شاخصههای سنجش کاهش یا افزایش امید اجتماعی در کشور چیست؟
امید به معنای انتظار تحقق یک وضعیت مطلوب در آینده است. این تعریف، بین امید روانشناختی و امید اجتماعی جامعهشناختی مشترک است.
در حوزه روانشناختی پدیدهها بهطور عمده با نظر به ابعاد درونی فرد دنبال میشوند که از آن جمله میتوان به مؤلفههای بینشی، گرایشی و کنشی اشاره نمود. بهبیاندیگر وجود بینش، گرایش و کنش خاص در فرد باعث تحقق امید میشود. مؤلفههای مذکور علاوه بر امید به معنای روانشناختی در معنای جامعهشناختی آن نیز وجود دارند، هرچند تفاوتهایی را نیز دارا میباشند.
در رویکرد روانشناختی این مؤلفهها بیشتر با ابعاد درونی فرد بررسی میشوند؛ زیرا نگرش فرد علاوه بر تعریف، در عوامل ایجاد ابعاد درونی و شخصیتی فرد و نوع تعامل وی با دیگران موردتوجه قرار میگیرد؛ اما در بحث امید از منظر جامعهشناختی سطح اجتماعی، بررسی سه عنصر بینشی، کنشی و احساسی، منحصر در درون فرد و با عاملیت فردی فرد نیست، بلکه از جهت تعامل فرد با دیگری در جامعه و بهخصوص از جهت نوع نگاهی است که غالب افراد جامعه به وضعیت کلی جامعه و به ساختار اجتماعی دارند؛ بنابراین در بررسی وضعیت امید اجتماعی از منظر جامعهشناسی، باید آن را در سطوح کلان جامعه مورد کنکاش قرارداد. مفهوم امید اجتماعی نیز در همین سطح مطرح میشود؛ بنابراین در بررسی شاخصها یا عوامل سنجش و یا مشخص کردن پیامدهای آن باید دقت شود که تأکید بر عوامل اجتماعی و منظر اجتماعی، نافیِ نگاه روانشناختی نیست و آن نگاه هم حتماً باید لحاظ شود. این، یک نکته است.
نکته دوم اینکه امید اجتماعی مانند بسیاری از مفاهیم اجتماعی دیگر یک مفهوم خنثایی نیست. دقت داشته باشید در تعریف امید اجتماعی وضعیت مطلوب نهفته است؛ یعنی دل بستن یا انتظار کشیدن یا متوقع بودن از بهبود وضعیت که این معنا، در این مفهوم وجود داشته و یک مفهوم ارزشی است. بهطورکلی معمولاً در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مفهوم خنثی وجود ندارد و غالب این مفاهیم معمولاً ارزشی هستند؛ لذا بسیاری از جامعهشناسان نیز در بحث امید اجتماعی، آن را بهصورت خنثی بررسی نکردهاند. شایانذکر است محقق باید به امید اجتماعی در آن حوزهای که میخواهد فعال شود، تعلقخاطر داشته باشد و در غیر این صورت نظریهای از یک محقق صادر نمیشود. بهعبارتدیگر نظریه امید اجتماعی زمانی محقق میشود که نظریهپرداز آن، در خصوص یک مدل الگویی از امید اجتماعی دغدغهمند باشد و این به معنای یک طرح ارزشی است. البته طبق نظر افراد مختلف، امید اجتماعی با رویکردهای مختلف موردبررسی قرار میگیرد. گروهی بر اساس رویکرد همسو با مبانی فرهنگ، انسانشناختی، اسلامی و بهطورکلی کشور امید اجتماعی را دنبال کرده و گروهی بر اساس نگاه جامعهشناختی مدرن و مملو از مفاهیم ارزشی موجود در دنیای مدرن به این مسئله نگاه میکنند و این هم مطلب دوم است.
