فرق دینی و نحلههای نوپدید معنوی به چه معنا است و چه تقسیمبندی برای آنها قابلتصور است؟
در ابتدا بهتر است از منشأ پیدایش عرفانهای نوظهور سخن به میان آورد. به نظر میرسد اعتراضاتی که در قرن نوزدهم میلادی بهواسطه ناکارآمدی کلیسا، در غرب اتفاق افتاد زمینهساز پیدایش ادیان جدیدی شده است. آنها این ادیان جدید را با دو نگاه ذاتگرایانه و کارکردگرایانه تقسیمبندی کرده و با توجه به ظرفیتهایی که بتوان بهواسطه آنیک پوشش اجتماعی را رقم زد، مجموعهای معنوی و آسمانی ولو ناقص را ایجاد نمودند. ولی اینکه چگونه این ادیان با توجه به منبع غنی از فرهنگ، آداب دینی و روایات به کشور ما ورود پیدا کرد، خود سؤالی تأملبرانگیز است که باید درصدد یافتن خلأ موجود در این زمینه، در کشور بود.
بر اساس نتایج حاصله از بررسیهای انجامشده ازلحاظ جغرافیایی، بستر اصلی برخی از این عرفانهای نوظهور شرق و مشخصاً هندوستان و گروهی دیگر در غرب و آمریکای جنوبی و شمالی است. البته برخی از این جریانها مانند عرفان حلقه، داخلی بوده و تأسیس، رشد و پایان آنها در درون مرز جغرافیایی کشور ما بوده است.
چه ویژگیهایی در فرق دینی و نحلههای نوپدید معنوی وجود دارد که مخاطبین را به خودش جذب میکند؟
برای تبیین علت این مسئله، یکی از نکات مهم بررسی مباحث هویتی میباشد؛ چراکه جامعه در دهههای اخیر با تغییر مباحث هویتی روبرو شده است. از طرفی یکی از معضلات جامعه ما وجود مسئولان با رده سنی بالای ۶۰ سال است که بهطورقطع این افراد نمیتوانند نیازها و اقتضائات جوان امروز را درک بکنند. باید توجه داشت که یکی از متغیرهای اصلی جهان امروز، مدرنیته است که ممکن است مسئول تصمیم سازی که در سنین بالایی به سر میبرد نتواند آن را ببیند ولیکن آن جوان که در بستر جامعه رشد میکند آن را دیده و متأثر از آن میشود. بهعنوان نمونه چهاراصلی که باعث تربیت در دهههای ۴۰ و ۵۰ بود، به ترتیب خانواده، مدرسه، دوستان و رسانه بود و این در حالی است که عملاً امروزه در جامعه نقطه مقابل آن دیده میشود. به این معنا که رسانهای که برای یک فرد دهه پنجاهی، آخرین مورد بود، برای متولدین ۷۰-۸۰، اولین مورد است. متأسفانه مسئولان ما توجهی به این مدرنیته نداشته و در برنامههای خود آن را لحاظ نمیکنند که منجر به ایجاد خلأ بزرگی شده است.
نکته مهم بعدی جابهجایی برخی مفاهیم اساسی میباشد. به این معنا که در زمان گذشته قویترین مفهوم ذهنی، مفهوم ما بود و یک قبیله گرایی به معنای مثبت آن، بر فضا حاکم بود؛ اما در عصر جدید، مفهوم من قویترین مفهوم ذهنی بشر شده است. نکته قابلتوجه این است که عرفانهای نوظهور در هر دو بخش عملکرد خوبی از خود به نمایش گذاشتهاند و حتی اگر رشدشان ناقص هم باشد ولی حداقل شعار رشد رادارند. این در حالی است که مبلغین دینی ما هنوز با اتکا به یکسری از الفاظ کلی، سعی در برقراری ارتباط با مخاطبین دارند. درصورتیکه امروزه اصل کلیگویی تمامشده و باید بهصورت کاربردی بتوان با مخاطبان صحبت کرد. این دو بخش را میتوان در دو نیاز کاملاً مهم نسل امروز بهعنوان آرامش و موفقیت، مشاهده نمود. به دیگر معنا به هر میزان که بشر به سمت صنعتی شدن پیش میرود، نیازش به آرامش و موفقیت افزایش مییابد و این چیزی است که در متون دینی ما بهوضوح اشاره و تأکید شده است ولی با رجوع به بطن جامعه، گویی نسبت به آن هیچ تفکری صورت نپذیرفته است درحالیکه فرق نوظهور در ویترین خود به این آرامش پرداختهاند. از طرف دیگر در بحث موفقیت برخلاف آموزههای ناب دینمحمدی (ص)، آنچه در جامعه امروز از دین به نمایش گذاشتهشده است، دینی است که ارائه آن بیشتر آن دنیایی است، نه این دنیایی، ولی همه عرفانهای نوظهور این دنیایی صحبت میکنند و این تفریط ما در قبال آن افراطی است که عرفانهای نوظهور دارند.
