25اردیبهشت بزرگداشت فردوسی و زبان فارسی بهعنوان یک رویداد فرهنگی برای ایرانیان بهحساب میآید و بهانهای است برای پرداختن به این موضوع مهم و دغدغه مقام معظم رهبری .
رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار سال ۱۳۹۸ با اهالی فرهنگ و ادب، استادان زبان فارسی و شاعران کشور، ضمن گلایه از عملکرد رسانه ملی در بحث پاسداری از زبان فارسی و ترویج زبان بیهویت و تعابیر غلط و بدتر از همه تعابیر خارجی، بر لزوم ترویج زبان صحیح و معیار تأکید کردند.
ایشان در همان جلسه نسبت به فرسایش زبان فارسی ابراز نگرانی کردند و فرمودند: «من راجع به زبان فارسی حقیقتاً نگرانم زیرا در جریان عمومی، زبان فارسی در حال فرسایش است. نگذارید زبان فارسی دچار فرسودگی و ویرانی شود. زبان فارسی قرنهای متمادی است که عمدتاً بهوسیله شاعران بزرگ حفظشده و اینگونه سالم و فصیح به دست ما رسیده است، بنابراین ما باید حرمت زبان را حفظ کنیم و اجازه نداریم با بیمبالاتی آن را به دست فلان ترانهسرای بیهنر بدهیم که الفاظ را خراب کند و بعد نیز با پول بیتالمال در صداوسیما و دستگاههای دولتی و غیردولتی پخش شود.
زبان به باور اکثر فرهنگ شناسان، مهمترین عنصر فرهنگی برای ایجاد هویت جمعی است.
زبان فارسی که پیونددهنده مردمان ایرانزمین در طول اعصار بوده، فراز و نشیبهای بسیاری را از سر گذرانده است. در این میان شاعران ما سهمی مهمی در این تحولات بر عهده داشتهاند. درواقع شاعران در ادوار مختلف، پاسداران زبان فارسی بودهاند.
یکی از نگهبانان ارزشمند زبان فارسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی است که اثر درخشان او " شاهنامه " اهمیتی غیرقابلانکار در حفظ زبان فارسی و هویت ایرانی داشته است.
شاهنامه، اثری حماسی و منظوم مشتمل بر ۶۰ هزار بیت است که داستانهایی را از آغاز تاریخ ایران در بردارد و آن را در زمان چهار پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان به تصویر میکشد.
با نگاهی عمیقتر باید گفت شاهنامه خزانه واژگان و گنجینه فصاحت زبان فارسی است
احیاء زبان فارسی و تاریخ گذشته ایران باستان، مدیون حکیم ابوالقاسم فردوسی است و این مرد بزرگ با درایت، فرهنگ ایران پیش از اسلام را بافرهنگ ایران پس از اسلام پیوند داده و از آیینهای ایران و اعتقادات ایرانیان، در سرایش شاهنامه بهره برده است.
حکيم فردوسي در «طبران طوس» در سال 329 هجري به دنيا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و ازنظر مادي داراي ثروت و موقعيت قابلتوجهی بود. از احوال او در عهد کودکي و جواني اطلاع درستي در دست نيست ولي مشخص است که در جواني با درآمدي که از املاک پدرش داشته به کسي محتاج نبوده است؛ اما اندکاندک آن اموال را ازدستداده و به تهيدستي گرفتارشده است.
فردوسي از همان ابتداي کار که به کسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقهمند شد و مخصوصاً به تاريخ و اطلاعات مربوط به گذشته ايران عشق میورزید.
همين علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر به نظم درآوردن شاهنامه انداخت.
چنانکه از گفته خود او در شاهنامه برمیآید، مدتها در جستجوي اين کتاب بوده است و پس از يافتن دستمایهی اصلی داستانهای شاهنامه، نزديک به سي سال از بهترين ايام زندگي خود را وقف اين کارکرد.
