پروژههای بسیاری از حجاب و عفاف در طول سالهای اخیر انجام گرفته و اقدامات مختلفی نیز از امور فرهنگی تا عملیاتهای بازدارندگی در سطح جامعه صورت پذیرفت که عمدتاً یا بیتأثیر بودند یا تأثیرات اندکی از خود بر جای نهادند که دراین یادداشت قصد داریم به یکی از عوامل این مسئله بپردازیم.
یکی از نکات حائز اهمیت در تحقق راهبردها، مسئله اجماعسازی است. به عبارتی آحاد ملت، مجموعه اندیشمندان، نخبگان، حکمرانان و افراد تاثیرگذار باید بر روی مقولات، موضوعات و مسائل اساسی کشور (که اغلب در سیاستهای کلی نظام بیان میشود) به توافق و اجماع برسند. اجماع سازی بهعنوان یکی از شاخصهای حکمرانی شایسته، زمینه را برای ایجاد نوعی مدیریت سیستمی به جای مدیریت فردی فراهم میکند و مانع سلیقهای شدن اقدامات شده و موجب حاکمیت قواعد بر مدیریتها میشود؛ نه افراد و تفکرات فردی. بنابراین میتوان گفت بدون این اجماع، امکان تحقق راهبرد وجود ندارد؛ چون در غیاب این اجماع، نیروها و انرژیها صرف درگیری و تشتت شده و برای حل مسائل کشور و تحقق اهداف جمعی توان اندکی باقی میماند. در این مسئله و تحقق آن، سه کنشگر مهم مدنظر گرفته میشوند:
الف- مردم که معمولاً توسط نخبگان و رسانهها تغذیه فکری میشوند.
ب- نخبگان فکری، به معنی بزرگان، صاحبان فکر،شخصیتها دارندگان تواناییهای وسیع فکری و سازماندهی اندیشهها که به نوعی تولیدکنندگان اندیشه، روشهای بهینه، تئوریها و آینده نگریها میباشند.
ج- نخبگان اجرایی که صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی هستند و در اجرا نقش بی بدیلی دارند.
پیش از پرداختن به چگونگی تحقق اجماع، لازم است پارادکسهای عجیبی که میان نخبگان و به ویژه مسئولان در حال رواج است رفع گردد. بیشک برخی موضعگیریها کاملاً سیاسی است و همین امر یکی از مهمترین موانع تغییر رویکرد نسبت به حجاب از یک مسئله سیاسی به یک مسئله فرهنگی و حقوقی میباشد. در ذیل به دو مورد از این پارادکسها اشاره میشود:
- متأسفانه امروزه شاهد پارادکس عجیبی هم در میان نخبگان و هم مسئولان هستیم. رسانهها از زنان بدحجاب در راهپیماییهایی همچون 13 آبان، 22 بهمن و ... تصویربرداری میکنند.
- متولیان حجاب، مراکز خصوصی را به علت وجود بدحجابی جریمه و پلمپ میکنند اما چنین فرایندی را برای مراکز دولتی در نظر نمیگیرند؛ از مترو و پارکها گرفته تا بانکهای دولتی و ...؛
- تضاد فکری و پارادکسهای متعددی وجود دارد که به نوعی افراد را به سمت بدحجابی سوق میدهد تا باحجابی.چنین نگرشی برای جامعه کوتاهمدت است نه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که برای جامعهای بلندمدت طراحی شده است.[1]
راهبرد پیشنهادی برای تحقق اجماع
لازمه ایجاد وفاق و اجماع حداکثری، برقراری رابطه نیرومند و ارگانیک بین نخبگان فکری، نخبگان اجرایی (ابزاری) و مردم است و در این میان، اندیشکدهها و پژوهشکدههای راهبردی به دلیل انجام پژوهشهای متقن و کاربردی باید این نقش مهم را بر عهده گیرند.
در گام نخست و حیاتی نیز پیشنهاد میشود همه نخبگان علمی و اجرایی روی چند ابرمسئله کشور مانند اختلال در نهاد خانواده، حاشیهنشینی، رسانه و فضای مجازی، ناکارکردگرایی تعلیم و تربیت، تکثر و تشتت نهادهای دینی و فرهنگی توافق و اجماع کنند و ثقل اصلی انرژیها صرف آنها گردد.[2]
در گام دوم، رسانه مهمترین مسئولیت را برعهده دارد. بیتردید حکمرانی بر افکار عمومی، راهبرد نهادینه سازی بسیاری از ارزشها و مقولات فرهنگی در جامعه است که مسئولیت آن با رسانه ملی است. به نظر میرسد باید از اتاق فکر قوی در این خصوص بهره برد تا نوعی اجماع در جامعه محقق گردد.
در گام سوم، طرح جامع حجاب و رویکردی که نظام باید مدنظر قرار دهد تدوین و به عنوان سند راهبری مدنظر قرار گیرد. این سند نباید ماورایی باشد و براساس وضعیت فعلی جهت تحقق ثبات اجتماعی در مسئله حجاب، تدوین گردد.
[1]. برای مطالعه نظریه جامعه کوتاه مدت و بلندمدت به کتاب دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان با عنوان کتاب ایران جامعه کوتاه مدت، مراجعه فرمایید.
[2]. رک: پورسعید، فرزاد، کارآمدی نظام سیاسی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1399، ص 23-24.
مرکز پژوهشی مبنا