گسترش فرق دینی و نحلههای نوپدید معنوی در ایران موجب بروز چه آسیبهای اجتماعی شده است؟
ازجمله آسیبهایی که میتوان به آن اشاره نمود، فردگرایی افراطی و مورد بعدی کمرنگ شدن کارکرد اجتماعی دین است. بهعبارتدیگر در اثر گسترش فرق و ادیان نوپدید، جامعه به حالت گروهگروه تقسیمشده و هر فرقهای با جذب بخشی از اجتماع، به فعالیتهای خود ادامه داده و بعد از مدتی دیده میشود که در آن اجتماع یک تجمع نخبگانی غیرمفید و بعضاً مضر اتفاق افتاده است که این مسئله در ادامه زمینهساز معضل اجتماعی میشود. نکته قابلتأمل این است که این گروهبندی شدن جامعه بهواسطه عرفانهای نوظهور، در اهداف کلان پیشرفت یک کشور، کارکرد منفی بالایی دارد که متأسفانه امروزه کشور درگیر آن شده است.
گسترش فرق دینی و نحلههای نوپدید معنوی چه پیامدهایی برای امنیت ملی دارند؟
یکی از نکات بسیار مهمی که نباید فراموش کرد این است که وجود پسوند اسلامی، در جمهوری اسلامی ایران علت اساسی اتحاد بین تمام اقوام متنوع در کشور شده است. به دیگر معنا حکومت بر کشوری متشکل از اقوام مختلف با خردهفرهنگهای متفاوت، بسیار سخت بوده و احتیاج به یک کلمه واحده برای ایجاد اتحاد دارد تا از تفرقه و استقلالطلبی اقوام جلوگیری کند که منظور همان اسلام است. بهعبارتدیگر اگر این پسوند اسلامی نباشد به کسری از ثانیه، کل ایران تجزیهشده است؛ زیرا پسوند اسلامی برای طلبه، پسوند دینی و برای مأمور امنیتی، پسوند امنیتی است و به میزانی که این اسلامیت مخدوش شود، امنیت ملی مخدوش شده است، چون تابعیت از مرکز زیر سؤال میرود. سالها پیش در آمریکا نشستی اتفاق افتاد که طی آن راههای مختلف در جهت براندازی حکومت ایران موردبررسی قرارگرفته بود. نتیجهای که گرفته شد این بود که با توجه به سابقه تاریخی و فرهنگی ایران، گزینه نظامی به این کشور جواب نمیدهد و بیشتر باعث اتحاد مردم میگردد. درباره بخش اقتصاد نیز به این جمعبندی رسیدند که درست است فشار اقتصادی مردم را ناراضی میکند ولی برانداز نمیکند و درنهایت همگی اجماع کردند، بهترین راه برای براندازی حکومت در ایران، از بین بردن مذهب میباشد و به هر میزان که بتوانند اسلامیت را تضعیف کنند، امنیت ملی را تضعیف کردهاند. همانگونه که شاهد هستید امروزه در کل آسیا، فعالترین تروریستهای دینی برای فرقه بوده وداعش و طالبان نمونههایی از این فرق میباشند؛ پس فرقه ظرفیت به چالش کشیدن کل دنیا را دارد.
