جمعه, 20 خرداد 1401 13:37

امید اجتماعی در ایران

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

امید به زندگی و ابعاد آن در ایران

مصاحبه‌ مرکز پژوهشی مبنا با آقای دکتر حسین خنیفر، دکترای مدیریت برنامه‌ریزی و استاد تمام دانشگاه تهران و رئیس دانشگاه فرهنگیان با موضوع «امید اجتماعی در ایران»

بی‌انضباطی اقتصادی، رانت‌خواری و تورم از سویی و رسانه، اطلاع‌رسانی و مدیریت از سویی دیگر زمینه‌ساز افزایش ناامیدی در جامعه شده است که با مهار آن‌ها به‌طور قطع شادابی به جامعه بازخواهد گشت.

 شاخصه‌های سنجش کاهش یا افزایش امید اجتماعی در کشور چیست؟

امید اجتماعی یک مقوله چندوجهی است که در جهت تعیین شاخص‌های آن، نه‌تنها نمی‌توان آن را در یک عامل و یک‌زمان محدود کرد بلکه در مقایسه با کشورهای دیگر نیز بحث جداگانه‌ای پیرامون آن وجود دارد. با این اوصاف شاید بتوان گفت یکی از علل مغفول ولی کلی سنجش امید اجتماعی، ناظر به افزودن بیش‌ازاندازه انتظارات است. نارضایتی ناشی از شکاف بین انتظارات و وضعیت واقعی موجود و بحث آسیب‌شناسی‌های اقتصادی از علت‌های دیگر این مسئله است. البته نباید از نقش بازوهای رسانه‌ای یک نظام دراین‌بین غافل شد؛ چراکه اگر ادبیات تمام رسانه‌ها، ادبیات کاهشی و منفی باشد، معلوم است که اوضاع چطور خواهد شد. به‌عبارت‌دیگر در تعیین شاخص‌های امید اجتماعی مجموعه‌ای از عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای دخیل هستند.

امید اجتماعی در ادبیات دنیا، از مهم‌ترین شاخص‌های سلامت است که تابع عوامل زیستی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. البته در رأس تمام شاخصه‌های سلامت، امید به زندگی و امید اجتماعی است که تابع سرمایه و رشد اقتصادی، مقایسه‌ها و نشانگرهای بین‌المللی است. به زبان ساده‌تر می‌توان گفت که امید اجتماعی، متوسط سال‌هایی است که انتظار می‌رود یک فرد در یک کشور به یکسری امکانات رسیده و به نیازهایش پاسخ داده شود.

اما برای سنجش امید اجتماعی، میزان دسترسی و میزان اعتقاد به تأمین در هر فرد، می‌تواند جزئی از این مؤلفه‌ها باشد که البته بر اساس مطالعات اندیشمندان در این حوزه، بحث تغذیه، اشتغال و بهداشت بالاترین عامل در میزان افزایش امید اجتماعی است.

به‌طورکلی با بررسی متغیرهای کلان در این زمینه سه عامل مهم مطبوعات و رسانه‌ها با انتشار بی‌حد اخبار، فضای مجازی و مقایسه‌های افراطی افراد در زندگی‌های خود، در کاهش امید اجتماعی نقش بسزایی را ایفا می‌نمایند. نکته حائز اهمیت این‌که سرمایه اجتماعی، حاصل امید اجتماعی است. این امید، اهمال‌کاری اجتماعی و افسردگی را زدوده و عدم اعتماد به آینده را کم می‌کند. درواقع نوعی تولد دوباره را گسترش می‌دهد که این مسئله، مدیون حقوق شهروندی تعریف‌شده و رفع تبعیض‌ها و ادراک عدالتی است که در فرهنگ جوامع امیدوار، نهادینه‌شده است؛ بنابراین هر چه امید به مشارکت در سازمان‌های دولتی و مردم‌نهاد کمتر باشد، حلقه‌های ناامیدی تقویت‌شده و با کاهش امید، اولین چیزی که آسیب می‌بیند اعتماد است که منجر به افزایش حس افسردگی خواهد شد. توجه داشته باشید که با نزول سطح امید در جامعه در حوزه اقتصادی، اولین آسیب متوجه توقف خود توسعه خواهد بود نه زیرساخت‌های مالی؛ زیرا وقتی توسعه متوقف می‌شود ضعف بهره‌وری در سطح خُرد و از خانواده شروع و سپس در سطح کلان، شکوفایی کشور را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از طرفی چشم‌وهم‌چشمی‌ها و تبعات بسیار سخت آن در کلان اقتصاد، عواقب وخیمی را با خود به همراه خواهد آورد.

