زمینهها، ریشهها و عوامل فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی و سیاسی فرهنگ نابردباری و نارواداری در روابط اجتماعی کداماند؟
بهطورکلی وجود سه عامل در جامعه ایران علت اصلی نارواداری و عدم تحمل است؛ عامل اول وجود فرهنگ نژادی ناشی از تفکر نژادپرستی در بین ایرانیان است؛ زیرا جامعه توجه ندارند که درعینحال حفظ ملیت و قومیت خود، نژادپرست نباشد و در اثبات این مدعا میتوان به لطیفههای مختلف ساختهشده نسبت به برخی اقوام در جهت زیر سؤال بردن آنها توسط اقوام دیگر اشاره نمود؛ بنابراین این تفکر که گاهی با ملیگرایی و گاهی با قومگرایی خلط میشود، از عوامل مهم نارواداری به شمار میرود. مضاف بر آنیکی از معضلات جدی کشور که خود، زمینهساز افزایش این نابردباریها گشته، دعوای بین منافع ملی و ارزشهای انقلاب است؛ چراکه گاهی به دلیل ارزشهای انقلابی - اسلامی ملیگرایی مخدوش شده و گاهی نیز به جهت حفظ منافع ملی، ناخواسته نژادپرستی در افعال گسترش داده میشود.
دومین عامل مهم زمینهساز نارواداری وجود برخی قوانینی است طی آنها بین ارزشهای انقلابی تضادی ایجادشده است. بهطور مثال نوع نگاه به سرمایهگذاریهای خارجی در داخل ایران بهگونهای است که فرد خارجی نمیتواند در ایران مالکیت پیدا کند و یا اینکه با مشکل ازدواج و شناسنامهدار کردن فرزندانش در داخل ایران مواجه است. به نظر میرسد باید همه قوانین نارواداری را، با حفظ منافع ملی از بین برد و فضا را به سمت امت اسلامی پیش برد.
نارواداریهای مذهبی سومین عامل نارواداری است که البته این بهوضوح در کشور مشهود بوده و مسبب اصلی آنهم روحانیت است. بهطور مثال اگر یک فرد شیعه موافقت خود را با استاندار شدن فردی سنی اعلام کند، از وضعیت خود ساقطشده یعنی به این فرد حتی مسئولیت هم نمیدهند. باید توجه داشت که روحانیون حاضر در نظام، دو شخصیت دارند؛ یکی شخصیت حوزویشان است که با این شخصیت باید تبلیغ شیعه را کرده و دین و مذهب حق را گسترش دهند؛ اما گاهی اوقات این فرد حوزوی درعینحال، مسئولیتی هم در حکومت اسلامی به عهده گرفته و مثلاً رئیس دادگستری شده است. در این صورت او دیگر شخصیت حوزوی نیست، بلکه وی باید بهعنوان یک رئیس دادگستری بین افراد جامعه تبعیض قائل نشده و شیعه را نسبت به سنّی یا مسلمان را نسبت به یهودی و مسیحی ترجیح ندهد؛ اما اکثر اوقات این دو مسئله باهم خلط میشوند و یک نارواداری خیلی جدی در همه این فضاها پیش میآید. نکته حائز اهمیت این است که این نارواداری مذهبی نهتنها مسبب اعتراض اهل سنت بلکه زمینهساز نارضایتی اهل حق شده و به دلیل افراط در آن به قومیتها هم رسیده است و فضایی ایجادشده که متأسفانه بسیاری از افراد جامعه، احساس میکنند که به آنها ظلم میشود. البته باید بین فضای ظلم عمومی مثل فشار اقتصادی که به همه جامعه وارد میشود و ظلمی که فرد تصور میکند به دلیل زندگی در منطقه یا استانی خاص یا به خاطر نوع مذهب و یا قومیتش، به او تحمیلشده است، تفکیک قائل شد؛ چراکه در تصور چنین شخصی، مسئولین قوانینی میگذارند که در مناطق ایشان توسعه پیدا نکند.
