زمینهها و ریشههای فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی و سیاسی فرهنگ تکفیر چیست؟
استفاده از واژه تکفیر با توجه به تکفیر نهفته در این لفظ و بار معنای موجود در آن مناسب نیست؛ زیرا برآمده از فرهنگ منتهی به زدودن نگاههای مخالف است. البته اصرار بر زدودن نقاط مثبت جریانهای مقابل خویش، منحصر بر جریانهای دینی نبوده و در حوزههای غیردینی نیز وجود دارد.
لذا مطلوب است از آفت یکسان پنداری یا قالبزنی بهجای واژه تکفیر استفاده نمود. نکته حائز اهمیت اینکه جریانهای دینی و بهخصوص جریانهای دینی برآمده از مذهب تشیع کمتر دچار این آفت بوده و در ادبیات دینی نیز با این فرهنگ مقابله شده است. یکسان پنداری به معنای یکسان پنداشتن همهچیز از منظر برخی جریانهای سیاسی و اندیشهای است، بهطوریکه ایشان معتقدند اگر جریانهای مقابل همچون ایشان فکر نکنند خائن به ملت، کشور و یا دین هستند.
نکته قابلتأمل اینکه در حوزههای شخصی نیز بسیاری از اختلافات بین افراد جامعه، بر اساس یکسان پنداری بوده و این یکسان پنداریها منشأ بسیاری از اختلافات منجر به کدورتها و کینهها و درنهایت عدم جذب است.
برای تبیین ریشههای فرهنگ تکفیر در جامعه، ابتدا باید ریشههای روانشناختی و اخلاقی فرهنگ یکسان پنداری را در سطح فردی بررسی نمود. البته نباید این موضوع را فراموش کرد که این فرهنگ در تضاد جدی با اندیشه دینی تشیع است. با این توضیحات زمینههایی که به خلقیات یا گرایشها به برخی از رذایل اخلاقی در انسان برمیگردد، اولین زمینه یکسان پنداری در اسلام است. به عیارت دیگر جذب شدن انسان به برخی از رذایل اخلاقی، او را به یک فرهنگ یکسان پنداری میکشاند. به تعبیر امام خمینی (ره) صفت تکبر، محور رذایل اخلاقی ازجمله یکسان پنداری است؛ لذا در ساحت فردی مهمترین زمینه پیدایش چنین فرهنگی وجود صفتی به نام تکبر است. امام (ره) میفرماید اگر تکبر در انسان پدید بیاید، انسان حاضر نیست در مقابل حرف حق سر خم کند و تمام رذایل اخلاقی به دنبال آن میآید. از طرفی مرحوم امام (ره)، صفت تکبر در ساحت فردی را، در ساحت اجتماع میآورد و میفرماید: این صفت تکبر در ساحت اجتماع همان استکبار است؛ لذا استکبار جامع تمام رذایل اخلاقی برای یک جامعه خواهد بود. وقتی یک جریان سیاسی دچار صفت استکبار شد، تنها آن چیزی که منافع وی را تأمین کند برای او مهم بوده و خود را بینقص و جامع تمام آن چیزی که یک جریان سیاسی نیاز دارد، میداند. بدین ترتیب به خود اجازه خواهد داد به سمت حذف هرگونه جریان مخالف با خود رفته و ممکن است این کار را با زدن هر انگی به وی انجام دهد؛ ولیکن جریانهای سیاسی باید بدانند با حرکت به سمت اصلاح خویش بهطور قطع، هزینههای کمتری را نسبت به زمان پافشاری بر معایب خودپرداخت خواهند کرد؛ بنابراین ریشه جدی فرهنگ تکفیر بر مبنای اندیشه مرحوم امام (ره) در ساحت فردی، تکبر و در ساحت اجتماعی، استکبار است.
ریشه بعدی، عدم توان ایجاد توازن سیاسی در یک جامعه است. ناتوانی در ایجاد عدالت سیاسی و عدم توانمندی در بذل سهم هر جریان سیاسی متناسب با حق آن جریان، توسط نظام حاکم بسترساز ایجاد احساس از دست دادن عرصهای از عرصههای بزرگ کشور در بین جریانهای سیاسی خواهد شد؛ چرا که در کشور ما حیات جریانهای سیاسی بهصورت مطلق بوده و هر جریانی که متصدی امور میشود تمامی عرصهها را قبض مینماید. در این حالت طبیعی است که این جریان حاضر نیست هیچ حرفی را هرچند حق و بهجا در مقابل خودش بپذیرد که این امر ریشه در استکبار دارد؛ بنابراین عدم عدالت سیاسی یا عدم توازن سیاسی در کشور، خودش منتهی به فرهنگ تکفیر خواهد شد.