از مجموع مطالب بیان‌شده می‌توان نتیجه گرفت که در جامعه ایران، درباره مبحث امید اجتماعی و سرمایه اجتماعی در محتواهای آموزشی و در رسانه‌ها بسیار کم‌کار شده است که البته یکی از آسیب‌زننده‌ترین عوامل، بحث رسانه است؛ زیرا رسانه باید رسانا بوده و با تزریق امید، زمینه‌ساز خلاقیت و بالندگی جامعه گردد اما این چیزی است که امروز در سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیون کمتر به چشم می‌خورد. بعلاوه سخنرانان و یا افرادی که می‌خواهند در جامعه مطرح شوند، با نقدهای تندوتیز و تلخ خود موجبات به خطر انداختن تعادل جامعه و القای حس فرومایگی و ناامیدی به مردم می‌شوند؛ بنابراین بخشی از این ناامیدی فزاینده و زدایش امید در زندگی و سلامت، مربوط به رسانه و در مرحله بعد مربوط به مدیریت اقتصادی و اجتماعی است.

امید اجتماعی و امید به زندگی شاخص‌های آماری بسیار مهمی ازجمله متوسط طول عمر دارد که متأسفانه این مسئله در جامعه ما در سطح بالایی نیست؛ بنابراین به نظر می‌رسد که حس فلاکت اقتصادی و حس ناامیدی بلندمدت یا کوتاه‌مدت برآیندی از موارد مذکور بوده و نباید به دنبال مقصر دیگری در این زمینه بود. به‌عبارت‌دیگر بی‌انضباطی اقتصادی، رانت‌خواری و تورم از سویی و رسانه، اطلاع‌رسانی و مدیریت از سویی دیگر زمینه‌ساز افزایش ناامیدی در جامعه شده است که با مهار آن‌ها به‌طورقطع شادابی به جامعه بازگشته و معضل بیکاری حل خواهد شد.

جامعه ایران ۱ درصد جمعیت دنیا، ۱ درصد مساحت دنیا و ۸ درصد از ثروت دنیا را در اختیار دارد؛ لذا وجود رابطه منفی و معنادار بین شاخص فلاکت و هزینه‌های سلامت و کاهش شاخص تولید، درخور توجه است؛ بنابراین به نظر می‌رسد که راه‌حل تمام معضلات در درون جامعه بوده و نباید دائماً به دنبال مشکلات خارجی گشت. به‌عبارت‌دیگر باید مسئولین به‌جای شکوه مداوم، دنبال مقصر خارجی گشتن و نصیحت‌های بدون عملکرد و مشکل شماری، به دنبال یافتن راهکار برای خروج از مشکلات باشند. درواقع مشکل‌شماری توسط مسئولین در برنامه‌های صداوسیما، یکی از بزرگ‌ترین معایب رسانه ما است که موجب تخدیر مردم شده است.

پس امنیت شغلی، حرفه‌ای و آینده همه امید زا هستند و بر روی امید اجتماعی تأثیر می‌گذارد که البته این مسئله نیز هیچ ارتباطی با میزان سواد اشخاص ندارد. چه‌بسا افراد بی‌سواد به دلیل دارا بودن عادت‌های غذایی محدود و اطلاعات کم، نسبت به افراد باسواد در مواجهه با هجوم رسانه‌ها، بسیار راحت‌تر زندگی می‌کنند.

این‌ها عواملی هستند که سیاست‌گذاران بایستی از آموزش شروع کنند و به آن‌ها توجه کنند و سپس از بهداشت درمان و روان و اقتصاد و مدیریت وارد شوند.