او خود میگوید:
بسي رنج بردم بدين سال سي
عجم زنده کردم بدين پارسي
پي افکندم از نظم کاخي بلند
که از باد و باران نيابد گزند
بناهاي آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب
فردوسي در سال 370 يا 371 به نظم درآوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوايل اين کار هم خود فردوسي ثروت و دارايي قابلتوجهی داشت و هم بعضي از بزرگان خراسان که به تاريخ باستان ايران علاقه داشتند او را ياري میکردند ولي بهمرورزمان و پس از گذشت مهر و مومهایی، درحالیکه فردوسي بيشتر شاهنامه را سروده بود دچار فقر و تنگدستي شد.
اَلا اي برآورده چرخ بلند
چه داري به پيري مرا مستمند
چو بودم جوان برترم داشتي
به پيري مرا خوار بگذاشتي
بهجای عنانم عصا داد سال
پراکنده شد مال و برگشت حال
برخلاف آنچه مشهور است، فردوسي سرودن شاهنامه را صرفاً به خاطر علاقه خودش و حتي سالها قبل از آنکه سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طي اين کار رفتهرفته ثروت و جواني را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاهي بزرگ کند و به گمان اينکه سلطان محمود چنانکه بايد قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنين را در پيش گرفت.
اما سلطان محمود که به مدایح و اشعار ستایشآمیز شاعران بيش از تاريخ و داستانهای پهلواني علاقه داشت، قدر سخن فردوسي را ندانست و او را چنانکه شایستهاش بود تشويق نکرد.
سلطان محمود شاهنامه را بیارزش دانست و از رستم به زشتي یادکرد و بر فردوسي خشمگين شد و گفت: که «شاهنامه خود هيچ نيست مگر حديث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست»
"شاهنامه"، حافظ راستين سنتهای ملي و شناسنامه قوم ايراني است. شايد بیوجود اين اثر بزرگ، بسياري از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادي ما در طوفان حوادث تاريخي نابود میشد و اثري از آنها بهجای نمیماند.
فردوسي شاعري معتقد و مؤمن به ولايت معصومين علیهمالسلام بود و خود را بنده اهلبیت نبي و ستاينده خاکپای وصي میدانست و تأکید میکرد که:
گرت زين بد آيد، گناه من است
چنين است و آيين و راه من است
بر اين زادم و هم بر اين بگذرم
چنان دان که خاک پي حيدرم
فردوسي با خلق حماسه عظيم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ايران و اسلام را به بهترين روش ممکن عينيت بخشيد، با تأمل در شاهنامه و فهم پیشزمینه فکري ايرانيان و نوع انديشه و آدابورسومشان متوجه میشویم که ايرانيان همچون زميني مستعد و حاصل خيز آمادگي دريافت دانه و بذر آيين الهي جديد را داشته و خود به استقبال اين دين توحيدي رفتهاند.
چنانکه در مهرومومهای آغازين ظهور اسلام، در نشر و گسترش و دفاع از احکام و قوانينش به دلوجان کوشيدند.
اهميت شاهنامه فقط در جنبه ادبي و شاعرانه آن خلاصه نمیشود و پيش از آنکه مجموعهای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامهای است که بیت بیت آن ،ريشه در اعماق آرزوها و خواستههای جمعي، ملتي کهن دارد.
ملتي که در همه ادوار تاريخي، نيکي و روشنايي را ستوده و با بدي و ظلمت ستيز داشته است.
شاهنامه، منظومه مفصلي است که حدوداً از شصت هزار بيت تشکیلشده است و داراي سه دوره اساطيري، پهلواني، تاريخي است.
فردوسي بر منابع بازمانده کهن، چنان کاخ رفيعي از سخن بنيان مینهد که به قول خودش باد و باران نمیتواند گزندي بدان برساند و گذشت ساليان بر آن تأثيري ندارد.
توجه ویژه رهبر انقلاب به گنجینه ارزشمند زبان فارسی و دیدار با شعرا حاکی از آن است که مسئولین برای کارآمدی نظام اسلامی باید توجه ویژهای به زبان فارسینمایند و برای رسیدن به دورنمای رهبر انقلاب برای این زبان تلاش کنند.
مقام معظم رهبری میفرمایند:كاری كنید كه در دنیا دیگران محتاج دانش شما باشند، مجبور باشند زبان شمارا یاد بگیرند تا به دانش شما دست پیدا كنند؛ این كار ممكن است.
۱۳۹۲/۰۷/۱۷
مرکز پژوهشی مبنا