شاخصهای بارز فرهنگ نابردباری و نارواداری در جامعه امروز ایران چیست؟
اولین شاخصه نارواداری این است که گاهی برخی مسئولین و همینطور افراد جامعه احساس میکنند که شهروند درجهیک نیستند و افرادی مانع از تحقق امتیازاتی که باید بهعنوان حقوق شهروندی داشته باشند، میشوند. برای مثال، بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب اسلامی، اداره کشاورزی در روستاهای بلوچستان، هنوز یک فناوری بسیار ساده را در جهت نگهداری طولانیمدت محصول خرمای ایشان به آنها نیاموخته است و استدلالش هم این است که باید آنها در فقر نگهداشته شوند. مسلماً اعمال اینگونه سیاستهای سلیقهای مسئولین، زمینهساز بروز مشکلات عدیده میشود.
بنابراین اولین شاخصه، عدم ایجاد حداقلهای حقوق شهروندی برای افراد میباشد و گاهی حتی قائل به چنین چیزی هم نیستند. بهعنوان نمونه امامجمعهای دریکی از استانهایی که غالب شهروندان آن سنی مذهب بودند معتقد به رفتار حذفی نسبت به اهل سنت بود. بهطورقطع نگرش امامجمعه بهعنوان رئیس شورای فرهنگ عمومی شهر، ناخودآگاه مانع از ارائه بسیاری از امتیازات برای ساکنین این شهر و درنتیجه افزایش تفرقه و کمتحملیها خواهد شد.
این نگاه تبعیض آلود حتی در فراهم نمودن امکانات راهداری و ایجاد اشتغال نیز وجود دارد بهطوریکه طبق آمار رسمی، از ابتدای انقلاب تاکنون در یک استان شیعهنشین درصد رشد راههای آن استان ۹ برابر شده و درحالیکه مناطق اهل سنت ۳ برابر شده بود و یا اینکه هیچ کارخانه بزرگی در هیچکدام از این مناطق ساخته نشده بود ولی از آنطرف کارخانههای بزرگ در مناطق شیعهنشین ساخته شدند.
نکته بعدی نقش رسانه ملی در عدم ایجاد حس تبعیض حقوق شهروندی است. بهطور نمونه با بررسی ۳ ماهه روی برنامههای صداوسیمای دو استان سیستان و بلوچستان و کردستان، با توجه به اکثریت اهل سنت در استانهای مذکور یعنی بیش از ۸۰ درصد مردم کردستان و بیش از ۶۰ درصد مردم سیستان و بلوچستان، مشخص شد که ۹۰ درصد این برنامهها یا خنثی هستند و یا ضد آن مذهب هستند و فقط ۱۰ درصد آنها به نفع سنّیها است و رویکرد اصلی برنامهها شیعیان هستند.
مضاف بر آن اینکه رسانه ملی بدون در نظر گرفتن نیاز و مطالبه مردم اهل سنت و بدون در نظر گرفتن میزان مقبولیت امامجمعه اهل سنت در بین مردم خود، کل گزارشی که از نماز جمعه وی در صداوسیمای استان پخش میکند، کمتر از ۱۰ ثانیه است، درحالیکه در همان شهر، امامجمعه شیعه در صداوسیما بیش از ۲ دقیقه گزارش میدهد. اینگونه مسائل باعث ایجاد دلسردیها و نابردباریها در جامعه میشود.
همانگونه که قبلاً ذکر شد، مسئله عدم رعایت حقوق شهروندی در جامعه، محدود به اهل سنت نیست بلکه شامل اهل حق هم میشود؛ چراکه در اکثر مناطقی که ایشان زندگی میکنند، بعضی از امکانات اقتصادی و فضاهای تولیدی بهصورت تعمدی ایجاد نشده است.
از طرفی هم به دلیل عدم وجود امکانات اساسی زندگی در مناطق محروم، مردم در سختی بسیار به سر میبرند؛ لذا شاخصههای منجر به گسترش نارواداری در کشور اعم از مذهبی، قومی و جغرافیایی است.
وضعیت نابردباری و نارواداری را در جامعه ایرانی چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر میرسد وضعیت نارواداری در کشور به مرحله بسیار بالایی رسیده است. نباید فراموش کرد که اگر امنیت کمی تضعیف شود، اوضاع ایران بسیار بدتر نیز خواهد شد؛ زیرا علاوه بر تنشهای شدید در بین افراد متدین و سکولار، کشور شاهد فضای وحشتناک قومی- مذهبی خواهد بود.