مطلب مهم بعدی اینکه هر جامعهای در مواجهه باوجود یا عدم امید، با طیفی از نظرات مختلف روبرو است. البته همانگونه که محققین طیفی هستند، در جامعه این مفهوم نیز بهصورت طیفی وجود دارد؛ چراکه امید اجتماعی مفهومی نیست که میدان حضور یا عدم آن در یکجا باشد، بلکه منبسط و گسترده است.
لذا اثبات و نفی امید اجتماعی مفهوم گستردهای بوده و شرایط تقویت یا تضعیف امید در جامعه و مفاهیم موردنیاز جهت سنجش آن از مباحث گسترده و مختلف میباشد. این هم نکته سوم در بحث مفهومی است.
با توجه به توضیحات ارائهشده پیرامون امید اجتماعی و گستردگی آن در حوزههای مختلف، در راستای سنجش آن میبایست از شاخصهایی بهره جست. برای سنجش این شاخصها در وهله اول باید محورهای آنها تبیین شوند و سپس باید بررسی شود که ارزیابی افراد از وضعیت آینده کشور چیست. این مسئله در قسمت اول منوط به ارزیابی فرد از وضعیت فعلی و کنونی است.
ارزیابی افراد از امکان تغییر شرایط حوزه سومی که باید در آنهم شاخصهای سنجش مشخص شوند؛ یعنی ممکن است شخصی معتقد به عدم امکان تغییر شرایط موجود و عدم قابلیت اصلاح نابسامانی و ناگواریها باشد و این مسئله، نشاندهنده کاهش شدید امید اجتماعی در او است.
فرض چهارم چگونگی نگرش افراد جامعه به توانمندی خود در راستای رسیدن به وضع مطلوب میباشد. در فرض سوم امکان رسیدن به وضعیت بهتر موردنظر بود اما در اینجا میزان توانمندی جامعه در تغییر شرایط موجود با توجه به ظرفیتهای درونی مطرح است.
پس برای بحث شاخصهای امید اجتماعی، باید یک نگاه جامعی وجود داشته باشد و در این خصوص میتوان چهار محور را در نظر گرفت. بهبیاندیگر باید بررسی نمود امید اجتماعی برای تعیین شاخصها ازلحاظ بینشی، گرایشی و کنشی نیاز به چه عناصری دارد. بهعنوان نمونه از جهت بینشی شاخصهای زیادی میتوان آورد که فهمیده شود مردم چه نگرشی نسبت به جامعه کنونی و بهنظام اسلامی دارند. نگاه مثبت بیانگر باشد نگاه مطلوب و امیدوار به این نظام بوده و ازنظر ایشان این نظام آنها را به اهدافشان میرساند.
در بخش بینشی، شاخصها را میتوان از جهت نوع نگاه مردم به ارزشها و ضد ارزشها، از جهت مسائل عصری و نوع نگاه مردم به دشمن و دوست بررسی نمود. بهطور مثال اکثریت بسیار بالایی از مردم معتقدند دشمن اصلی کشور ایران آمریکا و اسرائیل است. این حرف به این معنا است که مردم اصول بینشی نظام جمهوری اسلامی را قبول دارند؛ لذا امید اجتماعی در اینجا وجود دارد.
بنابراین در حوزه احساسی و گرایشی، باید میزان رضایتمندی مردم به جامعه و به وضعیت موجود را در نظر گرفت. درواقع رضایتمندی مردم خودش یک شاخص است و این مفهوم رضایتمندی در حوزههای مختلف، باید به شعار تبدیل شود تا بتوان بهوسیله آن امید اجتماعی را استخراج کرد.
در حوزه کنشی هم شاخصهای بسیار متعددی وجود دارد. گرچه مباحث بینشی و گرایشی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است اما بسیاری از کنشها در جامعه اتفاق میافتد که اینها معنادار است. این کنشها گاه نشان از علاقهمندی مردم، گاه نشان از اعتراض مردم و گاهی نشان از فقدان و یا کاهش امید اجتماعی در بین مردم است. یکی از این موارد، میزان مشارکت اجتماعی و سیاسی مردم در جامعه است. انتخابات در همه کشورها معمولاً علامتی از امید اجتماعی شناخته میشود؛ یعنی اگر مشارکت سیاسی مردم بالا باشد، امید اجتماعی آنها بالا است. براساس نظر تمام تحلیلگران، انتخاب دولت جدید با مشارکت و رأی بالای مردم، بیانگر همراستایی امید اجتماعی با اهدافی است که ایشان داشته و دولت جدید شعار آن اهداف را داده است. به دیگر سخن مردم در تعیین نوع حکومتشان مشارکت میکنند؛ پس برآورد از مشارکت مردم و تحلیل آنهم یکی از شاخصهاست که بحث مهمی است.
