تعریف شما از شکاف دولت و ملت چیست و با چه شاخصهایی میتوان به آن پی برد و وضعیت آن را به دست آورد؟
در کشور ایران شکاف دولت - ملت بهعنوان چالش بنیادی مطرح نیست، بلکه چالش اصلی شکاف در درون نظام سیاسی و نظام اجتماعی است؛ یعنی بهجای اینکه شکاف افقی باشد که در یکسوی آن ملت و سوی دیگر نظام سیاسی باشد که با جدایی از یکدیگر دچار بیگانگی شده و درنهایت در یک رویدادی در مقابل هم صفآرایی کنند، شکاف عمودی و از بالا به پایین اتفاق افتاده است و علاوه بر وجود شکافهای گوناگون در نظام سیاسی، در جامعه نیز شکافهای متفاوتی وجود دارد. با این توضیح نهتنها کشور ما با یک نظام سیاسی یکپارچه روبهرو نیست بلکه نظام سیاسی چندپاره متضادی دارد که در حال تزاحم با یکدیگرند که گاهی تحت عنوان اصولگرایی و اصلاحطلبی قلمداد میشوند ولی شکافی که در نظام سیاسی هست، متفاوت است و اصلاً تحت عنوان اصولگرایی و اصلاحطلبی نیست بلکه اساساً شکاف آن ساحتهای گوناگونی دارد. یکی از انواع آن، ساحت شکاف افرادِ دارای قدرت نظامی در مقابل سیاستمداران است و یا کسانی که قدرت اقتصادی، قدرت فرهنگی یا دینی دارند. لذا به دلیل وجود این نوع شکافها در نظام سیاسی، حاکمیت دارای یک نظام سیاسی متزاحم متضاد در حال درگیری است.
بهبیاندیگر به دلیل وجود تضادهای متکثر بین عناصر نظام سیاسی، اصلاً فرماندهی واحد نمیتواند اعمال قدرت کند. بهطور مثال با دقت در تضادی که بین بروکراسی در این کشور با حوزه فرماندهی دینی و توسعهای وجود دارد، روشن میگردد که مسئله کشور، توسعه است ولی بروکراسی بهعنوان ابزار توسعه ضد آن عمل کرده و نهتنها از طریق چپاولگری و اشغال، تمام منابع را میبرد بلکه بههیچعنوان نیز دستورهای توسعهای کشور و نظام سیاسی را پیش نمیبرد. لذا به نظر میرسد که اساساً سوال مطروحه غلط بوده و تضاد میان دولت و ملت نیست بلکه در نظام سیاسی و دولت وجود دارد. البته این سخن به معنای عدم وجود شکاف میان دولت و ملت نیست بلکه منظور این است که به دلیل وجود نیروهای متضاد درون سیستم، شکافهای زیادی در درون خود نظام سیاسی وجود دارد که عملکرد ایشان منجر به تحمیل هزینههای مالی و غیرمالی بر کل نظام اجتماعی شده است. بهطور مثال در طی دوره چهلساله از پیروزی انقلاب اسلامی، در مجلس شورای اسلامی هنوز قانونگذاریها دچار اشکال بوده و قانون بهندرت حاکم است و یا در طی چندین دوره برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، هنوز در تعیین وظایف رئیسجمهور و تنظیم رابطه آن با سایر قوا به جمعبندی نرسیده است. بهعبارتدیگر برخی مشکلات بنیادی درون نظام سیاسی و مبتنی بر شکافها وجود دارد که اجازه حل این شکافها را نمیدهد و نتیجه آن در ضعف نظام سیاسی و حرکت به سمت اضمحلال و میرایی نمود پیدا میکند.
.از نظر شما وضعیت شکاف دولت و ملت در ایران به چه صورت است؟ در صورت امکان طبق وضعیت موجود نظرتان را از روند آن از دهه گذشته تا دهه آینده بیان کنید
همانگونه که بیان شد کشور ما از معدود جوامعی است که تضادها در نظام سیاسی آن زیاد بوده و اتفاقاً میان دولت و ملت شکافی وجود ندارد. بهطور مثال در کشور آمریکا علیرغم وجود تضاد اصلی بین جناح راستگرا و چپگرا، لیبرال و محافظهکار و جمهوریخواهان و دموکراتها، در کلیت نظام اجتماعی یک نوع انسجام وجود داشته و پروژه توسعه، تولید دانش، ثروت، کار وزندگی در حال پیشرفت است؛ اما در ایران اینگونه نیست و نظام سیاسی هیچیک از سیاستهای توسعه مسکن، راه، آموزش، اقتصاد، مصرف و حتی رسانه را تعیین نمیکند، بلکه این پروژههای شخصی افراد جامعه است که ایشان را به سمت تحصیل، ازدواج، طلاق و حتی خانهسازی هدایت میکند. بهبیاندیگر جامعه ایران برخلاف همه جوامع توسعهیافته، فاقد انسجام نظام سیاسی است که درنتیجه آن، پروژههای خانهسازی، خیابانسازی، تحصیل و سرمایهگذاری، پروژههای شخصی بوده و سیستم هیچگونه سرمایهگذاری انجام نمیدهد که این هم به نوع منطق و سازوکار نظام سیاسی ایران برمیگردد.
