شاخصههای سنجش کاهش یا افزایش امید اجتماعی در کشور چیست؟
ازآنجاییکه برخی از جامعه شناسان معتقدند امید مفهومی ذهنی و از جنس ادراک و پنداشت است؛ بنابراین سنجش پذیر بودن امید اجتماعی خود مورد مناقشه است. درواقع منظور از سنجش امید این است که بتوان آن را بهمثابه یک کیفیت، تبدیل به یک کمیت مشخص کرد؛ یعنی برای آن، اندازه در نظر گرفت. در این صورت میتوان امید را به دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم سنجید. در شیوه مستقیم آن چیزی که اهمیت دارد احساس امید اجتماعی است. به دیگر معنا باید بین امید اجتماعی و احساس امید تفاوت قائل شد کما اینکه بین نابرابری و احساس نابرابری و مواردی از این قسم که بااحساس و خود واقعیت مواجه میشود، این تفاوت در نظر گرفته میشود. در این مرحله آنچه بیشتر در پیمایشها مورد سؤال قرار میگیرد ناظر بر سنجش احساس امید اجتماعی است. البته از شاخص احساس امید، میتوان تا حدودی مقدار و شاخصههای امید را بهعنوان یک واقعیت مجزا استنباط کرد. در این روش، سؤالات ناظر به وضعیت آینده را مورد پرسوجو قرار داده و از این طریق، میزان بدتر یا بهتر شدن اوضاع و شرایط مختلف جامعه را بهصورت مقایسهای و در یک افق زمانی معین برآورد میکنند. این دقیقاً شیوهای است در پروژههای پیمایشی مورداستفاده قرار میگیرد.
شکل دیگر سنجش امید اجتماعی، رجوع به واقعیتهای تجربی است که در بیرون اتفاق افتاده و بر اساس آنها میتوان امید اجتماعی را درک و امیدواری مردم را به دست آورد. در اینجا میتوان امید را در مقابل یأس و انفعال قرار داد؛ چراکه جامعه پویا مردمانی سرزنده و شاد و فضایی تعاملی، قابلاطمینان و پیشبینی پذیر خواهد داشت. در این صورت میتوان گفت شاخصههای امید اجتماعی در این جامعه حکمفرما است. در این حالت، امید بهعنوان یک فاکتور و عامل نتیجه و محصول عملکرد کلی سیستم اجتماعی و عملکرد بخشهای مختلف جامعه است که نتیجه آن در رفتار افراد آن جامعه به شکل امید و یا ناامیدی قابلمشاهده است. بدین ترتیب با افزایش پویایی جامعه، بهبودی اجتماعی ملموس بوده و رضایتمندی اقتصادی و اجتماعی بالا رفته و با پیگیری کنشگری فعالانه در جامعه از سمت افراد، مشارکت و همکاری بین فردی و بین نهادی مهم دانسته میشود؛ بنابراین نسبت موفقیت و توفیقات فردی و نهادی بر میزان شکست در برنامه و سیاستها برتری یافته و مسائل اجتماعی درگذر زمان حل خواهند شد. نتیجه مستقیم این مسئله درروند نزولی میزان جرم و کژ رفتارهای اجتماعی و بهصورت غیرمستقیم در افزایش امید اجتماعی نمود پیدا خواهد کرد.
علل و عوامل فرهنگی - اجتماعی کاهش امید اجتماعی در ایران چه چیزهایی است؟ به نظر شما مهمترین عامل چیست؟
با توجه به رصد وضعیت امید اجتماعی بهصورت طولی در ایران و بررسی پیمایشها و نتایج یافتههای مطالعاتی، میتوان گفت که در طول این سه دهه علیرغم فراز و نشیبهایی توأم با شدت و ضعف، وضعیت امیدواری جامعه نزولی بوده است. بهعبارتدیگر شاخص امیدواری اجتماعی یا احساس امید در بین ایرانیان کاهشیافته که مهمترین علت آن، ناظر به شاخصها و متغیرهای بسترساز تغییر کیفیت زندگی مردم است. در این خصوص به نظر میرسد، شاخصهها و متغیرهای اقتصادی و سیاسی، نسبت به فاکتورهای فرهنگی، متغیرهای مهمتری هستند. مقصود از متغیرهای اقتصادی، رصد شاخص رفاه اقتصادی، فلاکت اقتصادی، بیکاری، تورم، وضعیت مسکن و غیره است که وضعیتهای نگرانکنندهای را نشان میدهند و بر اساس آن کیفیت زندگی مردم هم در معرض خطر قرارگرفته است. بهعبارتدیگر زمانی که مردم شاهد وخیمتر شدن روزبهروز اوضاع زندگی خویش نسبت به گذشته، عدم تحقق شعارهای مسئولین در بهبود کیفیت زندگی مردم، نزول استانداردها و مطلوبیتهای حداقلی مورد انتظار خود در مقایسه با سایر جوامع هستند، بهطور حتم نسبت به آینده هم بدبینتر خواهند شد؛ چراکه امید به آینده محصول تجربهای است که در حال و گذشته اتفاق میافتد.