حضور درصحنههای نمادین انقلاب اسلامی هم میتواند شاخص بعدی باشد. بهعنوانمثال روز جهانی قدس یک نمونه کنشی، بینشی، احساسی، کششی و گرایشی است؛ یعنی هر سه عنصر را دارد. درواقع عنصر کنشی معمولاً هر سه عنصر را در درون خودش دارد؛ بنابراین باید مسئولان این موارد را در نظر گرفته و آسیبشناسی کنند و با در نظر گرفتن آن بهعنوان یک سرمایه اجتماعی تضمینکننده و محقق کننده امید اجتماعی، در سیاستگذاریها از آن استفاده کنند.
علل و عوامل فرهنگی، اجتماعی کاهش امید اجتماعی در ایران کدماند و به نظر شما مهمترین عامل چیست؟
مسئله شناسی امید اجتماعی در جامعه ایران بحث مهمی است. اولین مبحث در امید اجتماعی، مواجهه با مسئله سیاست زدگی در تحلیل و تبیین آن است. قطعاً امید اجتماعی موضوع مهمی است و پیامدهای بسیار مهمی هم دارد و هر جامعهای برای امید اجتماعی ملت خودش سرمایهگذاری میکند؛ بنابراین این، مسئله حیاتی است و به شرایط جامعه برنمیگردد و در تمام زمانها باید باشد؛ اما گاهی جامعه در فهم امید اجتماعی دچار سیاست زدگی میشود. نه سیاستگذاری، نه فهم سیاسی، نه فهم اجتماعی، بلکه سیاستزدگی. سیاست زدگی به این معنا است که با یک چهره نقابدار و غیرواقعی بخواهند شرایط را به نفع خودشان تغییر دهند. نکته قابلتوجه این است که این مسئله، مسئله جامعه نیست بلکه مسئله فردی است که ارائه نظریه میکند و تبیین میکند، منتها عینک خاص خودش را گذاشته است و فکر میکند که مسئله است. او، مسئله را به این صورت میبیند، اما مسئله آنگونه که هست باید مشاهده شود. رویکرد سیاست زدگی در همهجا و بهخصوص در عرصه مسائل علمی و تبیین پدیدههای اجتماعی و سیاسی بد است.
پس بهطورکلی چارچوب فهم امید اجتماعی، بهمثابه یک مسئله و یک موضوع، باید رویکرد خاصی داشته باشد که این رویکرد را با الهام از بیانات مقام معظم رهبری میتوان روشن نمود. ایشان فرمودند، رویکرد ما در فهم مسئله امید اجتماعی در جامعه ایران باید یک رویکرد واقعگرایانه آرمانخواهانه باشد؛ یعنی اول اینکه تا زمانی که شما واقعگرا نباشید، امید اجتماعی را بهمثابه یک موضوع و مسئله نخواهید یافت و دوم اینکه تا زمانی که آرمان مطلوب و واقعی نداشته باشید، بازهم نمیتوانید چیزی به نام امید اجتماعی در جامعه را ببینید و آنچه هست، واقعاً همان را تحلیل کنید.
بهعنوانمثال بعضی میگویند مهمترین عاملی که منجر به ضعف امید در جامعه ایرانی شده، به بنبست رسیدن مسیر اصلاحات، در کشور است. درصورتیکه این، سیاست زدگی در حوزه علم است ولی علم نباید اینطور باشد. جامعه ایرانی در دوره انقلاب اسلامی با نهضت امام (ره) به خودآگاهی رسید که این آرمان است و این هم درصد تحقق آن است و فهم این آرمان، واقعگرایی است؛ اما وقتی بخشی یا تمام یک جریان خلاف این جریان باشد، قطعاً اینها کمکی به مسئله امید اجتماعی در جامعه ایران نخواهند کرد و البته گاهی هم به مسیر اشتباه خواهد رفت.