 علل و عوامل فرهنگی، اجتماعی کاهش امید اجتماعی در ایران کدم‌اند و به نظر شما مهم‌ترین عامل چیست؟

در جامعه ایران نقش ابعاد رسانه‌ای در عوامل فرهنگی بسیار مهم هستند. به‌عنوان نمونه روانشناسانی حاضر در برنامه‌های سیما غالباً بجای ارائه راهکار، آسیب‌ها را بزرگ می‌نمایند درحالی‌که در رسانه‌های جهان این‌گونه نیست. نباید فراموش کرد که در راستای کاهش آسیب‌های ناامیدی به زندگی مردم، باید امید را تزریق کرد که برای این منظور رسانه‌ها نقش بسزایی را بازی می‌کنند.

بنابراین باید کار فرهنگی کرد و مقصود از کار فرهنگی، رابطه‌ای است بین شادکامی و امید به زندگی که شامل محتواهای آموزشی تا رسانه می‌باشد. حتی در قرآن کریم هم آنجا که می‌فرماید «بشیراً و نذیراً»، ابتدا بشارت را می‌گوید و سپس انذار را بیان می‌کند. نسبت آیات بشارت و آیات امیدبخش در قرآن به آیات عذاب، ۹ به ۱ است، یعنی ۹ برابر از امید و بشارت است و یکی انذار است. ولی متأسفانه در رسانه‌ها، سریال‌های تلویزیونی و نمایشنامه‌های رادیویی و حتی محتوای کتاب‌های درسی دائماً دعوا و تنش بین اعضای خانواده و مردم جامعه نشان داده می‌شود که به‌طور حتم این، فرهنگ غالب مورد تقلید قرار می‌گیرد.

 پیامدها و تبعات منفی کاهش امید اجتماعی در ایران برای جامعه چیست و مشخصاً در زمینه فرهنگ دینی چه تبعاتی به دنبال دارد؟ اگر در خصوص تأثیرات کاهش امید اجتماعی در ایران بر مسائل امنیتی نیز توضیحی دارید، بفرمایید؟

اولین پیامد کاهش امید اجتماعی، کاهش سیستم ایمنی است. چون ارتباط مستقیمی بین ایمونولوژی Immunology و ناامیدی وجود دارد. مورد بعدی کاهش تعلق به میهن و تعلق به سیاست است؛ یعنی ایمان به کشور و امید به حل مسائل به‌شدت پایین می‌آید؛ زیرا ارتباط بسیار نزدیکی بین امید و صبر، امید و راه‌حل، امید و برنامه‌ریزی، امید و کاهش آسیب‌های روانی، امید و خودکارآمدی، امید و مدیریت استرس و امید و بهزیستی وجود دارد و وقتی‌که امید نباشد، همه این موارد آسیب می‌بینند و انسان تبدیل به فردی بی‌هدف می‌شود که هر مسیری را برود خطا است. جمله معروفی است که می‌گوید انسان بی‌هدف و ناامید هر مسیری که برود به خطا است، چون امکان دارد بلایی بر سر خودش بیاورد؛ بنابراین انسان صبور و انسان سالم و کارآمد و دارای مدیریت استرس و خودکارآمد و بهزیست و سرسخت فردی است که امید در او وجود دارد و صبور است.

نظریه‌ای معروف درباره سلامت عاطفی وجود دارد که می‌گوید: ما یک به خواب‌رفتگی انگیزش در اثر ناامیدی داریم و حتی می‌گویند که سلامت دو بُعد دارد؛ یک بُعد در درون فرد است و یک بُعد هم بیرون فرد است. آنکه در درون فرد است باید با خاطرات خوش که در اثر اطلاعات قبلی است، پرشده باشد و آنکه بیرون است در مواجهه با اطلاعات جدید است که اصطلاحاً به آن برانگیختگی بالا یا برانگیختگی ثانویه می‌گویند. در اثر فقدان این موارد فرد تبدیل به یک انسان مچاله شده می‌شود و سلامت عاطفی او به خطر می‌افتد و الگوی دوبعدی سلامت عاطفی او کاملاً از بین می‌رود. در این حالت است که فرد ثروتمند هست ولی شاد نیست چون پاداش‌های مادی برای او شادی نمی‌آورد و ناامید است و همدلی اجتماعی را حس نمی‌کند. چراکه به نظر وی پاداش‌های مادی، عاطفی و اجتماعی باهم هم‌خون نیستند؛ بنابراین چنین فردی بیشتر دچار آشفتگی محیطی است و آشتی محیطی ندارد که رسانه و تمام این‌ها در این امر مؤثر هستند.

