعی را منبعث از شاخص‌ها یا مبانی تئوریک دینی، قومی، سنتی، فرهنگی و اجتماعی تعریف کنند.
  2. مسئولان در جهت سنجش میزان امید اجتماعی در جامعه، پارامترهایی چون رفاه اقتصادی و اجتماعی، عدالت اجتماعی، سطح سواد اجتماعی و انواع خدماتی که مردم در جامعه می‌گیرند اعم از خدمات بهداشتی و غیربهداشتی را در نظر بگیرند.
  3. جامعه شناسان امید اجتماعی را به‌عنوان یک موضوع ترکیبی و جمعی، با استفاده از پدیده‌های پیرامونی مفهومی و واقعی در جامعه موردبررسی قرار دهند.
  4. مسئولان نظام با افزایش امید اجتماعی، از محرومیت نسبی و فرار مغزها و سرمایه‌ها از کشور جلوگیری کنند.
  5. مسئولان دولتی با قرار دادن هر فردی در جایگاه خاص خویش و ایجاد حس همبستگی بین مردم، ناخشنودی‌های اجتماعی و فرهنگی و مذهبی و سیاسی را به حداقل برسانند.
  6. نظام بی‌اعتمادی‌های ناشی از ناپایداری‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی در سطح جامعه را کاهش دهد.
  7. نهادهای دینی باثبات عملکرد در حوزه‌های دینی، از دین‌گریز شدن جامعه جلوگیری کنند.
  8. مسئولان با ایجاد شرایط برابری‌های اقتصادی و اجتماعی در جامعه مانع از ایجاد شکل‌گیری طبقات اجتماعی بشوند.
  9. نهادهای فرهنگی نقش‌پذیری و مسئولیت‌پذیری افراد را به لحاظ فردی و انگیزه‌های درونی، در جامعه افزایش دهند.
  10. اندیشمندان دینی و علمی با یک انقلاب درونی و ساختاری در درون جامعه برای رفع آسیب‌های اجتماعی تلاش کنند.
  11. مسئولان حاکم با ایجاد امنیت فکری و رفع دغدغه‌های اجتماعی و اقتصادی مردم، از بروز اغتشاش در سطح جامعه جلوگیری کنند.
  12. مسئولان با سبب‌شناسی دقیق پدیده‌ها و کشف واقعیات، راه‌هایی برای بهبود وضع پیرامون جامعه، در جهت افزایش امید اجتماعی ارائه دهند.
  13. مسئولان دولتی با تلاش در جهت ایجاد ارتباط مسئولانه با سایر انسان‌ها، تحول‌گرا و توسعه‌گرا شوند.
  14. حکومت و اندیشمندان که متولیان افزایش امید اجتماعی هستند، با منافع اجتماعی همسو شوند.
  15. مسئولان نظام با پاسخگویی حداکثری به مطالبات اجتماعی و حاکمیت قانون، ناکارآمدی‌ها در حوزه امید اجتماعی را از بین ببرند.
  16. نهادهای فرهنگی با ترمیم دقیق حقوق شهروندی بر اساس شاخصه‌های اجتماعی، دینی و فرهنگی محور بودن مردم را در جامعه به کرسی نشانند.
  17. مسئولان با افزایش ظرفیت پذیرش ایده‌ها و عدم مرزبندی خودی و غیرخودی و افزایش مشارکت سیاسی در جامعه، یک‌جانبه‌گرایی سیاسی در جامعه را کاهش دهند.
  18. مسئولان ارتباطات و رسانه‌ها با ترمیم شبکه‌های امید ساز و کنترل شبکه‌های مجازی و اجتماعی، از تزریق اخبار کذب و مأیوس‌کننده در سطح جامعه جلوگیری کنند.
  19. مسئولان دولتی با تمرکز در حوزه رفاه اجتماعی و اقتصادی، بسترساز آموزش توانمندی‌ها به افراد شوند تا مردم منتظر سبد نمانند بلکه خودشان سبد ساز باشند.
  20. با اصلاح عملکرد بددینی برخی از حاکمان و دولتمردان و عملکرد بد ساختارهای حقوقی و قانونی کشور، ناپایداری در جامعه را کاهش داد.
  21. مسئولان نظام، سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های دقیقی با رویکرد امید اجتماعی ارائه دهند.
  22. نهادهای مردمی با پایه‌گذاری یک اخلاق مدنی خاص و با در نظر گرفتن متغیر زمان، زمینه‌ساز رسیدن به نقطه مطلوب امید اجتماعی باشند.
  23. مسئولان در جهت اصلاح امید اجتماعی یک برنامه اجتماعی بلندمدت را تدوین کنند.
  24. مسئولان از گسست نسلی که منجر به شکل‌گیری طبقات متعدد در جامعه شده است، ممانعت کند.
بازدید 138 آخرین ویرایش در شنبه, 30 بهمن 1400 11:36