از طرفی در سطح شاخصهای فرهنگی و اجتماعی نکته حائز اهمیت، شکل و کیفیت روابط اجتماعی در سطوح مختلف بین شهروندان با یکدیگر، گروههای اجتماعی و بین مردم و نظام سیاسی است. در این سطح شاخصهایی مثل اعتماد به یکدیگر، سرمایه اجتماعی، مشارکت اجتماعی، موفقیت نهادی، کارآمدی نظامهای حقوقی، پاسخگویی و فضای مشارکت مدنی بر وضعیت امید اجتماعی اثرگذار است. بهعبارتدیگر درجایی که بسترهای اجتماعی و فرهنگی مهیا نبوده و امکان حضور، مشارکت و فعالیت مدنی در جامعه کماکان ضعیف باشد، فرصتها یا کم بوده و یا بهصورت نابرابر بین گروههای مختلف جامعه توزیع میشود که بهطورقطع احتمال ناامیدی افزایش خواهد یافت.
پیامدها و تبعات منفی کاهش امید اجتماعی در ایران برای جامعه چیست و مشخصاً در زمینه فرهنگ دینی چه تبعاتی دارد؟ اگر در خصوص تأثیرات کاهش امید اجتماعی در مسائل امنیتی هم توضیحی دارید بفرمایید.
جامعهای که امیدش را از دست بدهد از حرکت بازمیایستد و جامعهای که نتواند حرکت کند، دچار یک انفعال و سرخوردگی مزمن میشود. این مسئله علاوه بر مهیا نمودن فرصت و زمینه کنشهای خطرناک و خشن، مسیر توسعه را نیز با مانع و انسداد مواجه خواهد کرد. به دیگر سخن در یک جامعه توسعهنایافته، مسیرهای پیشرفت و ترقی فردی در اشکال طبیعی بسیار دیربازده بوده و ازاینرو در این شرایط منفعتطلبی و خودخواهی بیشتر امکان بروز مییابد و افراد دنبال راهها و مسیرهایی میروند که آنها را به هر طریقی، سریعتر به اهدافشان برساند. در این وضعیت فرصتطلبی، فساد و رانت همشکل میگیرد. برعکس در جامعهای که پیشبینی پذیری بالا و قاعدهمندی رعایت شده و شایستهسالاری در آن مهم باشد، مردم اهداف را مطابق با تواناییهای خود تعریف میکنند و برای نیل به آنها برنامهریزی میکنند؛ چراکه معنای واقعی امید یعنی برنامهریزی برای رسیدن به هدف موردنظر میباشد. لذا به نظر میرسد جامعهای که امید از آن رخت بربندد، علاوه بر مواجهه با انسداد و توقف درحرکت ممکن است در بلندمدت با فروپاشی نرم مواجه شود و حتی چنین جامعهای به لحاظ امنیتی هم ممکن است برای دستگاه حکومتی مشکلساز بوده و زمینهساز کنشهای اعتراضی، شورشی و آشوب گردد، کما اینکه در سالهای اخیر به دلیل کاهش امید اجتماعی و عدم چشمانداز روشنی مردم نسبت به آینده، نمونهها و مواردی از این قبیل اتفاق افتاده است.
راهبردها و راهکارهای افزایش امید اجتماعی در ایران چیست؟ از منظر دینی و فرهنگی و اجتماعی توضیح بفرمایید.
مهمترین راهکار توجه خاص مسئولان و سیاستگذاران به تقویت رابطه میان دولت و مردم در عمل، از طریق اهمیت به مسائل مطروحه از جانب مردم و عملیاتی کردن برنامهها به طریق مشهود بودن نتیجه آن در زندگی روزمره مردم است؛ چراکه وقتی یک نظام حکمرانی صرفاً در حد سیاست باقی میماند و این سیاستها تبدیل به محصول عینی و نتیجه راضیکننده برای شهروندان نمیشود، مشروعیت آن برنامه و سیاستها و در کل آن نظام حکمرانی در نزد مردم دچار افول نی شود؛ لذا مسئولان باید برنامههایی کاملاً عملیاتی برای زندگی مردم داشته باشند، بهگونهای که مردم بتوانند نتیجه این برنامهها را در زندگیشان ببینند. مضاف بر آن مسئولان باید فاصله خود با مردم را بهواسطه فراهم کردن فضای گفتگو و مشارکتهای مدنی، از طریق بسط جامعه مدنی، احزاب، تشکلها و اصناف کم کنند تا بتوانند سخنان مردم را بشنوند؛ زیرا اینها درواقع رسانههایی هستند که وجود دارند و مردم به این رسانهها نیاز دارند. این هم یکی از راهبردهایی است که میتوان دنبال کرد.