شایان‌ذکر است دو تجربه مفید جهانی در افزایش امید به زندگی، یکی اطلاعات پیشین و دوم هم وضعیت پسین است. تجارب دوره کودکی هم تأثیر دارد. به همین سبب به افراد آموزش داده می‌شود که با فرزندان خود به نیکی برخورد کنید زیرا دنیا را بعد از شما با این خاطرات مرور خواهند کرد. این، همان عامل مانع افسردگی درونی است که ازنظر روان‌شناختی اسناد مثبت به درون فرد می‌دهد.

به نظر می‌رسد رابطه چندانی بین کاهش امید اجتماعی و بحث امنیت وجود ندارد؛ زیرا بحث امنیت متولی دارد و اتفاقاً تجربه نشان داده است که در ایران و ملت‌های شرق در دوران بحران، همبستگی و همگرایی نسبت به دوران رفاه در بین ملت‌ها افزایش می‌یابد؛ چراکه در این دوران میزان حس تعلق و مهم بودن در مردم افزون‌شده و افراد خودشان را مؤثر در شرایط موجود می‌بینند. البته بحران تا حدودی هم می‌تواند تأثیر منفی بگذارد ولی تأثیر منفی آن دائمی نیست، خصوصاً این مسئله از طریق مدیریت فرهنگ یا ایدئولوژی، نتیجه خوبی خواهد داشت که این دقیقاً همان کاری بود که حضرت امام (ره) انجام دادند؛ یعنی با شکوفایی قدرت‌های پنهانی در درون انسان‌ها، ملت را دچار پیشران‌های عجیبی کردند که حتی توانستند در مقابل کل دنیا هم بایستند و این مسئله در کشورهایی که ایدئولوژی دارند مشهود است؛ بنابراین بحران گاهی عامل تولید سلامت و عامل همگرایی می‌شود و شاخص تأثیرگذاری در تولید سلامت و سرانه سلامت هم می‌شود؛ زیرا اگر امنیت به خطر بیافتد، همه به میدان می‌آیند، چون همه به دنبال راه‌حلی هستند که خودشان را نشان دهند و این فرآیند تأثیرگذاری مستقیمی هم بر سلامت و رشد می‌گذارد.

 راهبردها و راهکارهای افزایش امید اجتماعی در ایران چیست؟ از منظر دینی و فرهنگی و اجتماعی توضیح بفرمایید.

در افزایش امید اجتماعی چند عامل بیشترین تأثیر را دارند. این عوامل شامل عوامل اقتصادی، بهداشتی و اجتماعی است. اشتغال، عدالت توزیع فرصت‌های شغلی و عدم غفلت از فرصت‌های مغفول ازجمله عوامل اقتصادی بوده و هر آنچه سلامت و بهداشت افراد را افزایش دهد به عوامل بهداشتی مربوط می‌شود؛ اما عوامل اجتماعی در دو بعد مدیریت جامعه در تمام ابعاد و دیگری شرایط زندگی است. این موارد همیشه در امید به زندگی موردتوجه قرار می‌گیرند.

 بر اساس روند فعلی آینده کاهش امید اجتماعی در ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟

پاسخ این سؤال با مثالی روشن می‌شود، دنیا در برابر بیماری کرونا، ۵ مرحله را طی می‌کند و جامعه ایران نیز طی می‌کند. ایران مرحله پدیداری داشت که در بهمن‌ماه بود، مرحله اپیدمی داشت که در اسفند و فروردین بود، مرحله هیجانی که اردیبهشت تاکنون است و یک مرحله طوفانی که مهر، آبان و آذر است و یک مرحله بعدازآن است که اصطلاحاً زمانی است. پس مراحل پدیداری، اپیدمی، هیجانی، طوفانی و زمانی بود. بسیاری از کشورهای مختلف در مواجهه با مرحله پدیداری، اپیدمی، هیجانی، طوفانی و زمانی غافلگیر شده و دچار مشکل شدند ولی خود غربی‌ها گفتند که ایرانی‌ها خیلی عادی برخورد کردند؛ زیرا ملت ایران مصیبت‌های بالاتر از این‌ها دیده است و لذا به‌صورت عادی با آن برخورد کردند.

