یکشنبه, 22 اسفند 1400 07:41

رابطه دو سویه فقر و ازدواج؛ آیا امیدی هست؟

این مورد را ارزیابی کنید
(2 رای‌ها)

يادداشتی از دكتر سید مرتضی میرتبار، پژوهشگر و مدیر کارگروه فرهنگ دینی مرکز پژوهشی مبنا

خانواده به‌عنوان بنیادی‌ترین نهاد فرهنگی کشور در مدار و محور امنیت ملی، با کارکردهای به‌غایت متعالی خود، می‌توان ضامن تثبیت هویت و جامعه‌پذیری افراد جامعه و بن‌مایه توسعه اخلاقیات، ارتباطات و تربیت و تأمین‌کننده نیروی انسانی کارآمد باشد که متأسفانه نقشه‌ها و نفوذ دشمنان فرهنگ و تمدن ایران اسلامی (برون نهادی) و آسیب‌های مختلف (درون نهادی)، توانسته است کارآمدی آن را با اختلال مواجه ساخته و نهاد رنجوری را در آن پررنگ نماید. ازجمله متغیرهای مزاحم یا پنهانی که نهاد خانواده را به چالش می‌کشد فقر اقتصادی است. با وجود آنکه تعریف جامعی از فقر و معیارهای آن در خانواده ارائه نشده است اما همان اصطلاح «عدم تکافوی ضروریات زندگی» گویای ناتوانی فرد در تأمین زندگی خود و افراد تحت کفالتش است که آثار سوء فراوانی برای رشد و تعالی خانواده به بار می‌آورد. فقر و محرومیت از یک سو زاییده عوامل متعددی است و از سوی دیگر پیامدهای ناگواری را بر جای می‌گذارد که به‌نوعی همه ابعاد نظام خانواده به ویژه تشکیل آن را در برمی‌گیرد. پدیده‌ای که تنها عاملی در عرض عوامل دیگر به حساب نمی‌آید بلکه خو عامل مهم و تأثیرگذاری در کاهش یا فروپاشی اقتدار نظام خانواده و به ویژه تشکیل و ازدواج جوانان است. دو نوع رابطه میان ازدواج و فقر در ایران قابل ترسیم است:

1- فقر عامل ازدواج

طبق اطلاعات ارائه‌شده از سوی مراکز معتبر آماری کشور، بین سال‌های 1395 تا 1398، حدود 130 هزار دختربچه ایرانی، ازدواج‌های خود را ثبت نموده‌اند و 100 پسربچه زیر 15 سال نیز ازدواج کرده‌اند. این آمار در سال 1399، 31379 دختر بوده است که بیانگر رشد 10.5 درصدی نسبت به میانگین سال‌های قبل است. این به معنی آن است که به‌طور میانگین، در پنج تا شش درصد ازدواج‌های ثبت‌شده در ایران، عروس،کمتر از ۱۵ سال سن داشته است. به‌طورکلی می‌توان گفت که کودک همسری خاص دختران است و چندان شامل جمعیت پسران جامعه نمی‌شود.

طبق پژوهش‌ها و نظرات نخبگانی و همچنین پیمایش دیدگاه خانواده‌های فقیر، فقر، علت مهم ایجاد و شیوع کودک همسری در ایران دانسته می‌شود. این مسئله با وجود آنکه موجب افزایش آمار ازدواج می‌شود اما دارای آسیب‌هایی همچون بارداری زودهنگام، تحقیر و اضطراب در زنان، کودک طلاق، کودک بیوه، تشدید چرخه فقر؛ محرومیت از تحصیل و آموزش؛ خشونت خانوادگی؛ اختلاف سنی زیاد؛ فاش کردن اسرار خصوصی برای دیگر دانش آموزان و بروز رفتارهای غیراخلاقی در اثر شیوع کودک همسری؛ سقط‌جنین و مرگ مادران و تولد بچه نارس؛ تهدید سلامت و اختلالات روانی و استرس؛ افزایش جمعیت بدون شناسنامه با ثبت ازدواج‌های غیرقانونی؛ محدودیت حمایت و انزوای اجتماعی در جامعه؛ نداشتن مهارت برای ورود به بازار کار و ... می‌باشد. (کوهی، 1398: 141-142)