عوامل و موانع مؤثر در عدم تحقق سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی مقام معظم رهبری با عنایت به زمینه رواداری و بردباری در فرهنگ تعاملات اجتماعی چیست؟
به نظر میرسد بهترین راهکار آموزش رواداری به مسئولان است که طی آن شورای عالی امنیت ملی با تصویب طرحی، اشخاص خواستار برعهده گرفتن مسئولیت در هر استان را موظف به آموزش مذهب، سنتها و آداب آن قوم و منطقه نماید تا از این طریق مانع از هدر رفت هزینههای انجامگرفته توسط نظام برای آن مناطق گردد.
پیامدهای عدم تحقق سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی (بهویژه پیامدهای امنیتی آن) در جامعه ایرانی کدامند؟
پیامد اصلی نارواداری های موجود، کمرنگ شدن فضای امنیتی کشور و درنتیجه افزایش تنشهای خطرناک در شهرهای مختلف و بین قومیتها و مذاهب مختلف است. عملکرد فاجعهبار حزب کومله و دموکرات در اوایل انقلاب و بعد هم اختلافات داخل خودشان و یا ادعای استقلال خوزستان، همگی شاهد مثالهایی برای رخداد این قضیه است. نکته قابلتأمل اینکه مسئولان کشور به دلیل عملکردهای نادرست، مسبب نابردباریها و درنتیجه عدم جذب حداکثری و دفع حداقلی در جامعه شدهاند و این مسئله بسترساز افزایش نارواداری ها و تشنجهای احتمالی در سطح کشور است.
راهبردها و راهکارهای پیشنهادی برای مهار فرهنگ نابردباری و نارواداری در جهت نیل به وضعیت مطلوب در خصوص جذب حداکثری و دفع حداقلی چیست؟
اولین مورد این است که یک بازنگری خیلی جدی در بسیاری از قوانین و علیالخصوص در مصوبات شورای عالی امنیت ملی صورت پذیرد. بسیاری از مصوبات شورای عالی امنیت ملی که ۲۰-۳۰ سال پیش برای یک منطقهای مصوب شده، باید بازنگری شود؛ چراکه این مسائل شاید ۲۰-۳۰ سال پیش درست بوده، ولی بعدازاین همهسال این مصوبه تبدیل به ضد خودش شده است نیاز به بازنگری دارد. لذا شورای عالی امنیت ملی باید برای هر استان یک بسته امنیتی جدید ایجاد نماید.
مسئله بعدی تغییر قوانینی است مخالف با حضور و سرمایهگذاری و کارهای تولیدی افراد خارجی است. بهبیاندیگر افراد غیر ایرانی باید جزء خود و جزء کشور دانسته شوند.
نکته دیگر مقدم دانستن حقوق شهروندی باید بر حقوق مذهبی در مناطق اهل سنت است که البته این مسئله نیاز به فرهنگسازی دارد.
راهکارها بعدی آموزش جدی برای تمام مسئولین است. کسی که میخواهد در یک بخش و استانی مسئول شود، باید آموزش داده شود تا تصمیمات او در بحث نارواداری اثرات منفی روی کشور نگذارد.
مسئله دیگر نقش رسانهها است؛ چراکه باید مجموعه بستههای منسجم رواداری را ازنظر فرهنگی در صداوسیما و سایر رسانهها ایجاد کرد و یا پررنگتر وجدیتر جلوه نمود.
بعلاوه باید با هر نوعی از نژادپرستی مقابله کرده و در عین حفظ قومیت، تحمل و مدارا را از آموزشوپرورش و آموزش عالی شروع کرد. بهبیاندیگر باید در دروس مدارس، دانشگاهها و حتی حوزههای علمیه، مباحث تقریب مذاهب اسلامی یا رواداری و شیوههای تعامل مسالمتآمیز یا رواداری قومی، مذهبی و ملی آموزش داده شود.