به عبارت دیگر شکافهای موجود در نظام سیاسی به متن جامعه منتقلشده و جامعه دارای مجموعه شکافهایی فعال مانند شکاف بین نسل جوان و پیر، زنان و مردان، قومیتها، دینداران و بیدینان، صاحبان ثروت و فقرا، روستاییان و شهریها، حاشیهنشینان و شهرنشینان و درنهایت طبقات اجتماعی شده است که این مسئله جامعه را تبدیل به جامعهای عجیب با مجموعهای از بحرانها، آسیبها و گرفتاریها کرده است. لذا دولت و جامعه با شکافهای متعدد خود در حال طی مرحله ضعف و ناتوانیشان هستند. طبق وضعیت موجود و به دلیل صفآرایی تمامعیار عناصر نظام سیاسی در مقابل یکدیگر که منجر به صفر شدن مجموعه برآیند نیروهای تحت فرمان ایشان و درنتیجه عدم پیشرفت در پروژههای علمی، اقتصادی و صنعتی شده است، نظام سیاسی روند رو به ضعف دارد.
اما درباره جامعه باید گفت علیرغم تکثر شکافها و هزینه بالایی که جامعه پرداخت کرده، ناخواسته منفعتی نیز برای جامعه حاصلشده که همان پیدایش گروههای برآمده از این شکافهاست که عاملی درحرکت به سمت جلو شدهاند. بهبیاندیگر این شکاف ها در جامعه نیروی جدیدی ایجاد کرده ولی در حوزه سیاسی نهتنها نیروی جدید ایجاد نشده بلکه تضادها موجب برآیند صفر برای نظام سیاسی گردیدهاند؛ در نتیجه نظام سیاسی روزبهروز ضعیفتر و جامعه بهطور ناخواسته قویتر شده است.
علل و عوامل اصلی شکاف دولت و ملت در ایران در ابعاد مختلف آن چیست؟
علت اصلی شکافهای سیاسی به دلیل فقدان نظام کارشناسی و دموکراسیخواهی بوده و عامل اصلی این شکاف در جامعه، به سبب فقدان نقشآفرینی طبقه متوسط و بخش خصوصی میباشد.
شکاف دولت و ملت چه پیامدهایی میتواند به همراه دارد و پیامدهای آن برای ایران به چه صورت است و خواهد بود؟
تضادهای موجود بین نظام سیاسی موجب ضعف و میرایی نظام سیاسی شده و در حوزه نظام اجتماعی تضادها موجب ایجاد وضعیت نابسامان لجامگسیختگی و درعینحال شکل جدیدی از تحقق توسعهیافتگی غیرقابلپیشبینی شده است.
به نظر شما با چه راهبردها و راهکارهایی میتوان از شکاف میان دولت و ملت کاست؟
مهمترین راهکار برای نظام سیاسی، تن دادن بهنظام کارشناسی و دموکراسی است. راهکار اساسی در ارتباط با نظام اجتماعی مطرحشدن و اهمیت پیدا کردن حقوق شهروندی است. مضاف بر اینکه طبقه متوسط و بخش خصوصی نیز باید تقویت شود.
راهکارها:
راهکارهایی که توسط مسئولین باید پیگیری پیگیری و اجرایی شود؛
- قانونگذاران در ارتباط با تعیین وظایف رئیسجمهور و محدوده رابطه وی با سایر قوا به جمعبندی دقیق برسند.
- مسئولان نظام با برطرف نمودن تضادهای متکثر میان عناصر نظام سیاسی، مانع افزایش شکافها در درون سیستم و تحمیل هزینههای مالی و غیرمالی بر کل نظام اجتماعی گردند.
- مسئولان نظام سیاسی با سازوکار خاص خود به سرمایهگذاری و سیاستهای توسعه مسکن، راه، آموزش، اقتصاد و مصرف را همت گمارده و از شخصی شدن پروژهها ممانعت کنند.
- کارگزاران نظام سیاسی با همبستگی خود، موجبات بالا رفتن برآیند فعالیت نیروهای خویش و درنتیجه پیشرفت کشور در پروژههای علمی، اقتصادی و صنعتی را فراهم آورند.
- حاکمیت شرایط را جهت تقویت و نقشآفرینی طبقه متوسط و بخش خصوصی در جامعه محیا سازد.
- مسئولان با رفع تضادها در حوزه نظام اجتماعی، موجبات ساماندهی وضعیت لجامگسیخته و توسعهیافته غیرقابلپیشبینی را فراهم آورند.
- مسئولان نظام سیاسی، بهنظام کارشناسی و دموکراسی تن دهند.
- دولتمردان در حوزه نظام اجتماعی به حقوق شهروندی اهمیت بدهند.
مرکز پژوهشی مبنا