در اینجا بعضی از نگاههای بدبینانه نیز وجود دارد. بهطور مثال برخی از جامعهشناسان اعتقاددارند، جامعه ایران تقریباً در دو دهه ابتدایی انقلاب اسلامی، دارای امید اجتماعی بود و جهتگیری این امید اجتماعی تحقق آرمانها و آرزوها بود؛ اما در ادامه انقلاب و در سالهای بعد این امید اجتماعی تغییر مسیر داد و مردم متوجه شدند که به دلیل افزایش مشکلات، نمیتوانند به آن آرمانها برسند؛ پس گفتند جمهوری اسلامی حداقل مسیری را طی کند که آلام کاهش پیدا کند و بدین ترتیب امید اجتماعی از آن هویت آرمانخواهی تبدیل به هویت رفع موانع و رفع آلام شد و اینگونه تغییر مسیر داد. به نظر میرسد این نگاهی بدبینانه است که البته بخشی از آن درست و بخشی نادرست است؛ لذا آن رویکرد واقعگرایانه آرمانخواه باید وجود داشته باشد؛ چراکه در اثر فقدان آن، بخشی از تحلیل با آسیب جدی مواجه خواهد شد.
درواقع میتوان به دو شکل ملاحظه واقعیت و آرمان به تصحیح رویکرد پرداخت. کشور ایران در بخش واقعیتها، یک گذشته پرافتخار دارد و هیچکسی و حتی آن روشنفکر غربگرا هم نمیتواند این موضوع را انکار کند که این، سرمایه اجتماعی ما است؛ پس اولاً فضای کلی جامعه ما فضای ارزشی بود و دوم، مردم به مسئولان کشور اعتماد داشتند. بهعبارتدیگر، اعتماد به مسئولان و فضای ارزشی در جامعه وجود داشت؛ زیرا فضای آن زمان، فضای رقابتهای ناسالم و قدرتطلبیها نبود و این واقعیت جامعه ما بود؛ بنابراین امید اجتماعی در چنین جامعهای فعال بود؛ چراکه فضای کلی کشور یک فضای ارزشی تخریب نشده بود که قدرتطلبها در راستای قدرت اقتصادی، سیاسی و قبیله بازی درصدد تخریب فضای ارزشی نبودند. این فضای ارزشی زمینهساز اعتماد مردم به مسئولان خود شده بود و البته مسئولان نیز، بسیار عملگرا بودند؛ لذا این، یک واقعیت است که تنها با رجوع به داشتههای خود و استفاده از آنها در جهت بازسازی جامعه میتوان امید اجتماعی را افزایش داد.
نکته دوم اینکه باید ضعفها و لغزشها بازشناسی شوند؛ زیرا آسیبشناسی ضعفها و لغزشها منجر به عملکرد موفقتر در فهم موانع امید اجتماعی خواهد شد. در غیر این صورت مسئولان باوری بر غلط بودن مسیر حرکت خود نخواهند داشت. این مسئله به جهت فقدان تک سویی خواستهها، گرایشها و دغدغههای ارزشی ایشان منجر به تضاد و چالش و در ادامه منشأ آسیب شده و درنهایت زمینهساز کاهش امید اجتماعی خواهد شد.
مطلب سوم مشاهده ظرفیتهای فراوان موجود در جامعه امروز است. امروز شرایط بسیار سختی در حوزه معیشتی مردم و وضعیت افزایش افسارگسیخته قیمت کالاها و خدمات وجود دارد. از سوی دیگر بیماری کرونا وضعیت بسیار سختی را ایجاد کرده که البته مردم نیز تحمل میکنند؛ اما در این وضعیت سخت، ناکارآمدی دولتمردان در حل مشکلات مردم سبب شده که امید اجتماعی کاهش پیدا کند.