شاخصهای بارز فرهنگ تکفیر در جامعه امروز ایران چیست؟ (با ذکر مصداق)
اولین شاخصه موجود در جامعه امروز ایران، عدم پرهیز از افراط وتفریط است. بهطور مثال جریان اعتدال علیرغم شعاری که داشت هیچگاه نتوانست دست از افراط وتفریط در مواجهه با مسائل مختلف بردارد. در این زمینه میتوان به بحث افراط این جریان در مواجهه با مذاکرات خارجی اشاره نمود؛ چراکه جریان اعتدال در مقابل مخالفین عملکرد خویش، بلافاصله انگ زنیها را شروع و معتقد بود که جریان مقابل وی، توانایی برقراری ارتباط با دنیا را نداشته و خواستار بهبود اوضاع کشور نیستند و نتیجه این مسئله در انگ زنی و تکفیر نمود پیدا کرد.
درباره عدالت باید بیان داشت که امروزه جریانهای عدالت خواهی در کشور پیداشدهاند که برخی از آنها واقعاً خوب عمل میکنند؛ اما برخی از آنها دچار حوزه تکفیری شده و توانایی درک مکان و زمان بهموقع اجرای عدالت را ندارند؛ بنابراین بهصورت افراطی به سمت اجرای دفعی عدالت در کشور رفتهاند که بهطور طبع این نحوه اجرا در کشور منتهی به شروع به انواع و اقسام تهمت زنیها و درنتیجه خروج از عدالت شده است.
اما شاخصه دوم وجود نوعی کج فهمی و عدم درک واقعی از آموزههای دینی است. برای مثال در مواجهه با مسئله کرونا افرادی گفتند اساساً در مجلس اهلبیت (ع) هیچکسی بیمار نمیشود. درصورتیکه این، نوعی کج فهمی از دین و منشأ شروع انگ زنی به تمام مجالس عزاداری شد.
وضعیت فرهنگ تکفیر در جامعه ایرانی چگونه است؟
برای پاسخ به این سؤال بایستی بین حوزه فردی و اجتماعی، تفکیک قائل شد. واقعیت این است که این ماجرا در حوزه فردی بسیار اسفبار است. یک مشکل جدی موجود در جامعه، افزایش نزاعهای خشونتآمیز شدید اعم از نزاعهای خیابانی، خانوادگی یا عصبانیتهای است که جامعهشناسان در حوزه آسیبهای اجتماعی به آنها میپردازند. بسیاری از اینها برآمده از فرهنگی است که ریشه در تکبر داشته و بر اساس آن، فرد نمیتواند حرف طرف مقابل را پذیرفته و با وی تعامل داشته باشد؛ لذا ابتدا به او تهمت و اَنگ میزند و سپس این موضوع منتهی به نزاعهای شدید در حوزه فردی و اجتماعی میشود.
البته در حوزه اجتماعی اوضاع کمی بهتر است؛ زیرا شعارهای انقلابی و دینی مطروحه در عرصه اجتماع مانع از بروز چنین رفتارهایی میشود؛ اما به نظر میرسد در این زمینه حوزه فردی، رهاشده و درباره آن گفتگو نمیشود. علت آن وجود مراکز مشاوره و روانشناختی در کشور است که مرتب تولید ارزش کرده و افراد را به ارزشهای متأثر از فرهنگ لیبرالی و فردگرایی سوق میدهند. بر طبق این ارزشها محور خود انسان و اولویت دادن به نیازهای شخصی خویش است؛ لذا بسیاری از تجویزات مراکز مشاورهای به خانوادهها در مواجهه با مشکلات خانوادگی، طلاق است. درحالیکه بر اساس آموزههای دینی، زوجین میبایست در جهت حفظ خانواده از بسیاری از امیال و گرایشهای فردی خویش گذشته و به عبارتی فداکاری و ایثار جای خود را به فردگرایی بدهد.
بنابراین به نظر میرسد فرهنگ لیبرالیسمی ایجادشده در کشور، مسبب اصلی تضعیف این وضعیت در حوزه فردی شده است ولیکن در حوزههای اجتماعی بهواسطه وجود رسانهها، شعارها و سخنرانیهای علنی بزرگان انقلاب، قدری شرایط بهتر است چراکه تا حدی نگاههای لیبرالیسم محدودشده است.
پیامدهای فرهنگ تکفیر با ویژگیهای گفتهشده بهویژه پیامدهای امنیتی آن در جامعه ایرانی چیست؟
پیامدها در دو حوزه فردی و اجتماعی قابلبررسی است. مهمترین پیامد در حوزه فردی، اختلال در تربیت نسلهای آینده است. به دیگر معنا جامعه با نسلی مواجه خواهد بود که بهمحض مخالفت باعقیده و رأی وی، یک اَنگی به تو میچسباند و نمیتوان این نسل را تربیت کرد. این، یکی از مهمترین مسائلی است که قطعاً تبعات امنیتی پیدا خواهد کرد. نسل آینده یک نسلی است که اگر احساس کند چیزی خوب است، پای آن ایستاده و هرچقدر هم بخواهید او را توجیه کنید با لجاجت تنها به شما توهین خواهد کرد.