بررسی‌ها نشان می‌دهد کودک همسری عمدتاً نزد گروه‌های ساکن در حاشیه شهرهای بزرگ، مرزنشینان و دهک‌های پایین اجتماعی و فقیر دیده می‌شود. خانواده‌هایی که برای کاهش هزینه‌های خود و تأمین احتمالی هزینه زندگی فرزندان، به این ازدواج پیش رسی تن می‌دهند که یکی از نمونه‌های آن وام ازدواج است. طبق بررسی‌های وزارت ورزش و جوانان، برخی از ازدواج‌ها در این سنین، به سبب دریافت وام ازدواج است؛ مسئله‌ای که باعث افزایش چهار برابری کودک‌همسری شده است.[1] این بررسی‌ها، بیانگر ارتباط زیاد میان فقر با ازدواج زودهنگام در خانواده‌های فقیر است؛ ازدواج‌هایی که باید آن را احیاگر ابتیاع در ازدواج دانست که در آن دختربچه‌ها، وجه‌الضمان وام یا معامله‌ای درآمدزا برای جبران فقر خانواده‌هایشان شده‌اند.

2- فقر، مانع ازدواج

طبق جدول لایه‌ای از آسیب‌های معطوف به خانواده، فقر و بیکاری، جزء عوامل اصلی لایه اول و دوم تأخیر در ازدواج شناخته می‌شود. (طرح جامع خانواده، 1399) طبق آمارهای غیررسمی، حدود 13 میلیون جوان ایرانی در سن ازدواج یا بالاتر از آن وجود دارند و بر مبنای منحنی به دست آمده از مراکز آمار، این روند، سیر صعودی دارد که عمده مسئله آن به نیازهای اقتصادی، مسئولیت‌پذیری و تغییر سبک زندگی اشاره دارد. طبق فراتحلیل پژوهش‌های موجود در زمینه افزایش سن ازدواج در ایران، مهم‌ترین عوامل اقتصادی این مسئله، شامل وضعیت بغرنج بیکاری در جوانان، بالا بودن مخارج ازدواج، فقر خانواده‌ها در یاری رساندن به جوانان و همچنین دختران شاغل و استقلال اقتصادی آنان ذکر شده است که به غیر از مورد آخر، سه عامل اقتصادی افزایش سن ازدواج، رابطه مستقیمی با فقر و بیکاری دارد. (ازدواج؛ پایش و آسیب‌شناسی وضعیت ازدواج، 1395: 20)

طبق پژوهشی که در میان جوانان تهرانی در سال 96 انجام گرفت 53 درصد از گروه سنی 25-29 سال در تهران هرگز ازدواج نکردند و یکی از عوامل مهم آن را بیکاری دانستند. در واقع وضعیت بیکاری، پیش‌بینی کننده قوی در تأخیر ازدواج است و این مسئله احتمال تجردماندگی مردان جوان تهرانی در شرایط بیکاری، حدود هفت برابر بیشتر از افرادی است که شاغل هستند. (صادقی و شکفته گوهری، 1396: 169) بر مبنای پژوهشی که در سال 98 درباره علل تأخیر در ازدواج صورت گرفت افزایش میزان بیکاری مردان و وجود مشکلات اقتصادی و فقر در آنان از عوامل تعیین‌کننده در بر هم زدن روند طبیعی ازدواج و رشد تأخیر در ازدواج به شمار می‌رود. (حسینی و همکاران، 1398: 169)

امید جوانان تنها سرمایه موجود

با وجود این بررسی پژوهش‌ها و دیدگاه‌های خبرگی نشان می‌دهد ازدواج در میان جوانان ایرانی هنوز یک هدف دانسته می‌شود یعنی جوانان ایرانی در این امید و انتظارند که روزی بالاخره ازدواج خواهند کرد و تشکیل خانواده خواهند داد. لذا واپس‌زدگی امروز آنها دال بر کناره‌گیری دائم آنان از ازدواج نیست. آنان به دلیل فقدان امکانات و شرایط لازم از سویی و بنا به مشاهدات و تجربیات خود و دیگران از شرایط اجتماعی و اقتصادی و ارتباطی از سوی دیگر به چنین نگرشی رسیده و فعلاً چنین استراتژی را اتخاذ کرده‌اند.