پیامدها و تبعات منفی کاهش امید اجتماعی در ایران برای جامعه چیست و مشخصاً در زمینه فرهنگ دینی چه تبعاتی به دنبال دارد؟ اگر در خصوص تأثیرات کاهش امید اجتماعی در ایران بر مسائل امنیتی نیز توضیحی دارید، بفرمایید؟
برای حل معضلات جامعه، حتی در بدترین شرایط، باید از ظرفیتها و توانمندیهای نهفته و بالفعل موجود بهره جست. این ظرفیتها خاستگاه نجات از فضای ضعف امید اجتماعی است. در جنگ احد بعدازاینکه مسلمانان پیروز شدند، عدهای از بالای کوه رمات به طمع غنائم پایین آمدند و دشمن از پشت حمله کرد و نتیجه معکوس شد و مسلمانانی که پیروز شده بودند، بعدازآن حرکت، بسیاری از ایشان به شهادت رسیدند و یا زخمی شدند و بهحسب ظاهر شکست خوردند. تعبیر قرآن کریم در سوره نساء این است، میفرماید: «وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ»[1]، در تعقیب دشمن وهن و سستی به خود راه ندهید، از تعقیب دشمن دست برندارید. توجه کنید که این سخن برای مسلمانانی است که مجروح شدهاند. قرآن میفرماید که ضعف به خود راه ندهید و این، خودش یک رویکرد است. در ادامه قرآن کریم یک استدلالی دارد، میفرماید: «إِنْ تَکونُوا تَأْلَمُونَ»، اگر شما زخم و الم دیدید و جراحت برداشتید، آنها هم همینطور شدهاند «فَإِنَّهُمْ یأْلَمُونَ»، آنها هم به اَلم و رنج و گرفتاری مبتلا شدهاند، پس شما ازاینجهت شرایط یکسانی دارید. اینطور نیست که دشمنان شما در راحتی باشند، آنها هم از انقلاب اسلامی زخمدیده و دچار مشکلات هستند. نکته اصلی قرآن این است «وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا یرْجُونَ»، اما شما یک مزیتی بر این دشمندارید. شما مساوی نیستید، در مشکلات دنیایی و فشار اقتصادی، هر دو در فشار هستید، حتی اگر دشمن در فشار نباشد و شما در فشار باشید، اما شما یک مزیّتی دارید که دشمن ندارد، آن مزیّت هم این است که «وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا یرْجُونَ»، شما یک تکیهگاه و یک نقطه امیدی دارید که دشمن ندارد و این، همان ظرفیتها است.
بایستی از ظرفیتها برای امیدبخشی استفاده کرد. اگر در جامعه ایرانی عدهای بگویند که مردم در دو دهه چطور بودند و بعد چطور شدند، باید گفت که همین مردم و همین جامعه ایرانی ظرفیتهایی دارد، همان ظرفیتی که انقلاب را درست کرد؛ و این میتواند امید اجتماعی را افزایش دهد.
پس این رویکرد قرآنی است که در تأیید استفاده از ظرفیتهای موجود بهخصوص ظرفیتهای معنوی آورده شد. ظرفیتهای معنوی بسیار مهم است. توکل بر خدا و اعتماد بر خدا فقط برای بحث فردی نیست. توکل بر خدا در شرایط اجتماعی، خودش را با اعتماد و ایمان به خدا، بااراده و با عزم مردم نشان میدهد.