راهکارهای اجرایی دولت و نهادهای متولی برای مقابله با آسیبها و پیامدهای فرق دین و نحلههای نوپدید چیست؟
به نظر میرسد که یکی از بهترین راهکارها این باشد که نهادهای حاکمیتی با محدود کردن امکانات رفاهی مجموعههایی که در راستای تبلیغ این فرق فعالیت مستقیم و آشکار و گسترده دارند، بتوانند تا حدود زیادی آنها را تحتفشار قرار داده و از گسترش فعالیتهای آنها بکاهند. از طرفی هم وزارت ارشاد باید مانع چاپ کتب منسوب به این فرق و نحلهها شده و از دادن مجوز به ناشران آنها خودداری کند. باید خاطرنشان کرد که سلیقهای عمل کردن مسئولان در این زمینه تبعات منفی زیادی را در جامعه به همراه دارد که مهمترین آن بدبینی مردم به اصل دین میباشد.
راهکار دیگری که به نظر میرسد این است که باید مسئولان در کنار تنظیم و تدوین این افکار، تهیه اسناد و پژوهشهای مرتبط با فعالیتهای این فرق، به تربیت نیروهای نخبه و متخصص در این زمینه نیز بپردازند.
راهکارهای معرفتی انواع سازمانها و مراکز علمی برای مقابله با فرق دینی و نحلههای نوپدید معنوی کدام است؟
در اینجا بهتر است گفته شود راهکار معرفتی، همان کارکردهای دینی است. برای توضیح این مطلب بهتر است به نتایجی که مرکزی در آمریکا طی تحقیقات گسترده خود در تمام دنیا، درباره جنگ نرم به آن دستیافته است، رجوع شود. با توجه به اینکه رابطه مستقیمی بین قدرت نرم یک کشور و آسیبپذیری جنگ نرم آن کشور وجود دارد، ایشان بر اساس مستندات مستدل گزارش دادند بر طبق دادههای جمعآوریشده در کل دنیا، قویترین قدرت نرم دنیا را شیعیان و آنهم هیئات امام حسین (ع) دارند. دقت داشته باشید که هیئات امام حسین (ع) یک NGO است که تمام فعالیتهای مالی و مدیریتی و اخلاقی آن توسط خود مردم انجام پذیرفته و نقش حکومت در آن صفر است ولیکن تا به امروز هیچ اختلاسی در آن وجود نداشته است؛ بنابراین باید ایران و ایرانی و شیعه را اینگونه دید و از آن فضاهای آکادمیکی که فقط در کتابها هست فاصله گرفت؛ بنابراین کارکرد دین یک کارکرد مسلّمی است و فرقهها ضد دین هستند.
دومین راهکار این است که مسئولینی از نهادهای مختلف شورای عالی انقلاب فرهنگی، امنیتی، حوزوی و پژوهشگاههایی که در این زمینه تحقیق میکنند از فعالیتهای انفرادی امتناع کرده و با قبول تواناییها و ظرفیتهای یکدیگر، همه باهم و در راستای هدف مشترک کار کنند. بهعبارتدیگر از موازی کاری و جزیرهای کار کردن پرهیز کنند. البته گاهی هم در بین مسئولان دیده میشود که متأسفانه ایشان به دلیل منیت فردی بالایی که دارند، تفکر و عملکرد هیچ نهاد و ارگانی را بهجز خود قبول نداشته که بهطورقطع این مسئله نتایج منفی بسیاری را با خود به همراه خواهد آورد.
این در حالی است که بهترین راه مواجهه با فرق دینی ایجاد یک قرارگاه جهادی میباشد که در آن با تعیین وضعیتها و مسئولیتها بهصورت دقیق و شفاف، از موازی کاری و فعالیتهای فرادی پرهیز گردد. البته که احتیاجی نیست فرماندهی این قرارگاه را نهاد یا ارگان خاصی عهدهدار شود و درواقع قرارگاه، مسئول نمیخواهد بلکه نخ تسبیحی نیاز دارد که همانند یک پدر دلسوز و صالح به همه نقش بدهد، نه اینکه از همه گزارش بگیرد. به دیگر معنا هرگاه مسئولان به این بلوغ خداپسند رسیدند که هیچکس بر هیچکس ارجح نبوده و همه باهم باید کار و خدمت کنند، قطعاً این قرارگاه در هر ساعتی از شبانهروز و در هر مکانی شکل خواهد گرفت و در غیر این صورت اگر صدها جلسه در بهترین سالنهای کنفرانس هم تشکیل گردد، نتیجهای در پی نخواهد داشت؛ زیرا همه با بدبینی مطلق در کنار هم جمع شدهاند.