نکته مهم دیگر اینکه باید بحث حقوق شهروندی را از فضای سیاسی جدا کرد و حقوق شهروندی بهعنوان یک مطالبه ملی باشد. بهطور مثال بااینکه ازلحاظ اعتقادی یک فرد بهایی موردقبول شیعه نیست و او را نجس و کافر میداند، ولی این فرد بهایی الآن شهروند این جامعه است و مسئولان موظف هستند که تمام امکاناتی که برای شهروند شیعه در جهت ایجاد فضاهای حداقلی برای حقوق شهروندی، نیاز دارد را برای او هم رعایت کنند؛ چراکه در غیر این صورت زمینه، برای دفع وی و پیوستن به گروههای جاسوسی یا خطرناک فراهم میگردد. از طرفی باید در جهت راهاندازی فضاهای آموزشی مربوط به خودشان به ایشان اجازه داده شود که آزادانه این کار را بکنند، مشروط به اینکه مجوز رسمی آن را از دولت بگیرند و تحت نظارت به کار خود ادامه دهند و درواقع در انتخاب استاد نظام دخالتی ندارد بلکه فقط نظارت بر رواداری یا نارواداری او باید داشته باشند.
راهبرد آخر هم این است که فرد احساس کند در فضای مذهب و قوم خودش میتواند مثلاً آموزش زبان را داشته باشد. توجه داشته باشید که نباید فرد احساس کند زبان یا لباسش را از او میگیرند. تمام اینها چیزهای خطرناکی است که باید برای آنها برنامه وجود داشته باشد و نباید لباس کرد، عرب، بلوچ و ترکمن را از آنها گرفت و درواقع نباید آدابورسومشان را از ایشان گرفت. ولیکن درعینحال اجازه داده شود که خودشان مراکزی داشته باشند که در عین حفظ زبان و حفظ لباس، رواداری را ایجاد کنند. نه اینکه به دلیل فشارهای غیرمعقول و ایجاد ممنوعیتها، زمینهساز برگزاری مخفیانه این جلسات و بهتبع آن نارواداری شوند.
راهکارها:
1.نهادهای علمی در عین حفظ قومیت، آموزش فرهنگ مدارا را، از مدارس شروع کرده و بدینوسیله با هر نوعی از نژادپرستی مقابله کنند.
2.نهادهای دینی و حوزوی راهکاری جهت نارواداریهای مذهبی ارائه دهند تا از میزان نارضایتیهای قومی و مذهبی موجود در داخل کشور کاسته شود.
3.مسئولان جهت کاهش فرهنگ نابردباری، از دعوای بین منافع ملی و ارزشهای انقلاب اسلامی حذر کنند.
4.نهادهای قانونگذاری، بازنگری جدی در برخی از قوانین نارواداری با حفظ منافع ملی داشته باشد.
5.نهادهای فرهنگی با بسترسازی مناسب، شرایط را برای مقدم شدن حقوق شهروندی بر حقوق مذهبی در مناطق اهل سنت، ایجاد کنند.
6.مسئولان دولتی از تبعیض در فراهم نمودن امکانات رفاهی و ایجاد اشتغال در مناطق سنی نشین در مقایسه با مناطق شیعهنشین، خودداری کنند.
7.مسئولان مسئله حقوق شهروندی در جامعه را در رابطه با اهل حق هم رعایت گردد.
8.نهادهای علمی و فرهنگی، شرایط آموزشهای جدی و پایهای در بحث رواداری و مدارا با مردم را برای تمام مسئولین کشور ایجاد کنند.
9.رسانهها با ایجاد بستههای منسجم، رواداری را ازنظر فرهنگی در برنامههای خود، نهادینه کنند.
10.مسئولان، حقوق شهروندی را از فضای سیاسی جدا کرده و آن را بهعنوان یک مطالبه ملی در نظر بگیرند.
11.مسئولان دولتی با ارائه مجوز رسمی اما با نظارت کامل، اجازه راهاندازی فضاهای آموزشی مربوط به مذاهب و قومیتهای مختلف را بدهند تا از اجتماعات مخفیانه ایشان که باعث افزایش نارواداری ها میشود جلوگیری کنند.
12.شورای عالی امنیت ملی با تصویب طرحی، مسئولان را موظف به آموزش آدابورسوم و مذهب قوم و منطقهای که جهت خدمت در آنجا انتصاب میشوند، بکند.
13.مسئولان امنیتی کشور، مراقب تنشهای خطرناک ناشی از نارواداری های موجود در بین قومیتها و شهرهای مختلف باشند.