درجایی دیگر در قرآن کریم در داستان مواجهه لشکر طالوت با جالوت، اشاره دارد، در شرایط سختی که امید اجتماعی و امید به پیروزی وجود ندارد، کار رهبر دینی و رهبر یک جامعه امیدبخشی به جامعه است. امروزه این امیدبخشی در رهبران الهی به چشم میخورد و در صحبتهای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری نیز بسیار وجود دارد؛ بنابراین برجسته کردن بحرانها در شرایط بحرانی، راهکار نیست. راهکار استفاده از ظرفیتهای واقعی موجود در راستای امیدبخشی است؛ لذا رهبر معظم انقلاب بشارت میدهد که اسرائیل تا ۲۰ سال آینده حیات نخواهد داشت و یا آمریکا روبهزوال است و یا میفرماید که به دست جوانان این کشور مشکلات را پشت سر خواهیم گذاشت و جوانان آن روز را خواهند دید. این تعبیر بسیار امیدبخش است. این نقش، نقشی است که در رأس هرم اجتماعی و سیاسی جامعه، امام جامعه آن را بر عهده دارد. البته بهشرط اینکه دیگران هم حمایت کنند و خدایی نکرده تخریب نکنند. البته آرمانها نیز ظرفیتهایی دارد.
البته با توجه به وضعیت موجود، امید اجتماعی قاطبه مردم در حوزه معیشت و اقتصاد کم شده که این مسئله سبب کاهش اعتماد ایشان شده است. نکته حائز اهمیت آن است که بین دو مفهوم امید اجتماعی و اعتماد ملی پیوند ذاتی وجود دارد. هرجایی که اعتماد باشد، امید هم هست. اگر اعتماد مردم به متصدیان، به دولتمردان، به مجریان و به قوای کشور آسیب ببیند و کاهش پیدا کند، امید هم کاهش پیدا میکند و این مسئله، در فضای واقعیتهای موجود است.
از طرفی در جامعه آرمانهایی هم وجود دارد؛ که شاهد مثال آن آرمان مردم در محقق کردن انقلاب و تحمل همه فشارهای ناشی از آن است. به نظر میرسد که آن نگاه جامعهشناختی که واقعیت را میبیند ولی آرمان را نمیبیند، خود، نگاه آسیبی است؛ چراکه باید آرمانهای مردم را برجسته کرد تا امید مردم هم بیشتر شود. حتی میتوان در فضای ناامیدی، با یادآوری ایثار در جامعه که جزء ظرفیتها و آرمان این ملت است، سطح امید اجتماعی را بالا برد؛ بنابراین تأکید بر آرمانها خودش یکی از عوامل بسیار مهمی است که میتواند امید اجتماعی را تقویت کرده و آن را گسترش داد.
از طرفی، هرچه فاصله دولت به معنای عام با ملت بیشتر شود، اعتماد ملی کاهش مییابد. به دیگر سخن درجایی که ملت، دولت را از خودش نداند و فشارها و سختیها هم در جامعه وجود داشته باشد، بهاحتمالزیاد سبب کاهش امید اجتماعی میشود. البته در نقطه مقابل هم کم شدن فاصله دولت و ملت باعث افزایش اعتماد ملی و باعث افزایش امید اجتماعی میشود.
شایانذکر است بیشترین آسیب، در حوزه صاحبان قدرت سیاسی، رسانهای، حزبی و اقتصادی در جامعه است؛ لذا اینها عواملی هستند که باعث کاهش امید اجتماعی در جامعه شدهاند و در صورت جهتگیری اسلامی و انقلابی، این عوامل میتوانند باعث افزایش امید اجتماعی شوند.
در بحث افزایش امید اجتماعی مهمترین جایگاه و پایگاه اجتماعی، مربوط به عواملی حکومتی است؛ یعنی در رأس نظام اسلامی که رهبر الهی است، بالاترین نقش را دارا است. تحلیل محتوای بیانات مقام معظم رهبری بیانگر میزان بسیار بیشتر عوامل امیدبخش و امید افزا در جامعه نسبت به عوامل کاهنده است؛ یعنی نگاه رهبری به آینده است و همیشه میخواهد مردم را به آرمانها و به چشمانداز موجود، توجه دهد، گرچه ایشان نگاه واقعبینانه هم دارند. از طرفی دولتمردان، در قوه مجریه، قضائیه و مقننه، نیز با توجه به ارتباط ایشان با مردم نقش کلیدی در افزایش یا کاهش امید در بین جامعه را ایفا میکنند.