به نظر شما اگر اقدامی صورت نگیرد و روند فعلی ادامه یابد وضعیت آینده را ارزیابی میکنید؟
بزرگترین خطر عرفانهای نوظهور، عدم صراحت در مخالفت با عقاید شیعه و تمیز نگهداشتن پوسته اعتقادات است که خروجی آن شیعه سکولار میشود. بهعبارتدیگر کاری که این فرقهها با مرز حاکمیت و جمهوری اسلامی میکنند، هیچ شبکه جاسوسی نمیتواند انجام دهد. چراکه بهطور مثال صوفیه صلح کل را راه میاندازد. صلح کل یعنی همه راست میگویند. درصورتیکه ماهیت شیعه این نیست، ماهیت جمهوری اسلامی ظلمستیز است ولی زمانی که تفکر صوفیه در جامعه رواج یابد، آن زمان است که نسبت به حمایتها از غزه و لبنان اعتراض صورت میپذیرد زیرا این افراد معتقد هستند که باید با همه دنیا حتی مستکبرین و متجاوزین نیز صلح کرد. شایانذکر است عرفانهای نوظهور شخص را به فردگرایی کامل عاری از شریعت و مناسبات اجتماعی میرساند؛ مانند ماجرایی که برای آندلس شکل دادند و افراد غرق در لذتها و آرامشهای خویش و غافل از اجتماع شده و درنتیجه کشور به نابودی کشیده شد؛ بنابراین با توجه به اینکه سخنان نسل جدید در حال تبدیلشدن به فرهنگ است و با توجه به تغییر مطالبهها و کارکردها، اگر برای مقابله با این فرقهها کار اصولی و مهندسی کامل صورت نگیرد، آینده خوبی در پیش نخواهد بود.
راهکارها:
- حاکمیت بهواسطه بهکارگیری نیروی متخصص جوان در نهادهای تصمیمساز، زمینه فعالیت مسئولان با رده سنی بالا را که قدرت درک نیازها و اقتضائات جوان امروز را کمتر دارند، کاهش دهد.
- روانکاوان و روانشناسان با تشکیل کارگروههای تخصصی، به مردم نسبت به تغییر مباحث هویتی و جابهجایی برخی مفاهیم اساسی بهسوی فردگرایی مفرط، هشدار داده و نسبت به حرکت در جهت عکس آن آموزش بدهند.
- مبلغین دینی با پرهیز از کلیگویی و با بهکارگیری مباحث کاربردی در راستای کسب آرامش و موفقیت، سعی در برقراری ارتباط با مخاطبین داشته باشند.
- نهادهای حاکمیتی با محدود کردن امکانات رفاهی مجموعههایی که در راستای تبلیغ فرقهای خاص تلاش دارند، از گسترش فعالیت این مراکز بکاهند.
- وزارت ارشاد با عدم صدور مجوز چاپ کتب منسوب به این فرق و نحلهها مانع نشر آنها بشود.
- مسئولان فرهنگی و دینی در کنار تهیه اسناد و پژوهشهای مرتبط با فعالیتهای این فرق، به تربیت نیروهای نخبه و متخصص در این زمینه بپردازند.
- نهادهای دینی و حوزوی با تشکیل جلسات پرسش و پاسخ علمی و با حضور نمایندگان دو طرف، زمینه برطرف شدن شبهات موجود در اذهان عمومی را فراهم آورند.
- مسئولین در نهادهای مختلف شورای عالی انقلاب فرهنگی، امنیتی، حوزوی و پژوهشگاهی با تشکیل قرارگاه جهادی از فعالیتهای انفرادی و موازی کاری امتناع کرده و با قبول تواناییها و ظرفیتهای یکدیگر، همه باهم و در راستای هدف مشترک کار کنند.
- نهادهای امنیتی در راستای مواجهه با فرقههای نوظهور از اقدامات نسنجیده پرهیز نمایند.
- مسئولان با توجه به مدرنیته در برنامههای خود آن را لحاظ کنند تا از ایجاد خلأ در جامعه جلوگیری نمایند.