اما در حوزه اجتماعی درست است که جریانهای سیاسی خیلی آرام و نرم انتقال قدرت میکنند اما اگر این فرهنگ یکسان پنداری و قالبزنی در کشور مهار نشود، تبدیل به کدورتهای شدید سیاسی شده و در انتها هم ممکن است به اثرات امنیتی جدی ختم شود.
راهکارهای پیشنهادیتان برای مهار فرهنگ تکفیر در جامعه ایرانی چیست؟
به نظر میرسد که مهمترین راهکار، ایجاد یک تعادل سیاسی و یا همان عدالت سیاسی در کشور است. برای این منظور میتوان به سمت برگزاری انتخابات خُرد و تمرکززدایی از تصمیمات کشور رفت؛ لذا هیئت دولت نباید بهیکباره برای تمام نقاط کشور تصمیم بگیرد بلکه اجازه دهد برخی از تصمیمات محلی و کوچک شکل بگیرد. این امر باعث میشود که عرصه سیاسی کشور خردشده و وقتی خرد شد احزاب به سمت آنها میروند؛ ولی قالب بزرگ زدن به عرصه سیاسی کشور منجر به این مسئله میشود که یک جریان همهچیز را باهم بگیرد.
لذا به نظرمی رسد که حاکمیت باید به سمت یک خرد کردن سیاست و تصمیمات و تمرکز زدایی از این تصمیمات حرکت کند. البته این کار ممکن است تبعات قومی پیدا کند و اینها را باید در این طرح ملاحظه کرد، ولی اصل این است که به این سمت حرکت شود.
راهکار دوم مقابله بافرهنگ لیبرالیسم و مطلق پنداریهای مدرن و پسامدرن بهشدت آسیبزا است. بهعبارتدیگر باید جریانهای سیاسی کشور را به سمت تقابلی پیش برد. نباید فراموش کرد که با تقویت فرهنگ دینی، کشور آرامتر و معقولتر حرکت خواهد کرد. البته فرهنگ دینی به معنای پلورالیسم و تساهل و تسامح بیجا نیست. درست است که در فرهنگ دینی پلورالیسم وجود ندارد، اما در فرهنگ دینی، خشونت و انگ زنی بیجا هم وجود ندارد و لذا با حرکت به سمت فرهنگ ناب دینی بهتر میتوان مسیر را طی نمود.
راهکارها:
- جریانهای سیاسی با مهار اندیشه یکسان پنداری در برابر رقبای خود، از ایجاد کدورتهای شدید و درنتیجه اثرات منفی امنیتی آن در جامعه جلوگیری نمایند.
- کارشناسان امور خانواده، راهکاری برای مسئله یکسان پنداری در حوزه خانوادگی بهعنوان منشأ اکثر اختلافات بیندیشند.
- مسئولان دینی و حوزوی با آموزشهای کاربردی در سطح فردی، در باب رذیله اخلاقی تکبر، زمینه اصلی گرایش به فرهنگ یکسان پنداری را تضعیف کنند.
- مسئولان سیاسی کشور، ساحت خود را از صفت رذیله استکبار مبری کنند.
- جریانهای سیاسی از انگ زدن و حذف جریان مخالف خود، به دلیل مخالفت با برنامههای ایشان اجتناب کنند.
- نظام سیاسی حاکم، توازن و عدالت سیاسی را در جامعه ایجاد کند.
- مسئولان سیاسی کشور با ایجاد عدالت سیاسی به فکر عدم قبض همه عرصهها بوده و راه را برای اندیشهها و راهکارهای سایر جریانها، باز بگذارند.
- مسئولان در جامعه، از رفتارهای ناشی از افراطوتفریط بهشدت پرهیز کنند.
- جریانهای عدالتخواه در کشور، با پرهیز از رفتارهای هیجانی و دفعی، با بررسی کامل و زمینهچینی دقیق جهت اجرای عدالت در جامعه اقدام نمایند.
- نهادهای دینی و حوزوی، مانع رواج کجفهمی و عدم درک واقعی از آموزههای دینی در کشور بشوند.
- مراکز مشاورهای و روانشناختی در کشور، بجای سوق دادن افراد بهسوی فرهنگ لیبرالیسم و فردگرایی، از آموزههای ناب اسلامی بخصوص فرهنگ فداکاری و ایثار در تولیدات خود بهره ببرند.
- رسانهها، در حوزههای اجتماعی، با تمرکز روی شعارها و سخنرانیهای علنی بزرگان انقلاب، نگاههای لیبرالیسم را در جامعه محدود کنند.
- مسئولان با کاهش بحث فرهنگ قالبزنی در حوزه فردی، از والدین در تربیت نسلهای آینده حمایت کنند.
- نظام حاکم بر کشور، مانع تمرکز هیئت دولت در تصمیمگیریهای تمام نقاط کشور بشود.
- مسئولان با مقابله بافرهنگ لیبرالیسم و مطلق پنداریهای مدرن و پسامدرن، جریانهای سیاسی کشور را به سمت سیاستهای عدم تقابلی پیش ببرند.