از طرفی پرواضح است که در شرایط امروز جامعه عامل اقتصادی کماکان بسیار مهم است؛ بنابراین نظام حکمرانی بایستی برای حل مسائل اقتصادی و معیشتی مردم بهصورت جدی وارد عمل شود. برای این منظور نظام باید دست از دنبال کردن یکسری ثابتهای غیرقابل نتیجه در چند دهه برداشته و به سراغ راهها و نیروهای جدید برود.
بر اساس روند فعلی آینده کاهش امید اجتماعی در ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
بر اساس مقالات علمی مستند و بر مبنای دادههای بهدستآمده، وضعیت کلی امید در جامعه ایران خیلی خوب نیست و اگر بخواهد با همان سرعت پیش برود، جامعه به سمت خوبی نخواهد رفت. بهعبارتدیگر وضعیت ناامیدی اجتماعی وارد مرحلهای از بحران شده و اگر بهسرعت برای آن فکری اندیشیده نشود قطعاً جامعه در چند سال آینده، دچار مشکلات و بحرانهای جدی امنیتی، اخلاقی و اجتماعی خواهد شد. البته نباید فراموش کرد که در همین شرایط نیز میتوان با تغییرات کوچک اما مؤثر در زندگی مردم، وضعیت را بهگونهای رقم زد که میزان رضایتمندی جمعی، احساس خشنودی و حرکت به سمت آینده امیدبخش در سطح جامعه را تقویت کرد؛ چراکه امید ساختنی و خلق کردنی است و باید آن را از طریق اتخاذ برنامههای صحیح و مثمر در سطح جامعه ایجاد و تقویت نمود.
راهکارها:
- مسئولان سنجش امید اجتماعی را یا در قالب طرحهای پیمایشی و پرسشنامهای و یا بهواسطه رجوع به واقعیتهای تجربی بسنجند.
- مسئولان دولتی با افزایش رضایتمندی اقتصادی و اجتماعی و مهم شمردن مشارکت و همکاری بین فردی و نهادی درگذر زمان، زمینهساز روند نزولی میزان جرم و کژ رفتارهای اجتماعی و افزایش امید اجتماعی شوند.
- مسئولان وضعیت امیدواری اجتماعی در ایران را بهصورت طولی و در یک محور زمانی بررسی کنند.
- مسئولان جهت افزایش امید اجتماعی در ایران، بر تغییر و رشد مثبت کیفیت زندگی مردم تمرکز کنند.
- حاکمیت در خصوص عوامل اثرگذار بر ناامیدی اصل را بر فاکتورهای سیاسی و اقتصادی بگذارد.
- مسئولان نظام در جهت رشد کیفیت زندگی مردم، شاخصهای فلاکت اقتصادی، بیکاری و تورم را کاهش داده و به پایینترین حد خود رسانند.
- حاکمیت با افزایش شاخصهای اعتماد، سرمایه و مشارکت اجتماعی و بسترسازی برای آنها بهواسطه ایجاد شرایط حضور مدنی در جامعه، سطح امیدواری را افزایش دهند.
- مسئولان در جهت ایجاد موانع برای افراد منفعتطلب و خودخواهی که به هر طریقی در فکر رسیدن به اهداف خود هستند، راهحلهایی را در جهت مسیرهای پیشرفت و ترقی فردی در اشکال طبیعی زودبازده ارائه دهند.
- مسئولان فرهنگی با ایجاد روحیه حرکت و تلاش، جامعه را از حالت انفعال و سرخوردگی مزمن و درنتیجه کنشهای خطرناک، نجات دهند.
- مسئولان نظام بر مبنای اصل شایستهسالاری جامعه را برای رسیدن به اهدافش حمایت کنند.
- حاکمیت با افزایش امید اجتماعی، مانع از فروپاشی نرم نظام و جامعه در بلندمدت شود.
- مسئولان با توجه ویژه به تقویت رابطه بین مردم و مسئولان زمینهساز تحکیم پیوند بین دولت و مردم در عمل و واقعیت شوند.
- سیاستگذاران حرف مردم را شنیده و به آن اهمیت دهند و به سراغ برنامههای عملیاتی بروند و مردم نتیجه آن عملیات را در زندگیشان ببینند.
- مسئولان فضای گفتگو و مشارکتهای مدنی برای مردم را از طریق بسط جامعه مدنی، احزاب، تشکلها و اصناف فراهم کنند.
- مسئولان امر، جهت حل مسائل اقتصادی و معیشتی مردم بهصورت جدی وارد عمل شده و برای این منظور، بایستی دست از یکسری ثابتهایی که در این چند دهه دنبال کردهاند و از آن مسیرها نتیجه نگرفتهاند، بردارند و به سراغ راهها و نیروهای جدید در این مسیر بروند.
- حاکمیت در جهت ممانعت از ایجاد بحرانهای امنیتی، اخلاقی و اجتماعی در سالهای پیش رو در ایران، فکری برای وضعیت امید اجتماعی در ایران کند.