مورد بعدی هم برای افزایش امید اجتماعی، تقویت کنشهای جمعی امیدبخش است. یکی از مؤلفههای هر پدیده اجتماعی بُعد کنشی و رفتاری آن است. اگر به بعضی از کنشهای اجتماعی در جامعه دامن زده بشود، باعث افزایش امید اجتماعی بهخصوص در شرایط فشار اقتصادی و امثال آن، میشود. بهطور مثال وجود مفهوم تعاون اجتماعی در اسلام از عوامل امیدبخش است. بحث کرونا مدلی از موفقیت است که میتوانست منجر به ناامیدی اجتماعی هم شود؛ ولی همین مشکل سبب امید اجتماعی شد و مردم در این حوزه احساس امنیت کردند.
شایانذکر است که امید اجتماعی در حوزه امنیت ملی کشور بسیار قدرتمند ظاهرشده است. امروز تکتک شهروندان نسبت به امنیت کشور در مقابل تهدیدات نظامی، کاملاً مطمئن هستند. چون حاکمیت در حوزه امنیت بسیار قدرتمند عمل کرده؛ بنابراین امید اجتماعی در جامعه ایران پایین نیست، بلکه در بعضی از حوزهها بسیار خوب، در برخی دیگر خوب، در بعضی متوسط و در بعضی از حوزهها متأسفانه آسیبدیده و کاهش پیداکرده که البته با آن ظرفیتهای موجود، قابل جبران است.
لازم به ذکر است کاهش امید اجتماعی بسترساز افزایش بینشاطی مردم به عنوان نقطه مقابل امید و افزایش یأس، کاهش اعتمادبهنفس و از دست دادن مفهوم کلیدی انقلاب اسلامی با عنوان ما میتوانیم، میشود که این فاجعه است؛ بهعبارتدیگر کاهش امید اجتماعی باعث کم شدن نشاط اجتماعی و بهتبع آن باعث کم شدن فعالیتهای اجتماعی و درنتیجه از دست دادن تحرّک اجتماعی میشود و ازآنجاییکه تحرّک اجتماعی لازمه حیات اجتماعی است، امید دشمن و تحرّک دشمن نیز بیشتر میشود. باید خاطرنشان کرد ملتی که امیدش را از دست دهد، ملتی است که میتوان آن ملت را به تسلیم واداشت و آسیبها و پیامدهای آن میتواند بسیار وخیم و خطرناک باشد.
پس با توجه به ظرفیت بسیار بالای جامعه ما و عرصههای امیدبخش بالفعل موجود، باید حاکمیت با تزریق عوامل امیدبخش به جامعه، همت خود را در جهت رفع مشکلات، روزافزون کند. از طرفی اگر امید اجتماعی و اعتماد مردم به ارکان نظام اسلامی و به ارکان اعتقادی انقلاب اسلامی کاهش پیدا کند، مشکل امنیتی ایجاد میشود. اگر اسلام آسیب ببیند، عزت این ملت آسیب میبیند، اینها مشکلات امنیتی است و طمع دشمن که میتواند علیه این ملت وارد شود، بیشتر میشود. هر چه امید اجتماعی بیشتر شود، ضریب امنیتی نظام افزایش پیدا میکند؛ بنابراین نسبت مستقیمی بین امید اجتماعی و امنیت اجتماعی در جامعه وجود دارد.
بر اساس روند فعلی، آینده کاهش امید اجتماعی در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
در بحث امید اجتماعی، ملت ما ظرفیتهایی دارد که مهمترین ظرفیت و توانمندی این ملت، مدل رابطه امام و امت و ایمان امت به امام و رهبر خود است. این نگاه تمام مشکلات را حل خواهد کرد؛ بنابراین هیچگاه در این کشور امید اجتماعی به حدی پایین نخواهد آمد که کشور را به ورطه خطرناک سوق دهد؛ اما اگر ملت از این ظرفیتهایی که دارد دست بردارد، آینده ملت خطرناک میشود. البته با تجاربی که وجود دارد، اینطور نبوده است؛ یعنی درست است که بهتدریج پیش میرود و حتی گاهی به خطا میرود اما گاهی نیز برمیگردد و اصلاح میکند. تأکیدی که مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب به جوانان دارند، به نظر میرسد که هدف اصلی، احیای امید اجتماعی برای آینده بسیار نزدیک است که جوانان انقلابی باانگیزهها و با تعهد و تخصص لازم وارد عرصه شوند.