راهکار حل مسئله

 وجود تمایل و هدف بودن تشکیل خانواده در جوانان، فرصتی است که هنوز بر باد نرفته و نیازمند همت بیشتر مسئولان در حل موانع ازدواج است. اما نکته حائز اهمیت دراین‌باره آن است که با وجود اهمیت مسئله ازدواج و اینکه بحران اصلی جوانان امروزی، بحران جنسی است و هیچ راه‌حل دیگری ‌جز ازدواج در دین و فرهنگ ما ندارد، متأسفانه هیچ نهادی در کشور متولی ازدواج و سایر امور نظام خانواده شناخته نمی‌شود و تنها شاهد موازی کاری، سیاسی بازی و شعاردهی برخی نهادهای دیگر هستیم که نه خود را پاسخگو می‌دانند و نه نظارتی در عملکرد و وظایف آنان وجود دارد. از این رو به نظر می‌رسد برای تحقق راهبردهای پژوهشی و علمی حل مسئله، نیازمند راهبردی ساختاری و سازمانی در پیشبرد، نظارت، هدایت، پاسخگویی و اقدام به‌موقع راهبردهای پژوهشی باشد. بر این اساس، لازم است حتماً وزارت خانواده در کشور تأسیس شود تا با انحلال وزارت ورزش و جوانان و انتقال و ادغام امور جوانان، سازمان‌های مختلف همچون بهزیستی، معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، مراکز مطالعاتی زنان و خانواده، کمیته امداد و دیگر سازمان‌های موازی در حوزه خانواده، علاوه بر چابک‌سازی سازمان متولی نهاد خانواده و جلوگیری از موازی‌کاری‌های سازمانی، نهادی مستقل و قدرتمند در بهبود و نوع‌سازی نظام خانواده شکل گیرد و به‌طور مستقیم متولی امور خانواده باشد. بر این مبنا هم حمایت حاکمیت از خانواده با کم‌ترین هزینه و با بیشترین کارآمدی ایجاد خواهد شد و هم نظارت، پاسخگویی و اقدام به‌موقع با برنامه‌ریزی دقیق و منسجم شکل خواهد گرفت.

پیشنهاد‌ها

- مراکز خیریه و مردم‌نهاد به ازدواج فقرا و حل این معضل ترغیب شوند.

- ترویج رسانه‌ای ازدواج آسان (ارائه الگوهای جذاب و مفرح و تشویق به آنها) با ضرورت بازتعریف موضوع ازدواج در رسانه‌ها

- تقویت نقش واسطه گری و معرفی در ازدواج (مساجد، پایگاه های بسیج، معتمدان محل، اساتید دانشگاه، خیران، سلبیریتی‌های ارزشی) و حمایت از این زوج‌ها

- افزایش تسهیلات و خدمات دانشجویی به زوجها (امتیاز ویژه برای متأهلان در پذیرش دانشگاه (رتبه کنکور و ...)، خوابگاه متأهلی، وامهای دانشجویی و بخششهای دانشجویی، جلسات مشاوره ای رایگان، انتقالی از دانشگاه، پروژه های دانشگاه و ...)

- دولت، هر چه سریع‌تر در راستای تشکیل وزارت خانواده اقدامات لازم را انجام دهد.

- مجلس شورای اسلامی، کمیسیون خانواده را ایجاد کرده و برای امکان‌سنجی و ایجاد وزارت خانواده در کشور اقدام نماید.

- رسانه‌ها به‌صورت واقع‌گرایانه به مشکلات مرتبط با جوانان بپردازند و برای مداخله عمومی برای رفع فقر و کاهش تأثیر آن بر خانواده کمک کنند.

 مرکز پژوهشی مبنا

بازدید 188 آخرین ویرایش در چهارشنبه, 25 اسفند 1400 10:56
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز پژوهشی مبنا است