نکته دیگر اینکه امید به زندگی در بین مردان وزنان هم متفاوت است. به‌عنوان نمونه برخی معتقدند امید به زندگی در خانم‌ها بیشتر از آقایان است و علت آن‌هم این است که میزان تحمل درد در خانم‌ها تقریباً ۹ است و برای آقایان ۱ است؛ اما از طرفی آسیب عاطفی خانم‌ها خیلی بالاتر از مردان است وزنان نمی‌توانند تحمل کنند، درحالی‌که مردان بی‌خیال هستند و این‌ها تفاوت‌های بین دو جنس است.

 راهکارها:

  1. نهادهای فرهنگی با تعدیل سازی سطح انتظارات بیش‌ازحد مردم در جامعه، امید اجتماعی را افزایش دهند.
  2. مسئولان از شکاف بین انتظارات و وضعیت واقعی موجود، بکاهند.
  3. بازوهای رسانه‌ای یک نظام از ادبیات کاهشی و منفی، به سمت ادبیات امیدبخش تغییر موضع بدهند.
  4. مسئولان دولتی با افزایش سطح تغذیه، اشتغال و بهداشت، امید اجتماعی را افزایش دهند.
  5. مسئولان نظام با افزایش امید اجتماعی و به‌تبع آن سرمایه اجتماعی، از اهمال‌کاری اجتماعی و افسردگی در سطح جامعه بکاهند و اعتماد را در سطح جامعه افزون کنند.
  6. مسئولان اقتصادی با ارائه راهکارهایی مانع از آسیب اقتصادی منجر به توقف توسعه در سطح جامعه شوند.
  7. نهادهای علمی با تقویت و بازبینی محتواهای آموزشی، سطح امید به زندگی و سرمایه اجتماعی در بین مردم را افزایش دهند.
  8. مسئولان دولتی با مهار سه عامل بی‌انضباطی اقتصادی و سوء مدیریت و رسانه، حس فلاکت اقتصادی و حس ناامیدی بلندمدت یا کوتاه‌مدت را کاهش دهند.
  9. مسئولان در راستای یافتن ریشه اصلی مشکلات جامعه، به درون خود سیستم رجوع کرده و کمتر دنبال عوامل خارجی باشند.
  10. مسئولان نظام به‌جای شمردن مشکلات، در پی یافتن راه‌حل عملی و منطقی برای حل آن‌ها باشند.
  11. حاکمیت با افزایش امنیت شغلی، امنیت حرفه‌ای و امنیت آینده، سطح امید اجتماعی را در جامعه بالا ببرد.
  12. رسانه‌ها با عدم بزرگنمایی آسیب‌های اجتماعی، باعث افزایش امید اجتماعی در جامعه شوند.
  13. مسئولان نظام با افزایش امید اجتماعی، مانع از کاهش تعلق مردم به میهن و کاهش ایمان به کشور و امید به حل مسائل بشوند.
  14. سازمان‌های مردم‌نهاد مشارکت‌های خود در جامعه را افزایش دهند.
  15. نهادهای علمی و فرهنگی زمینه‌ساز افزایش سطح سواد رسانه‌ای، اطلاع‌رسانی و روانشناسی در راستای افزایش امید در جامعه بشوند.
  16. روانشناسان به‌واسطه تحلیل و بررسی اطلاعات پیشین و وضعیت پسین مردم جامعه، مانع از افزایش افسردگی‌های درونی شوند.
  17. مسئولان دولتی با ایجاد اشتغال و توزیع عادلانه فرصت‌های برابر شغلی و مدیریت در تمام ابعاد و شرایط زندگی مردم، سطح امید اجتماعی را در جامعه افزایش دهند.

مرکز پژوهشی مبنا

بازدید 170 آخرین ویرایش در دوشنبه, 06 تیر 1401 10:30
محتوای بیشتر در این بخش: « شورش حاشیه برمتن شورش حاشیه بر متن »