ایشان میفرمایند، تأکید من روی جوانان است که ظرفیت بسیار مناسبی هستند، برای آینده کشور از جهت مسئله امید اجتماعی و از جهت پتانسیلها و ظرفیتهایی که در کشور از قِبَل جوانان است، انشاءالله آینده خوبی وجود دارد؛ بنابراین کشور ایران نهتنها آینده خطرناکی ندارد، بلکه آینده بسیار درخشانی دارد که حضرت آقا با اشراف به تمام جوانب این نوید را به ما داد که کشور ایران با توانایی جوانانش، مشکلات را پشت سر گذاشته و به نقطه مطلوب خواهد رسید.
راهکارها:
- مفهوم رضایتمندی مردم در حوزههای مختلف به شعاری تبدیل شود که بتوان بهوسیله آن امید اجتماعی را استخراج نمودد.
- در شرایط سخت، مسئولان نظام سخنان و افعال امیدبخش داشته باشد.
- مسئولان امید اجتماعی را بهصورت طیفی بررسی کنند.
- روانشناسان، در حوزه روانشناختی شاخصهای امید اجتماعی را با نظر به ابعاد درونی فرد دنبال کنند.
- جامعه شناسان امید را از منظر جامعهشناختی از سه بُعد بینشی، کنشی و گرایشی در سطح اجتماعی بررسی کنند.
- مسئولان بهگونهای عمل کنند که ارزیابی افراد از وضعیت آینده و شرایط تغییرات مثبت در کشور مطلوب باشد.
- حاکمیت بستر رضایتمندی مردم نسبت به وضعیت موجود در جامعه را در حوزه احساسی و گرایشی، فراهم آورد.
- نهادهای فرهنگی در جهت افزایش مشارکت اجتماعی و سیاسی مردم در صحنههای نمادین انقلاب اسلامی تلاش کنند.
- مسئولان از مسئله سیاست زدگی در تحلیل و تبیین امید اجتماعی دوری کنند.
- رویکرد نظام در فهم مسئله امید اجتماعی در جامعه ایران، یک رویکرد واقعگرایانه آرمانخواهانه باشد.
- نهادهای فرهنگی و دینی فضای ارزشی جامعه را که سرمایه اجتماعی کشور است، تقویت کنند.
- مردم به مسئولان خودشان اعتماد کنند و مسئولین هم اهل عمل باشند.
- مسئولان نظام ضعفها و لغزشها در جامعه را بازشناسی کنند.
- حاکمیت از ظرفیتها و توانمندیهای نهفته و بالفعل موجود در جامعه، در راستای امیدبخشی استفاده کند.
- دولتمردان، مجریان و قوای کشور زمینه اعتماد مردم بهنظام را تقویت کنند.
- رسانهها با برجستهسازی آرمانهای مردم، سطح امید را در جامعه افزایش دهند.
- جهت افزایش اعتماد ملی و افزایش امید اجتماعی مسئولان نظام تلاش کنند تا فاصله دولت و ملت کاهش پیدا کند.
- نهادهای فرهنگی با تقویت روحیه نشاط در جامعه، زمینهساز افزایش فعالیتهای اجتماعی و درنتیجه تحرّک اجتماعی شوند.
- مسئولان دولتی زمینه را برای ورود جوانان انقلابی، باانگیزه، متعهد و متخصص به عرصه مهیا سازند.
- مسئولان بهجای برجسته کردن بحرانها در شرایط بحرانی از ظرفیتهایی که واقعاً وجود دارد در جهت امیدبخشی استفاده کنند.
[1]. نساء، ۱۰۴.
مرکز پژوهشی مبنا